UTF-8 and Unicode Unicode Transformation Format 8-bit is a variable-width encoding that can represent every character in the Unicode character set. It was designed for backward compatibility with ASCII and to avoid the complications of endianness and byte order marks in UTF-16 and UTF-32. ^[1] The Unicode Standard, Version 5.0 UTF-8 encodes each Unicode character as a variable number of 1 to 4 octets, where the number of octets depends on the integer value assigned to the Unicode character. It is an efficient encoding of Unicode documents that use mostly US-ASCII characters because it represents each character in the range U+0000 through U+007F as a single octet. UTF-8 is the default encoding for XML and since 2010 has become the dominant character set on the Web. Standards * RFC 3629: UTF-8, a transformation format of ISO 10646. November 2003. * The Unicode Standard 5.0, November 2006. [purchase from Amazon.com] + In particular, see the informal description of UTF-8 in sections 2.5 and 2.6, pages 30-32, and a much more formal definition in sections 3.9 and 3.10, pages 77-81. Articles and background reading Unicode Demystified: A Practical Programmer's Guide to the Encoding Standard * UTF-8 and Unicode FAQ for Unix/Linux by Markus Kuhn * Forms of Unicode, an excellent overview by Mark Davis * Wikipedia UTF-8 contains a good discussion of why five- and six-octet sequences are now illegal UTF-8 * Unicode Transformation Formats [czyborra.com] * Unicode UTF-8 FAQ * Unicode in XML and other Markup Languages: Unicode Technical Report #20 * The Absolute Minimum Every Software Developer Absolutely, Positively Must Know About Unicode and Character Sets (No Excuses!), an amusing and informative article by Joel Spolsky Character Sets The MIME character set attribute for UTF-8 is UTF-8. Character sets are case-insensitive, so utf-8 is equally valid. [IANA Character Sets]. In a modern HTML 5 page, place this tag inside
... : For older HTML 4.0.1 pages, use this: In an XML prolog, the encoding is typically specified as an attribute: In Apache server config or .htaccess, this will cause the HTTP header to be generated for text/html and text/plain content: AddDefaultCharset UTF-8 __________________________________________________________________ Last modified: Thu Feb 7 20:05:54 PST 2019 #RSS - هویت شهری Jump to navigation صفحه اصلی انسان شناسی و فرهنگ انسانشناسی، علمیترین رشته علوم انسانی و انسانیترین رشته در علوم است. کلمات کلیدی خود را وارد کنید _______________________________________________________________________ جستجو View the results at Google, or enable JavaScript to view them here. * ورود شما اینجا هستید 1. صفحه اصلی هویت شهری تهیه و تنظیم: نسرین ریاحی پور هویت همه ی ویژگی هایی است که هر موجودی را از دیگری متمایز می سازد . زمانی که فرد نتواند میان خود و دیگران تفاوت یابی کند دچار اختلال در سیستم شناختی خود می شود . مولفه هایی که هویت را می سازند از خصوصیات ظاهری تا اشکال اندیشه و تجربیات زیسته ، به طور کلی جهان وسیعی را شامل می شوند . محیط زندگی و رابطه ی متقابلی که میان انسان و فضا وجود دارد مسئله ی مهمی در این رابطه است . از آن جا که اکثر جمعیت های انسانی امروزه در شهر ها ساکن هستند ؛ پرداختن به هویت شهری بسیار حائز اهمیت است . مقالات زیر پیرامون موضوع هویت شهری گرداوری شده اند . فهرست “در جستجوی هویت شهری، رویکردی نو به مسائل شهری تحلیل و ارزیابی احساس هویت ساکنین در شهرهای جدید هویت شهری تحلیل تاثیر مولفه های کالبدی در هویت محله تجریش برررسی و ارزیابی شاخص های موثر در هویت شهری (نمونه موردی محله جلفا در شهر اصفهان) ضرورت بازبینی یک مفهوم : بازخوانی هویت در کاربرد مصالح ساختمانی در نماهای شهری تهران نمادهای فرهنگی در مناظر شهری: بیان معنا، حس هویت و آرامش روحی بررسی و تحلیل مؤلفههای هویت شهری و رابطه آن با میزان تعلق مکانی ساکنین شهرهای جدید )مطالعه موردی: شهر گلبهار بازنمایی هویت طبقة متوسط مدرن شهری در آثار مصطفی مستور (تحلیل گفتمان رمانهای استخوان خوک و دستهای جذامی و من گنجشک نیستم جهانی شدن، هویت مستقل از خانواده و سبک زندگی زنان شهری بررسی کیفیت کالبدی و کارکردی مبادی ورودی شهری نمونه¬ی مورد مطالعه: شهر بابلسر جهانی شدن؛ سبک زندگی؛ زنان؛ شیراز؛ استهبان تداوم هویت در منظر شهری | شهرسازی هویت فضایی و شهر از دیدگاه دانش جغرافیا شهر از دیدگاه دانش جغرافیا هویت مدنی بـررسی و تحلـیل نقـش سینـما در انتقـاد از شهر سـازی مدرن رویکردی تحلیلی به لکه های ناهمگون در بـافـت شهر تهـران پرسمان تبعی در گفتمان کالبد شهر و هویت (کالبد شهر تابع هویت یا هویت تابع کالبد شهر؟) ارزیابی زیبایی و هویت مکان نقش فضای مرزی – پیوندی، در فرایند آفرینش معنا (ارزیابی توان معنا آفرینی فضا به کمک رویکرد نشانه شناسی تاثیر مبلمان شهری در هویت شهروندان عوامل مرتبط با هویت شهروندی در شهر تهران “در جستجوی هویت شهری، رویکردی نو به مسائل شهری” طرح مسال ازنظراجتماعی شهرها مکانهای مناسبی برای شکل گیری نهادهای اجتماعی اعتلای ارزشهای فرهنگی،گسترش و تحکیم روابط و مناسبات اجتماعی و پاسداری ارزش های انسانی وهویت های ملی و محلی هستند. لذا هویت در محیط های شهری به یکی از بحث انگیزترین موضوعات عصر حاضر تبدیل شده است ،تا جا ئی که امروز هرکس به طریقی خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه در چنگال نگرانی بی هویتی اسیر است. بی هویتی، ناهماهنگی ویکنواختی که امروزه بر فضای شهرها است و به صورت روزافزونی در حال گسترش است، نه تنها سیمای نامطلوب و محیطی نامأنوس را برای ساکنین ایجاد نموده،بلکه تمامی ابعاد زندگی اجتماعی زیست محیطی را در جوامع شهری تحت الشعاع خود قرارداده است،زیرا فرم فیزکی شهرها در حقیقت هسته جهان اجتماعی است که تمامی ابعاد جامعه از اقتصاد گرفته تا زیبایی شناختی موثر است. تا وقتی که بحران هویت به عنوان موضوعی حل ناشدنی یا حداقل بسیار پیچیده فرض گردد،رهایی ازشرایط کنونی چندان محتمل به نظر نمی رسد یکی از دلایل این فرض آن است که تعریف مشخصی از هویت در دست نیست؛ و همین امر هویت بخشی را دشوار و حتی ناممکن جلوه میدهد. در واقع مساله هویت شهری یکی از پیچیده ترین و بحث انگیزترین مباحث نظری در شهرسازی است. چگونه می توان آنرا در شهرها و یا در عناصر معماری ایجاد کرد و یا ارزیابی نمود؟ این سوالی اساسی است که بسیاری از محققین به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای آن هستند. در کشور ما که شاید یکی از غنی ترین سرزمین ها از نظر بهره مندی از میراث و دستاوردهای فرهنگی است و از نمودهای آن شهرسازی و معماری ویژه و شناخته شده اش در سطح جهانی می باشد؛با توجه به این مطلب که زندگی امروز خود را چگونه میخواهیم؟ به فردا چگونه می اندیشیم؟ و از گذشته خود چگونه بهره بر می داریم؟ ساحتن شهرها و تولید معماری از حساسیت خاصی برخوردار است و لذا نیازمندیم که هویت گذشته و امروزین این دو را باز شناسیم و آن را تعریف نماییم. در این راستا این سوال به ذهن می آید که آیا چنانچه بخواهیم به تقویت عوامل هویتی و مظاهر و تشخیص در شهرسازی و معماری کشورمان بپردازیم، اتکا صرف به ارزشهای گذشته کافی است؟ یا اینکه باید عوامل دیگری را علاوه بر ارزشهای تاریخی و فرهنگی مد نظر قرار دهیم؟ امروزه هویت شهری، هم چون حلقه ای گم شده است و شهرها نه بر پایۀ هویت اصیل خود، بلکه بر پایۀ تقلیدهای بدون اندیشه از مظاهر غربی و الگوهای مدرن بدون توجه به الگوهای بومی در حال شکل گیری و گسترش اند. در واقع دوران مدرنیزاسیون را می توان به عنوان سرآغاز گسست و کمرنگ شدن توجه به ابعاد هویتی شهرها و زندگی اجتماعی شهری در نظر گرفت. شیفتگی به مظاهر غیر بومی به بفراموشی سپردن مظاهر اصیل بومی انجامیده است. در واقع فقدان آشنایی لازم و نیز فقدان اهمیت به ضرورت وجود الگوهای بومی از این دوره به بعد باعث شده تا در طرحهای توسعۀ شهری واقعیات بسیاری به فراموشی سپرده شود. از دیگر سو، رواج روزافزون فرهنگ غربی به دلیل احاطۀ جامعه توسط ابزار های تکنولوژیک که باعث هجوم گستردۀ الگوها و فرهنگ ناآشنای غربی شده ،باعث شده تا امروزه هویت و ابعاد هویتی از بیرون جسته شود. ( بازیابی هویت از بیرون). مجموعه عوامل بالا باعث شده تا در عصر پیش رو، خویشتن را گم کنیم؛ به سخن دیگر،خود را در دیگری جستجو کنیم. پس یک انفصال آشکار را بین معماری،فرهنگ، اندیشه و تاریخ به وجود آورده است که این نیز ناشی از همان گسست تاریخی دوران مدرن است. در شهرهای ایرانی- اسلامی فرم به تبع معنا تعریف می شود و کالبد هویت خود را از محتوی اخذ می کند و این متأثر از بنیان های نظری هنر معماری ایرانی-اسلامی است که نسبت قالب و محتوی هم چون نسبت روح و کالبد در بنیادهای جهان بینی آن نیز آشکار است.در هنر ایرانی-اسلامی صورت ، تجسم معناست و نه مغایر با آن. سوال این است که با توجه به توسعه و گسترش روزافزون نقاط شهری در ایران،در ساخت و توسعۀ شهری و رویکردهای حاکم، ساختار فضاهای شهری بر پایۀ کدامین محتوای فلسفی شکل میگیرند؟و اصولا در توسعۀ شهری به کدامین بنیانها و ابعاد هویت توجه شده است؟ ابزارهای موجود و یا لازم برای شناخت هویت در شهرها کدامند؟ چگونه باید هویت شهری را جستجو کرد؟جایگاه شهرهای ما در گذشته چگونه بوده است؟ اکنون جایگاه آنها کجاست؟به عبارتی، از کجا به کجا رسیده ایم؟و به کجا باید برسیم؟و چه چشم اندازی را برای خود ترسیم نموده ایم؟این مجموعه در راستای پاسخ گویی به این سوالات تدوین شده است. ضرورت مساله امروزه موج جهانی شدن “globalization”هم چون طوفانی سهمگین تمام ساکنین دنیای مدرن را وحشت زده کرده است. وحشت از ویران شدن ساختارهای اقتصادی نوپا، وحشت از شکستن سدهای قدرت سیاسی و مهمتر از همه گم شدن هویت های مختلف در میان امواج جهانی شدن است. دغدغۀ بسیاری از سیاستمداران دنیای کنونی این است که روزانه موج وسیعی از شکل ها، باورها و رفتارهای فرهنگی بیگانه با هویت ملی از طریق تکنولوژی وارد خانه و خون یک ملت می شود و خود را در تمام عرصه ها مانند کار، تفریح، ورزش و فعالیتهای اجتماعی دیگر، شیوۀ زندگی و تعاملات اجتماعی، بافت کالبدی و غیره نشان می دهد. امروزه حتی ساختارهای ذهنی جامعه متاثر از این روند شکل می گیرند. نوع نگرش به فضا نیز درنهایت تحت تاثیر این ساختارهای ذهنی قرار خواهند گرفت و در نهایت ساختارهای فضایی در داخل شهرها تحت تأثیر این فرایند شکل می گیرد. به عبارتی، برپایی ساختارهای نو تحت تاثیر هویت جهانی و بدون توجه به گذشته و واقعیات موجود می باشد. در شهرسازی جدید انگاره ها و الگوهایش به گونه ای ماتقدم شکل گرفته است،الگوهایی که برآنند تا با اجبار خود را به واقعیت تحمیل کنند. ما در زمانه ای زندگی می کنیم که موجودیت و استعداد بازنمایی(هویت اصیل) آن به شدت به مخاطره افتاده است و این تبیین و توصیفی از معنای بحران هویت است. در حایی که فلاسفۀ قرن 19 نقد شهر را از نقد جامعۀ صنعتی جدا نمی سازند و بر مبنای این نقد، مدینۀ فاضلۀ خویش را بنا می نهند؛ عمل گرایان شهر را بر مبنای عملکردهایی میسازند و می پردازند که انقلاب فن شناختی سبب شده است. هنر جای خویش را به فن می سپارد؛ معمار-هنرمند در مقابل معمار –مهندس عقب می نشیند؛ اندیشه های شهرسازی بیش از هر زمان دیگری در زمینه های فلسفی و حکمت عملی به جولان در می آید. امروزه در دنیا کلان شهرها دارای شاخصه ها و مفاهیم درون شهری هستند که هویت شهر را تعریف می کنند. بسیاری از کشورهای دنیا برای حفظ و ایجاد این مفاهیم تلاش زیادی انجام داده اند تا با ایجاد فضاهایی متناسب و باهویت، جایگاه خود را بیابند. از جمله کشور اسپانیا ساختمان موزه گوگنهایم که توسط معمار بزرگ فرانک گهری ساخته شده در شهر بیل بائو باعث نمود جهانی آن شهر و هم کشور اسپانیا شده است. تاثیر آن نیز بر کل ساختار اجتماعی و فرهنگی این شهر مشهود است،چنان که اکنون تبدیل به یکی از مراکز توریستی جهان شده است. شهرهای ایران نیز از سابقه تاریخی بسیاری برخوردارند اما در گذر زمان و با توجه به حوادثی که اتفاق افتاده بسیاری از نمادها و سبک و سیاقهای شهری دستخوش تحولات بسیار گشته اند ودیگر نمی توان از شهرهای با اصالت سخن گفت. با این حال سوال اینست که با این شرایط در کلان شهرهای ایران چند نوع هویت شهری میتوان تعریف کرد؟ اصولا چقدر در این راه تلاش شده است؟ و یا حتی چقدر برای تعریف آن نه در سطح جهانی بلکه در ابعاد ملی تلاش شده است؟ پاسخ به سوالات فوق ضرورت این تحقیق را مشخص می سازد .علاوه بر این موارد، نگرانی های موجود در مورد سرنوشت و چشم انداز آتی شهرهای ما و ابعاد هویتی آنان نیز پژوهشها و مطالعات گسترده ای را ضروری می سازد. حال باید دید که برای مطالعه در این مسیر چه رویکردی لازم است.آنچه تا به حال مورد مطالعه قرار گرفته، معمولا مطالعاتی تک بعدی نگر و با زاویۀ دید محدود بوده است. شهرها به روشهای مختلفی ساخته می شوند و عوامل گوناگونی در شکل گیری فرم کالبدی این مراکز زیستی موثر هستند. عواملی هم چون شرایط طبیعی نظیر آب و هوا و یا نوع مصالح ساختمانی موجود در طبیعت، نیروهای اقتصادی مانند جریان سرمایه، اقدامات ساکنین وتصمیم گیری آنها در زمینۀ انتخاب محل مناسب برای احداث مسکن و یا انتخاب مرکز خرید، سطح و نوع فناوری، نحوۀ توزیع قدرت در جامعه و میزان تاثیر گذاری گروههای مختلف در نظام تصمیم گیری و غیره از جمله نیروهای موثر در شکل گیری شهرها هستند. معمولا هویت یک اثر معماری و شهرسازی با میزان وجود ایده ها و معانی برگرفته از ویژگیهای فرهنگی دستگاه تشخیص هویت شناخته می شوند؛ اما عوامل متعدد دیگری در شکل دهی به سیما و هویت یک شهر موثرند. نمودار زیر ابعاد شکل دهندۀ هویت شهری را نمایش می دهد. نمودار شماره1:عوامل موثر در شکل دهی به سیما و هویت شهر عوامل اجتماعی،فرهنگی عوامل استراتژیک، سیاسی عوامل اقتصادی، شبکه راهها تکنولوژی، سیستم آبرسانی عوامل مصنوعی عوامل موثر در سیمای شهر های سنتی ایران بارش آب های زیر زمینی آب های سطحی آب عوامل طبیعی شرایط اقلیمی تابش آفتاب باد رطوبت دما پوشش گیاهی جنگل ها مراتع مزارع زمین مورفولوژی ساختار زمین حاصلخیزی نفوذپذیری منبع: فرجامی،1383،ص538 هنگامی که صحبت از هویت بخشی به سیما و کالبد یک شهر می نماییم و یا در پی شناخت ابعاد ساختاری هویت شهری هستیم ابتدا باید عناصر سازنده و شکل دهندۀ آن را بشناسیم. برخی از محققین بر این باورند که 5 عامل سیمای بصری شهر را می سازند و وجوه هویتی شهر را نیز بر این اساس مورد مطالعه قرار می دهند: 1- نقشه (نقشۀ نظام آرایش، اندازه، تراکم و پراکندگی فضایی پدیده های شهری) 2- مظاهر معماری و ساختمانی شهر( شیوه های ساخت و ساز،مصالح،سبک معماری، مقیاس و ...) 3- خصوصیات تحرکی شهر( تأثیر عامل زمان در مظاهر بصری شهر) 4- فعالیت های شهری(انواع فعالیت هایی که در شهر رواح دارد) 5- صدا و بو به طور کلی در پاسخ به این سوال که رویکرد حاکم بر این پژوهش چگونه باید باشد، باید گفت اولین گام برای ورود به عرصۀ تجربه ای موفق در شهر سازی باهویت، کنکاشی در مفهوم هویت شهری و گام دوم، تبیین ابعاد مکانی-زمانی هویت یک شهر است. منظور از بعد مکانی، ویژگیهای محیطی – اکولوژیک( شامل اقلیم، آب و هوا، وضعیت توپوگرافیکی و منابع آب و خاک وغیره) و منظور از بعد زمان ویژگی های تاریخی از ابتدا تا زمان حال در مقیاس اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی،سیاسی و کالبدی است. گامها ی بعدی شاید شناخت نیازهای کنونی هویتی شهر و تلفیق ارزشهای هویتی گذشته با نیازهای هویتی کنونی است،تا آنچه را که می توانیم از گذشته اقتباس کنیم و آنچه را که در گذشته نمی یابیم در آیندۀخود آن را تولید نمائیم. اصولا با توجه به چند وجهی بودن ابعاد هویتی شهر، اخذ یک رویکرد سیستمی و همه جانبه نگر که در آن تمام ابعاد با هم مورد توجه قرار داده شود، لازم و ضروریست؛ تا از این رهگذر عناصر سازندۀ شهری (محیطی، اجتماعی،اقتصادی و کالبدی) مشخص و جایگاه آن در شهر و جامعه و نحوۀ ارتباط آن با مردم در پدیده های شهر شناسایی شوند. مجموعۀ در جستجوی هویت شهری با اخذ این رویکرد سعی بر این دارد تا مسئلۀ هویت شهری را از زوایای مختلف مورد کاوش قرار داده و ضمن شناسایی کامل عناصر هویتی سازندۀ فضاهای شهری به طور کامل،ابعاد هویتی شهر را از زوایای محیطی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و کالبدی در بستر مکان-زمان بررسی نماید. در ادامه این رویکرد و نحوۀ نگرش و بازشناسی هویت شهری در این مجموعه بیشتر مورد کنکاشهای کارشناسانه قرار داده می شود. با توجه به آنچه که گفته شد، بررسی و شناخت ابعاد هویتی شهر میسر نیست مگر با مطالعات گسترده(در ابعاد گذشته نگری، اکنون نگری و آینده نگری) از طرفی بر خلاف تصور برخی از محققین و کارشناسان که صرفا توجه خود را بر ابعاد کالبدی شهرها متمرکز می کنند ، هویت را باید در تمامی اجزای شهری جستجو کرد.به عبارتی، هر جز از عناصر سازندۀ فضای شهری و هر ساختار فضایی موجود در شهر دارای یک هویت منحصر به فرد است که در تعامل و ارتباط مستقیم و غیر مستقیم با شهر و سایر اجزای شهری می باشد. عناصر سازندۀ فضای شهری که خود مولد نگرش خاص در مقاطع زمانی و برخاسته از اندیشه و سطح فرهنگ جامعه بوده، مستلزم یک کاوش و بررسی جزء به جزء است. مولفین و دست اندرکاران این مجموعه با اخذ این رویکرد تا کنون توانسته اند 5 جلد از مجموعۀ در جستجوی هویت شهری را با کوشش سازمان ملی زمین و مسکن در شهرهای سنندج، اردبیل، مشهد، بیرجند و اصفهان منتشر نمایند. انتشار این مجموعه که از تیر ماه 1384 شروع شده در هر گام توانسته است که با کسب تجارب بیشتر و حذف برخی نارسائیهای موجود در ابتدای راه، بهتر از قبل عمل کنند. در اینجا سعی بر این است که چارچوب کلی مشترک موضوعی مجموعۀ در جستجوی هویت شهری به تفضیل مورد بررسی قرار گیرد تا با آشنایی بیشتر در مورد آن، بتوان آن را به عنوان یک تجربه برای سایر شهرهای کشور پیشنهاد کرد. به طور کلی چهار بعد اساسی که نمایانگر ریخت کلی شهر و نیز نمایانگر هویت شهری می باشد،در این مجموعه مورد توجه قرار گرفته است: بعد اول: هویت محیطی-اکولوژیک بعد دوم: هویت اجتماعی-فرهنگی بعد سوم: هویت اقتصادی بعد چهارم: هویت کالبدی-فضایی بعد اول: هویت محیطی-اکولوژیک محیط طبیعی به عنوان بستر فعالیتهای انسانی، دارای یک ساختار سیستمی است. این نظام دارای اجزاء و عناصری است که با ویژگیهای کمی و کیفی خود ساختار محیطی را شکل می دهد. هر کدام از این اجزاء ایفاگر نقش معینی هستد که در مجموع -این نقشها- عملکردهای زیست محیطی را بوجود می آورد. از طرفی کل این ساختار به صورت منسجم با ویژگیهای خود زمینه ها و بسترهای مختلفی را برای فعالیت انسان ایجاد می کند؛به عبارتی، نوع ساخت محیطی و عملکرد آن در مکانهای مختلف و در مقیاسهای زمانی متفاوت باعث شکل گیری اشکال مختلف زندگی و رفتارهای متفاوت(و به تبع خلق چشم اندازهای متفاوت) شده است. این ویژگی عاملی است تا در در هر گوشه ای از کره زمین شکل خاصی از زندگی انسانی،جانوری و گیاهی حاکم باشد. در واقع شکل گیری انواع مختلف سکونتگا ه های انسانی و فعالیتهای متنوع درمکانهای مختلف پاسخی به عملکردهای عناصر موجود در طبیعت است. به طور کلی با این رویکرد که شناخت هویت محیطی به عنوان بستر فعالیت ها انسانی می تواند به درک و تحلیل بهتر اشکال مختلف زندگی و فعالیت های انسانی بینجامد،این بعد مورد بررسی و مطالعه گسترده قرار گرفته است لذا در بررسی های مربوط به ابعاد هویت محیطی، ضمن معرفی موقعیت جغرافیایی و طبیعی شهر، فاکتورهای مهم محیطی- اکولوژیک مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته اند که مهمترین آنها عبارتند از : - وضعیت توپوگرافی - شبکۀ رودها و جریانات سطحی - ویژگی های اقلیمی( شامل: بارش، دما، رطوبت، باد و غیره) - منابع آبهای سطحی و زیرزمینی - ساختار زمین شناسی - پوشش گیاهی و زندگی جانوری - منابع و جاذبه های طبیعی( این بخش در مقیاس های درون شهری و برون شهری به طور کامل مورد بررسی قرار گرفته است) بعد دوم: هویت اجتماعی-فرهنگی گفته می شود تنها پدیده های که دغدغه هویت دارد، انسان است. انسان همواره به دنبال ابزاری میگردد که خود را به واسطۀ آن تبیین کند. بدیهی است که تبیین خویشتن به صورت متنوع از سایرین امکانپذیر نیست؛ چرا که هویت شخص بخشی از حوزۀ حیات اجتماعی است که فرد، خویش را با آن معرفی می نماید. از سوی دیگر فرد با حضور و رشد یافتن در جمع علاوه بر آنکه دارای هویت شخصی؛ یعنی نام، منزلت اجتماعی و روابط شخصی با دیگران میگردد،بلکه با گرفتن عناصر مشترکی که فرهنگ خوانده می شود، هویت جمعی می یابد. علوم، فنون، مهارت ها، اندیشه ها و تجارب باارزش و سودمندی که از دیگران یا از گذشته می- گیریم و یا بدست می آوریم در تحلیل نهایی از اجزای هویت خواهند شد؛ همان گونه که خط، لباس، روشهای تولید، آداب و رسوم و عقاید، جشنها و اعیاد و بسیاری از چیزهای دیگر که از مولفه های ملی و عناصر هویت و متعلقات فرهنگ خویش می دانیم در گذار و گشتار تاریخی خویش و در اثنای دادوستد و مبادله با دیگران به دست آورده ایم. بر این اساس توجه به هویت اجتماعی- فرهنگی در راستای شناخت هویت واقعی جامعۀ شهری گریزناپذیر است. بنابراین، در این مجموعه به طور مفصل به آن توجه شده است. به طور کلی در بررسی های مرتبط با این بعد از هویت، شاخص ها و ابعاد زیر مورد مطالعه و بررسی مبسوط قرار گرفته است: - جمعیت شناسی: در این قسمت ویژگی های کمی و کیفی جمعیت شامل تعداد جمعیت در دوره های زمانی، ترکیب سنی و جنسی ، وضعیت سواد و بهداشت، مهاجرت، خصوصیات خانوار به همراه چشم انداز جمعیتی شهر مورد بررسی قرار گرفته است. - فرهنگ عامه؛ یکی از بخش های مهم این تحقیق را تشکیل می دهد. در واقع یکی از ارکان اساسی وابعاد مهم هویت توجه به شاخص های فرهنگی، ریشه ها و فو لکلور و فرهنگ عامه می باشد. بر ین اساس در یک بستر زمانی ویژگی های فرهنگی شامل نژاد و گروه بندی قومی، اخلاق و روحیات، ادبیات محلی، باورها، ترانه های محلی، امثال و حکم، ساختار زبان و گویش های محلی ، پوشش سنتی و لباس های محلی، ورزش های بومی، موسیقی، مشاهیر و شخصیت ها، جریانهای رسمی و فرهنگی در ابعاد علمی- ادبی- هنری – تفریحی و ... ، جریان های مذهبی و آیینی و غیره پرداخته شده است. ضمن اینکه توجه به گذشته نگری نیز در قالب مباحث تاریخ سیاسی و عمومی هر شهر به نگارش در آمده است. - به طور کلی در روش هویت شناسانه سازمان شهری، آنچه در مرکز توجه قرار می گیرد، شناخت انسان به عنوان کوچک ترین عضو تشکیل دهنده جامعه است. انسانی که هویت او در قالب بررسی و درک حالات و عمل، او را در تعامل با سازمان فضایی اطراف قرار می دهد. این بخش درصدد درک ویژگی های هویتی انسان هایی است که در شهرساکن شده اند. - بعد سوم: هویت اقتصادی یکی از ابعاد هویت بخش در فضاهای شهری فعالیت هایی است که توسط ساکنان آن از گذشته تا به امروز پایه های اقتصاد شهری را تشکیل می دهد و جایگاه شهر را در سلسله مراتب سازمان فضایی شبکۀ سکونتگاهی و ارتباط آن را با سایر شهرها تعریف می کند. چه بسیارند برخی از فعالیت ها که به طور ویژه در مکانها و یا شهر های خاصی و جود دارند و به یک مکان ویژه جغرافیایی اختصاص دارند و به عنوان یکی از ارکان هویتی شهر یا مکان خود نمایی می کند. چه بسیارند که ویژگی های اقتصادی ریخت شبکه سکونتگاهی را نیز تعریف میکند. بنابراین توجه به این بعد از هویت شهری لازم و ضروری است. از اینرو،در این بعد هویت اقتصادی شهرها به طور عام و خاص در بستر زمانی مورد پژوهش قرار گرفته است. ابعاد مورد توجه در این راستا عبارتند از: 1- فعالیت های اقتصادی در بخش های سه گانه 2- جایگاه فعالیتهای جدید هم چون گردشگری، حمل و نقل و فعالیتهای بخش چهارم در اقتصاد شهری 3- فعالیت های سنتی و صنایع دستی شامل گیوه بافی، قالی بافی، جاجیم بافی، گلیم بافی و غیره 4- فعالیت های ویژه و یا بومی موجود در هر مکان یا شهر بعد چهارم: هویت کالبدی-فضایی هویت کالبدی آن عامل غالب هویتی است که بافت و ساختار و شکل شهر و ساخت اصلی به آن هویت وابسته است. از دیدگاه کوئین لینچ عناصر تصویر و هویت بخشی شهر عبارتند از : 1- راهها و شبکه ارتباطی 2- لبه ها 3- محله ها 4- گره ها 5- نشانه ها همان طور که گفته شد لینچ عناصر هویت بخش شهر را عمدتا در وجوه کالبدی می بیند. بنابراین، بافت کالبدی و ساختار مکانی-فضایی شهرها یکی از مهمترین ابعاد هویتی شهرها را شکل می دهد زیرا شکل گیری بافت کالبدی شهری متاثر از اندیشه ها ، عقاید، باورها، فعالیت ها و سطح فرهنگ جامعه می باشد. از اینرو شناخت این بخش از شهر ها می تواند به شناخت بیشتر سایر ابعاد اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی نیز بینجامد. واقعیت آن است که بافت کالبدی امکان بازشناسی هویت شهری را به صورت بصری فراهم می کند و به همین دلیل از میان سایر ابعاد هویتی اهمیت بیشتری دارد. در مجموعۀ در جستجوی هویت شهری، بافت کالبدی در دو بخش بافت جدید و قدیم مورد مطالعه قرار داده شده است. در واقع در ایران بافت کالبدی قدیمی هر شهر نمودی از اصالت ،پیشینۀ تاریخی و سابقه سکونت گزینی است که به وسیلۀ آن جامعه می تواند بسیاری از ویژگی های تاریخی و جایگاه واقعی خود را باز شناسند. به عبارتی، عاملی است که به وسیلۀ آن می توان الگوهای اصیل و بومی سکونت را بازشناخت و توسعۀ شهری و ساخت بناهای جدید را بر اساس آن و در ارتباط با آن شکل داد. حال آنکه در جریان های توسعه ای این بخش به فراموشی سپرده شده و درحال اضمحلال است. به همین دلیل، این بعد مورد توجه ویژه قرار گرفته است. مهمترین ابعاد مورد توحه در این مجموعه در بخش هویت کالبدی بطور خلاصه عبارتند از: 1- شکل گیری شهر( سابقۀ سکونت گزینی و پیدایش شهر) و سیر تحول آن در گذر زمان 2- ویژگی ها و ساختار کالبدی شهر 3- عناصر سازندۀ بافت کالبدی 4- مکان های باستانی و قدیمی (آرامگاهها، آتشگاهها، امامزادهها، مدارس، پلها، گورستان ها، ، ساختمان ها، بناهاو غیره) 5- ویژگی های دسترسی( شبکۀ مواصلاتی و ارتباطی درون شهری و برون شهری) 6- ویژگی های عملکردی عناصر و اجزاء سازنده بافت کالبدی شهر 7- محلات قدیمی 8- محور های گردشگری و توریستی 9- فضاهای باز و عمومی شهر 10- نماهای شهری، سبک و سیاق معماری و ساخت و سازهای شهری و غیره تمامی ابعاد چهارگانه فوق ضمن ارائه توضیحات کافی همراهند با ارائه عکسها، تصاویر، نقشه ها و کروکی های مفصل که امکان ارتباط بهتری را برای خواننده با آنچه که گفته شده را فراهم میکند. در واقع مطالعۀ این مجموعه هم چون فیلمی است که وقایع و هر آنچه را که در مورد هویت شهری است ، به نمایش می گذارد. تمامی ویژگیهای بالا در یک بستر زمانی ودر ادوار مختلف تاریخی بطور گسترده بسط داده شده و بررسی شده است. به طور کلی این مجموعه با معرفی ابعاد هویتی شهرها سعی در ایجاد یک پیوند متقابل در میان گذشته، حال وآینده دارد. ازاین رهگذر سعی برآن است که خود را بازشناسیم. درواقع این مجموعه درپی بازسازی هویت از دست رفته درشهرهای ایران است و در پی این است که مسئله شناسایی هویت شهری را از زوایای مختلف اجتماعی، اقتصادی، محیطی- اکولوژیک و کالبدی مورد بررسی قرار دهد و رویکرد مناسبی را برای بازشناسی مجدد هویت به شهرها پیش رو گرفته است. نتیجه گیری تلاشهای صورت گرفته در این مجموعه به این نتیجه منجر شده است که هویت را باید از درون جست نه از برون. با نیم نگاهی به این مجموعه اصالت و استقلال در شهرهای ایرانی در زمان گذشته آشکار میشود. چگونه است که اکنون نمی توان این ویژگیها را به وضوح ملاحضه کرد؟ جواب را باید در ایجاد انفصال و گسست در ابعاد فکری-ذهنی و ابعاد عملی هویت جستجو کرد. با مطالعه این مجموعه به راحتی می توان ابعاد هویتی را شناسایی کرد. عناصر سازنده که هویت را به شهر ها می بخشند، باز شناخت؛ ضمن این که با الگوگیری از آنها می توان چشم انداز آتی را برگزید. به عبارتی، شکل گیری، گسترش و توسعۀ فضاهای شهری باید در ارتباط با آنچه که داشته ایم، باشد و این امر نیز از این رهگذر، اکنون نه به طور کلی ولی به صورت محدود میسر شده است. شناخت ابعاد مورد توجه در این مجموعه به عنوان نخستین گام در اندیشیدن به مقولۀ شکل گیری شهر باهویت است. در جستجوی هویت شهری می تواند به عنوان یک راهنما و بستر مقدماتی در اختیار برنامه ریزان و دستگاه های مسئول و اداره گر قرار گیرد. یکی از مسائلی که امروزه مطرح است،بی توجهی به ابعاد هویتی شهرها در طرح های توسعه شهری هم چون طرح های جامع و تفصیلی، طرح های کالبدی ،آمایش سرزمین و غیره می باشد. مهمترین دلیل این امر نبودن مبانی و منابع لازم برای شناسایی این ابعاد بوده است. این مجموعه با یک مطالعه گسترده می تواند به عنوان مطالعات مقدماتی راه را برای فعالیت و اقدام منسجم و اندیشیده بر پایۀ گذشته و اصالت شهری خود در طرحهای توسعه ای و عمرانی باز کند. در واقع، مهمترین عامل که باعث شده است تا طرح های توسعه ای و عمرانی علیرغم صرف هزینه های هنگفت و زمان های زیاد هنوز نتوانسته اند به اهداف اولیۀ خود نیز دست یابند، بی توجهی به واقعیات موجود در بستر شهر ها و جامعۀ شهری است. این واضح است که نمی توان با الگو گیری صرف از انگاره های غیربومی که در شرایط اجتماعی- اقتصادی و تاریخی- سیاسی کاملا متفاوتی با شرایط ایران شکل گرفته اند، به فکر توسعۀ شهری بود. توسعه ای واقعی است که در ارتباط بلافصل با واقعیات جامعه و فضاهای شهری باشد. به سخن دیگر،هر گونه گسستی حتی از لحاظ فکری زمینه را برای شکاف در فضاهای شهری فراهم می کند. نمونه آن را در فضاهای جدید با هویت متفاوت وبیگانه شهری به وضوح میتوان ملاحضه کرد. به راستی چقدر در ساخت نواحی جدید شهری و فضاهای جدید به فکر ایجاد پدیده های با هویت اصیل و یا ابعاد هویتی شهر بوده ایم؟ چقدر تلاش کرده ایم که انفصال ها و شکاف های موجود در شیوه های شهرسازی جدید را با شهرسازی اصیل ایرانی- اسلامی برطرف کنیم؟ چقدر در ساخت و سازها و طراحی های شهری به اصالتهای معماری بومی اندیشیده ایم؟ در پاسخ به این سوالات باید گفت که خیلی کم و بندرت این اقدامات صورت گرفته است. یکی از اصلی ترین مشکلات فرارو در این زمینه کمبود مطالعات پایه ای و اختصاصی است. در جستجوی هویت شهری به عنوان یکی از پایه ای ترین مطالعات مرتبط در این زمینه ، در پی رفع این کمبود ها بوده و به بازشناسایی هویت های اصیل شهری در بستر های جغرافیایی جای جای ایران می اندیشد. سخن آخر مجموعۀ در جستجوی هویت شهری فرصتی دوباره را برای تجدید نظر در مورد اصل خویشتن به ویژه در مورد مراکز شهری فراهم می کند. این مجموعه بستر های لازم را برای اقدمات و برنامه ریزی اندیشیده شده آماده می کند.به علاوه زمینه را جهت شناخت کافی برای نسل کنونی و آتی در مورد گذشتۀ خود فراهم می کند. به پر کرن شکاف های بین ساختارهای فضایی ومعماری شهری کنونی با گذشته می اندیشد. دغدغه انسان را در مورد بحران هویت می کاهد. پس،آن را باید نه فقط برای مراکز شهری بزرگ یا مراکز استانها انجام داد، بلکه در تمام نقاط سکونتگاهی به طور اعم و نقاط شهری( اعم از کوچک و بزرگ) به طور اخص پیاده کرد. این امر راهی را برای فکر کردن در بعد محلی و اندیشیدن در بعد جهانی فراهم می کند.در واقع از این طریق،در عصر جهانی شدن می توان بدون نگرانی از گم شدن و هضم شدن در ساختارهای جهانی رو به جلو حرکت کرد و برنامه های توسعه ای را پیش برد. پایان» منابع و مآخذ · برزگر، محمد رضا؛بازشناسی هویت شهری،مجموعه مقالات همایش مسایل شهرسازی،جلد اول، ساخت کالبدی شهر،1383 · فرجامی، محمدرضا؛ ابعاد هویت شهری، مجموعه مقالات همایش مسایل شهرسازی،جلد اول، ساخت کالبدی شهر،1383 · یاری، ارسطو؛ نقش پذیری روستا-شهری با تأکید بر تحولات ساختاری-عملکردی، دانشگاه شهید بهشتی، دانشکدۀ علوم زمین،1385 · گل محمدی،احمد؛ جهانی شدن،فرهنگ،هویت؛ تهران، نشر نی،1383 · زمانی، احسان؛هویت شهری، حلقه ای گمشده؛ سایت همشهری آنلاین · مهاجر، آذر؛ فضای معنوی زندگی انسان ها؛ سایت همشهری آنلاین · افلاکی؛اسدالله؛ معماری و شهرسازی در فضاهای شهری؛ سایت همشهری آنلاین http://alialamarvdasht.blogfa.com/post/10 تحلیل و ارزیابی احساس هویت ساکنین در شهرهای جدید شخصیت شهرها با مؤلفه های متفاوتی تعریف و توصیف میگردد. بر مبنای تفاوت شکل، محتوا و عملکرد مؤلفهها، میتوان شهرها را در گروههای مختلفی جای داد. این مؤلفهها که به نوعی ساختار ماهوی شهر را تشکیل مـیدهنـد، از شهری به شهر دیگر متفاوتند. بسیاری از اندیشمندان یکی از بزرگترین دلایل عدم موفقیت شهرهای جدید را در زمینههای مختلف، بیهویتی آنها میدانند، بحران در هویت پیامدهای ناگواری مثل مسئولیت گریـزی، دلزدگـی و بیتفاوتی را به دنبال خواهد داشت. در این راستا پژوهش حاضر با 396 نفر حجم نمونه به منظـور ارزیـابی هویـت ساکنین در شهر جدید فولاد شهر صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بـوده کـه حجـم نمونـه بـا استفاده از فرمول کوکران تعیین گردیده، پرسشنامهها در واحد محلات با استفاده از روش نمونـهگیـری طبقـهبنـدی احتمالی )علمی( توزیع گردید. دادههای جمع آوری شـده از طریـق پرسشـنامه، بـا اسـتفاده از نـرم افـزار SPSS و همچنین روشهای آماری نظیر توزیع فراوانی، آزمـون ANOVA، محاسـبه میـانگین هویـت و ضـریب همبسـتگی پیرسون، توصیف و تحلیل شدهاند. روند پژوهش را سه فرضیه مطرح شده هدایت میکند که در پاسخ بـه سـوالات بیان شده ارایه گردیده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که بین مدت زمـان زنـدگی سـاکنین در شـهر، میـزان رضایت ساکنین از دسترسی به خدمات شهری و میزان تعلق آنها نسبت به مکان زندگیشان همبستگی وجود دارد. همچنین نتایج حاصله همبستگی بین سطح تحصیلات ساکنین و احساس هویتی که به ساکنین شهر دست میدهد را رد میکند. واژههای کلیدی: هویت، تعلق مکانی، همبستگی پیرسون، شهر جدید، فولاد شهر. ایجاد شده، برای یک شهر جدید در جنبههای خاص بوجود آمده، امکان دارد بـا آنچـه توسـط سـاکنان آن Ismail & others, ) درک شده است متفـاوت باشـد 2008: 37(. آنچه به شـهر هویـت مـیبخشـد، نحـوه استفاده از آن و ارتباط با این پدیده پیچیده اسـت کـه از فرهنگ جامعـه ناشـی مـیگـردد. شـهر را هویـت میسازد و پس از ساخت شهر، خود شهر در پردازش هویت آیندگان نقش ایفا میکنـد )حبیـب و دیگـران، 22 :1387(. وقتی از هویت شهر صحبت میکنیم بـه چیزی رجوع میکنیم که در پس ظاهر و در بطن شهر نهفته است و ممکن است هیچ ربطی به شکل و ظاهر شهر نداشته باشد. در واقع زیبایی و زشتی شهر دلیـل با هویت بودن شهر نیست. مهم این است کـه داخـل شهر چه میگذرد. چه هنجارها و رفتارهایی در شـهر به وقوع میپیوندد که به شـهر هویـت مـیدهـد. بـه صورت کلی وقتی سخن از هویت شـهری بـه پـیش میآید، تمیز شهر از غیر شهر مطـرح مـیگـردد. ایـن تمایز در بین شهرها را میتوان حتی بر پایه نام آنهـا نیز شناخت )بهزادفر، 15 :1386(. هویت یک معیار رشـد اسـت، بـه عبـارتی دیگـر وقتی یک شهر یـا جامعـه رشـد مـیکنـد، بخشـی از صفات هویتیاش در جریـان رشـد تغییـر مـیکنـد و 1- مقدمه تنها پدیدهای که دغدغه هویت دارد، انسان است. انسان همواره به دنبال ابزاری میگردد که خود را بـه واسطة آن تبیین کند. بدیهی است که تبیین خویشـتن به صورت متنوع از سایرین امکان پذیر نیسـت؛ چـرا که هویت شخص، بخشی از حوزة حیـات اجتمـاعی است که فرد، خویش را بـا آن معرفـی مـینمایـد. از سوی دیگر فرد بـا حضـور و رشـد یـافتن در جمـع علاوه بـر آنکـه دارای هویـت شخصـی؛ یعنـی نـام، منزلت اجتماعی و روابط شخصی با دیگران میگردد، بلکه با گرفتن عناصر مشـترکی کـه فرهنـگ خوانـده میشود، هویت جمعی مییابد. این بیان در بار شهرها نیز که فرهنـگ انسـان سـاکن در خـود را بـه عنـوان بزرگترین پدیده انسانی قرن حاضر در خـود متبلـور میسازد، صدق میکند. شهری که فاقـد هویـت باشـد، از خصیصـههـای شهری فاصله دارد و ساکنان آن بـه منزلـه میهمانـانی تلقی میشـوند کـه احسـاس خاصـی نسـبت بـه آن نداشته و تمایلی به حل مسـایل آن نشـان نمـیدهنـد )عزیـزی و اربـاب، 1388(. شـهرهای جدیـد بایـد توانایی ترسیم هویت متمایز خود، از طریـق طراحـی عناصر فیزیکیشان را داشته باشند. به هر حال هویت ساماندهی جدیـدی مـییابـد، در ایـن سـاختار بایـد هویت شهری به عنـوان یـک معیـار بـرای توسـعه و عاملی برای ارتقای کیفیت محیط مطرح شود تا بتواند زمینههـای مشـارکت و امنیـت افـراد را فـراهم کنـد )کارکنـان نصـرآبادی، 19 :1387(، فراینـد سـاخت و ساز در شـهر جدیـد بایسـتی بـه گونـهای باشـد کـه ساختار مصنوع خلق شده در همـاهنگی و تطـابق بـا هویت طبیعـی موجـود و ارتقـای مؤلفـههـایی در آن عمل نموده و تعامل بهینـه و فعـالی بـا ویژگـیهـای طبیعی موجود برقرار سـازد، هویـت انسـانی نیـز بـه صورت تدریجی و با اسکان جمعیت بروز مینمایـد )بهزادفـر، 11 :1387(. بـه صـورت کلـی شهرسـازی نیازمند اطلاعات وسیعی برای مطالعه شـهر و منطقـه است. واحدهای همسایگی، احساس تعلق اجتمـاعی به محل، هویت شهری و بسیاری دیگر، مقولـههـایی هسـتند کـه بایـد بـه دقـت در طـرح و تـدوین و برنامهریـزی شـهرهای جدیـد مـد نظـر قـرار بگیـرد )ارجمندنیا، 47 :1369(. از جمله شهرهای جدیدی که در ایران با طرحـی معین ایجاد شد، پولادشهر است. مهاجر بودن ساکنین این شهر جدید موجب به وجود آمدن فرهنگ خاص در بین سـاکنین آن شـده اسـت کـه خـود عـاملی در جهت کاهش حس هویتی ساکنین ایـن شـهر جدیـد است. بدین منظور در این پژوهش سعی بر آن اسـت تا به ارزیابی حس هویت ساکنین شهر جدید نسـبت به محل سکونت فعلی خود پرداخته شود. 1-1- طرح مسأله جغرافیای انسان گرا در سالهـای اخیـر کوشـیده است که از تلاش برای شناخت محض مکـانهـا بـه سوی شناخت نیروهـای اجتمـاعی شـکل دهنـده بـه مکانها یا شناخت مکانهایی کـه فرهنـگ بشـری را شکل میدهند حرکت کند )شکوئی، 287 :1388(، با توجه به اینکه هر مکانی ماهیت خاص خـود را دارد، بنابراین تجربیات و ادراکات متنوعی را ارایه میدهند )Flint, 2006: 3(. از این رو هویت الگوهای رفتـاری منحصر به فردی اسـت کـه قابـل درک عمیـق بـرای گروه خود میباشـد )کاسـتلز، 22 :1380( و درک آن برای اعضای گروههای دیگر با فرهنگی متفـاوت بـه سادگی صورت نمیپذیرد از این رو بایـد افـزود کـه بررسی و شناخت همه جانبه و دقیق مسایل اجتماعی و فرهنگی و اثرات آنها و برنامهریزی و اعمال نتایج احتمـالی اجتمـاعی آن در شـهرهای جدیـد در حـال برنامـهریـزی و طـرحریـزی، یـک ضـرورت و یـک رسـالت بـزرگ اجتمـاعی اسـت )ارجمنـدنیا، 1369: 51(. از بعد اجتماعی- روانی، هویـت مکـانی بـه ایـن دلیل بروز مینماید که مکانها، چـارچوب مهمـی را فـراهم مـیآورنـد کـه هویـت در آن شـکلگرفتـه، حفظشده و تحول میپذیرد )مـویر، 38-37 :1379(. برخی معتقدند که شهرهای جدیـد )بـه عنـوان یـک مکـان( تصـنعی و تهـی از هویـت انسـانی ارزیـابی میگردند. جین جکبز1 معتقد است که نظریه هاوارد2، در توسعه شهرهای آمریکا اثرات زیانبخشـی داشـته است، به این صـورت کـه موجـب تضـعیف روابـط. اجتماعی بین ساکنین ایـن شـهرها شـده و محـلات یکنواخت و بیروحی پدیـد آورده اسـت )بهزادفـر و برین، 16 :1387(. به نظر روسو3 جامعه موفق، جامعهای است که در ذهن شـهروندان آن، امـور عمـومی مهـمتـر از امـور اختصاصیشان باشد )شارعپور، 226 :1387(. بر ایـن اساس باید گفـت کـه هویـت یـابی شـهری در ایـن جریان نقش کلیدی خواهد داشت و این هویـت بعـد از انتقال به ساکنین باعث تقویـت حـس مکـانی و از این رهگذر ارتقای حس مسئولیتپـذیری در سـاکن شهر خواهد شد، بدین ترتیـب تـا زمـانی کـه حـس هویت شکل نگیرد از دیدگاه روسـو جامعـه مـوفقی وجود نخواهد داشت )همان: 226(. ضعف عنصر هویت در یـک سـکونتگاه شـهری، منجر به انقطاع و یا اصولاً عدم شکلگیری ریشههای اتصـال و ارتبـاط سـاکنین بـا محـیط و در نتیجـه بـا یکدیگر مـیگـردد، بسـیاری از اندیشـمندان یکـی از بزرگتـرین دلایـل شکسـت شـهرهای جدیـد را در زمینههای مختلف، بیهویتی آنها میدانند )بهزادفـر، 11 :1387(، بحــران در هویــت آثــار ســویی مثــل مسئولیت گریزی، دلزدگی و بیتفـاوتی را بـه دنبـال خواهد داشت؛ این نوع بحران هم به صورت فردی و هم به صورت اجتماعی شکل مـیپـذیرد )درخشـه و جعفرپور، 67 :1388( به صورت کلی بیتـوجهی بـه هویت شهرها ممکن است عواقب ناخواستهای را بـر پیکر حیاتی شهروندان وارد سازد )کرد درونکلایـی وحس مکان به معنـای مـرتبط شـدن بـا مکـان بـه واسطه درک نمادها و فعالیتهای روزمره است. ایـن حس میتواند در مکان زندگی فرد به وجـود آمـده و با گذر زمان عمیق شود )فلاحت، 58 :1385(. بعلاوه رضایت مندی افراد از منابع سرور و خوشحالی متأثر از چندین عامل میباشد که محل زندگی و احسـاس هویت به آن، جزیی از این عوامل را شـکل مـیدهـد )Easterlin, 2004: 100(. به صورت کلـی تصـویری نیکو از محیط به شخص احساس امنیـت مـیدهـد و فرد میتواند رابطه موزون بین خـود و جهـان خـارج به وجود آورد )لینچ، 16 :1374(. شـکل گیـری ایـن ارتباط موزون و احساس هویتی که به ساکن در شهر دست مـیدهـد در نهایـت اثـرات سـویی بحـران در هویت را خنثی کرده و عکس آن اثراتی را که به نفـع اجتماع خواهد بود را نمایانگر میسازد )همان: 17(. 2-1- اهداف پژوهش تعریف اهداف برای هر مطالعه باعث روشن شدن چارچوب حرکتی شـده کـه هـادی فراینـد پـژوهش میباشد از این رو اهدافی کـه در ایـن تحقیـق دنبـال میشود به شرح زیر است: هدف کلی: هدف مطالعه حاضـر ایـن اسـت کـه میزان هویتی که ساکنین پولادشهر از شهر خود دارند را بررسی کند. اهداف جزیی: بـه دنبـال هـدف کلـی ذکـر شـده اهـداف جزیـی پـژوهش بـه صـورت زیـر تعریـف میشود: عسکری رابری، 382 :1385(. - شـناخت نمادهـای شـهر جدیـد پولادشـهر در ارتباط با حس هویتی که بـرای سـاکنین خـود ایجـاد میکند. - میزان رضایت ساکنین از شهر جدید پولادشـهر و ارتباطی که با این امر حس هویت ساکنین دارد. - سنجش میزان مشارکت ساکنین در شهر جدیـد پولادشهر در امور اجتماعی و ارتباطی که این امـر بـا حس هویت ساکنین دارد. - ارزیابی میزان رضایتی که ساکنین پولادشـهر از دسترسی به مراکز خدمات شهری دارند و ارتباطی که این امر با حس هویت ساکنین دارد. - شناخت تأثیر کیفیت فضاهای بنا شـده شـهری در ایجاد حس هویت ساکنین شهرهای جدید. - شناخت دلایل اصلی مهاجرت سـاکنین کنـونی شهر جدید پولادشهر به این شهر. 3-1- پیشینه مطالعه در ارتباط با هویـت و هویـت شـهری مطالعـات زیادی صورت گرفته است که در زیر بـه تعـدادی از آنها اشاره میشود: بیتا تختی و ویدا وثوقی )1385( در مقالهای تحت عنوان »تقویـت هویـت در شـهرهای جدیـد« کـه بـا مطالعة موردی نوشهر پردیس انجام گرفته، در نهایت این شهر جدید را به صورت خوابگاهی بزرگ معرفی کردهاند که ساکنین خود را بـه صـورت دایـم سـاکن شهر پردیس ندانسته و سکونتی موقتی در شهر دارنـد که این عامـل، خـود از دلبسـتگی سـاکنین بـه شـهر جلوگیری میکند. ایشان در ایـن مطالعـه تنهـا کالبـد شهر را مورد مطالعه قرار دادهاند. فرح حبیـب و همکـاران )1387( در مقالـهای بـا عنوان »پرسمان تبعی در گفتمان کالبد شهر و هویـت )کالبد شهر تابع هویت یا هویت تابع شهر؟(« با اشاره مختصری به تعاریف در ارتباط با هویت، به واکـاوی ایـن پرسـش بنیـادین بـا اسـتفاده از روش تحلیلـی- توصیفی پرداخته و با رویکردی استدلالی، اسـتنتاجی مقوله بیان شده را واکاوی میکنند. نتایج نشـان از آن دارد که هویت شهر، حالتی ذاتی و درونـدادی داشـته که بر کالبد شهر تأثیر میگذارد، لذا سـیمای کالبـدی شهرهای وابسته به یک فرهنگ و جهانبینی خاص را از فرهنگ و ساختار اجتماعی دیگر متمایز میکند. حمیدرضا وارثی و همکاران )1389( در مقالـهای تحت عنوان »بررسـی و تحلیـل مؤلفـههـای هویـت شهری و رابطـه آن بـا میـزان تعلـق مکـانی سـاکنین شهرهای جدید«، هویت شهرهای جدید را بـه مثابـه مهمترین مسأله اینگونه از شهرها، بـا نمونـه مطالعـه گلبهار مورد بررسی قرار دادهاند. در این پـژوهش بـر اساس مطالعات پرسشنامهای چنین نتیجه حاصل شده است که مؤلفههـای هویـت بخـش در شـهر گلبهـار ضـعیف اسـت و همچنـین نگارنـدگان بـه نـوعی از همبسـتگی متوسـط و مسـتقیم بـین، مـدت زمـان سکونت، مؤلفههای هویت بخش شـهری و احسـاس تعلق مکانی معتقدند. رسول ربانی خواسـگانی و همکـاران )1389( در مطالعهای با عنوان » بررسی عوامل مـوثر بـر هویـت اجتمـاعی شـهرهای جدیـد )مطالعـه مـوردی شـهر پردیس تهران(« بـر ایـن اعتقادنـد کـه میـزان هویـت اجتمـاعی شـهری بـر حسـب متغیرهـای نـوع منـزل مسکونی، قومیت و تحصیلات افراد متفاوت است که متغیر خدمات و فعالیتهای تولیدی بیشترین تأثیر بر میـزان هویـت اجتمـاعی در شـهر جدیـد پـردیس را داراست، در درجه بعد، فضای اجتمـاعی، فرهنگـی و جغرافیایی و بالاخره متغیرهای امنیت عاطفی و روانی شـهروندان و وجـود راههـای ارتبـاطی بـه ترتیـب بیشترین تأثیر را بر هویت اجتماعی ساکنان داشتهاند. اسـماعیل سـوریانا آیـدا4 و همکـاران )2008( در مقالهای تحـت عنـوان » مـالزی(«، بـه دنبـال کشف ارتباط بین عناصر و ویژگیهای سـاخته شـدة شهر جدید با هویت ساکنان آن بودهاند ایشان با ایـن اعتقاد که شهرهای جدید باید ترسـیم کننـده هویـت متمایز خود، از طریق طراحی عناصـر فیزیکـی شـان باشند، در نهایت به این نتیجه میرسـند کـه حتـی بـا طراحی منحصر به فـردی کـه عناصـر شـهری )مثـل خیابانها، مساجد، مکانهای عمومی و ...( پوتراجایـا دارد نتوانسته حـس هویـت را در سـاکنین خـود بـر انگیزد و این شهر با بحران هویتی مواجـه اسـت کـه ناشی از این موضوع است که ساکنان بـه سـختی بـه عناصر فیزیکی در مرحله تشخیص یک مکان اعتمـاد میکنند. 4-1- سوالات پژوهش پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخهایی درخـور برای سوالات مطرح شده در زیر است: 1. نمادهـای هـویتی شـهر جدیـد پـولاد شـهر کدامند؟ ارزیـابی از احسـاس هویـت ساکنان در شهر جدید پوتراجایا )ما 2. چه میزان از سـاکنین فولادشـهر نسـبت بـه شهر محل زندگی خود حس تعلق دارند؟ 3. آیـا میـان مـدت زنـدگی در شـهر جدیـد پولادشهر و حس تعلق مکانی سـاکنین رابطـه وجـود دارد؟ 4. آیا بین میزان تحصیلات و حس تعلق مکانی ساکنین شهر جدید پولادشهر رابطه وجود دارد؟ 5. آیا بین میزان رضایت ساکنین از دسترسی به خدمات شهری و احساس هویت ساکنین رابطه معنی داری وجود دارد؟ 6. آیا کیفیت فضاهای بنا شدة شهری میتوانـد در ایجاد حس هویت ساکنین تأثیری داشته باشد؟ 5-1- فرضیههای پژوهش بر اسـاس اهـداف و سـوالات پژوهشـی مطالعـه حاضر، برای این کار سه فرضیة تعریف شده که بدین صورت است: 1. به نظر میرسد میان مدت زنـدگی در شـهر جدید پولادشهر و حس تعلق مکـانی سـاکنین رابطـه وجود دارد. 2. به نظر میرسد بین میزان تحصیلات و حس تعلق مکانی سـاکنین شـهر جدیـد پولادشـهر رابطـه وجود دارد. 3. به نظر میرسد بین میزان رضایت ساکنین از دسترسی به خدمات شهری و احساس هویت ساکنین رابطه معنی داری وجود دارد. هویت شهری در ایران تبدیل روستاها به شهر و شکلگیری شهرهای جدید در کشور ما سابقه کمی دارد، با این حال توسعه شهرنشینی در دو ـ سه دهه اخیر شتابی چشمگیر یافته است، بطوریکه از نظر کمیت تعداد شهرها به مرز هزار نزدیک میشود، لیکن به لحاظ کیفی تقریباًَ کلیه شهرهای کشور با مشکلات ساختاری و عملکردی و کمبودهای اساسی در زیرساختهای شهری دست به گریباناند. در این میان “بحران هویت” بمثابه عارضه شهرنشینی لجام گسیخته و فاقد کنترل به یکی از مهمترین چالشهای اجتماعی و فرهنگی معاصر بدل شده و انعکاس کالبدی آن بصورت شهرهای بیهویت و آشفته ظاهر شده است. تحولات شهری سده اخیر به نظر نگارنده برای کالبد شکافی “بحران هویت شهری” ضروری است که مقدمتاً روند تحولات شهری در یکصد ساله اخیر، که دوره شهرسازی و شهرنشینی معاصر کشور محسوب میشود، هر چند بطور مختصر و فشرده، بررسی شود. شاید که به این ترتیب امکان وارسی و شناخت علل و ریشههای این بحران، بر پایه واقعیتهای عینی و دگرگونیهای رخداده در شهرهای کشور، فراهم آید. حدود یکصد سال از جنبش مشروطیت به عنوان اولین نهضت فراگیر تجددخواهی و نوجویی و مدرنیسم میگذرد، پیش از آن هم برخی مظاهر تمدنی جدید توسط ناصرالدین شاه و درباریان و تحصیل کردگان در غرب به کشور وارد شد. در دوره پهلوی اول این تغییرات گسترده در ساختار شهری و نظام بوروکراسی اداری و نهادهای حکومتی پدیدار شد. شهرهای سنتی (در برابر صنعتی) هم با ترکاندن پوسته روستا ـ شهری فئودالی، برچیدن برج و باروها، احداث میادین و ساختمانهای جدید حکومتی و خیابانکشیها و … در این دگرگونیها سهیم شدند. لیکن این تغییرات نتوانستند باعث دگرگونی بنیادی، همه جانبه و فراگیر در نظام کالبدی ـ ساختاری، و سیمای شهری کشور شوند. زیرا نقش و عملکرد شهرها نسبت به دوره قبل تغییر چندانی نیافته بود و بنیانهای اقتصادی کشور هم، با وجود برخی تغییرات، همچنان بر نظام زمینداری استوار بود. لذا تغییرات انجام گرفته عمدتاً شکلی بود چون نه از نقش نوین شهری ـ مثل عملکرد شهر در کشورهای صنعتی شده ـ برخوردار بود، و نه از ضرورتهای و الزامات شهرنشینی جدید ناشی شده بود. رویدادهای دهه ۲۰ شمسی رویدادهای دهه بیست شمسی، حضور متفقین در کشور، وقایع کردستان و آذربایجان، جنبش عظیم ملی شدن نفت که نهایتاً با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ظاهراً متوقف شد، اولین پایههای واقعی دگرگونی نظام شهری کشور را پدید آوردند. شهر قدیم در حال فرو ریختن بود، و شهر جدید در حال شکلگیری، این روند با ضربه نیمه کارهای که تحت عنوان اصلاحات ارضی به پیکر فرتوت و خاکستر شده فئودالیسم وارد آمد، تکمیل شد. سیل مهاجرتهای روستایی به شهرها، ایجاد مشاغل جدید متنوع، گروهبندیهای نوین اجتماعی، فردگرایی شهری در برابر جمعگرایی طایفگی و عشایری، حقوق شهروندی در برابر بزرگمنشیهای پدرسالارانه اربابان و زمینداران، غلبه یافتن صنعت (هرچند مونتاژ و عموماً مصرفی) در نظام اقتصادی شهرها، تبدیل شهرها به مراکز تولید ثروت و علم و سلوک نوین اجتماعی، به یکباره ساختار و عملکرد شهری را عمیقاً دگرگون ساخته و نیازهای جدیدی که در عرصه شهرسازی و معماری ساختمان و مسکن ظهور یافته بود، باعث دگرگونی در سیمای شهری شد. اینبار، دگرگونی سیمای شهری چون ریشه در تغییر عملکرد و ساختار شهری داشت، به تهران و محلات اعیاننشین و ساختمانهای حکومتی و خیابانهای و میدانها محدود نمانده و معدود شهرهای کشور را، متناسب با دگرگونیهای ساختاری، دربرگرفت. چرا این تحولات بحران زا نبود حال این سئوال مطرح میشود که چرا با وجود تحولات رخداده از جنبش مشروطیت تا نهضت ملی شدن نفت و اصلاحات ارضی نیم بند ولی بهرحال موثر و سایر مواردی که باعث تغییرات چشمگیر در نظام شهرسازی و معماری کشور شد، معضل “بحران هویت شهری” پدید نیامد؟ و چرا از دهه پنجاه به بعد و به ویژه در دهههای اخیر هرج و مرج و بلبشوی مهار گسیخته در نظام شهری و معماری کشور به اوج رسیده و “بحران هویت شهری” به عمیقترین لایههای حیات مادی و معنوی جامعه رسوخ کرده است؟ و به دیگر سخن چرا در ۴-۵ دهه نخست سده اخیر شمسی تعاملی پویا بین سنت و نوآوری وجود داشته و به چه دلیل در دورههای بعدی و هماکنون، این تعامل جایش را به تضادهای بحرانساز داده است؟ بنظر میرسد که برای فهم عمیقتر موضوع لازم است بر تعامل سنت و مدرنیسم در دوره اول، تاکید بیشتری شود. روند تحولات شهری در آغاز آهسته بود ـ در دوره اول (از جنبش مشروطیت تا دهه چهل شمسی) روند تحولات کند و بطئی بوده و لذا معماران و شهرسازان از فرصت و مجال کافی برای درک تحولات و یافتن راهحلهای متناسب با شرایط عمومی جامعه و همچنین شناخت و تامین خواستها و نیازهای نوین شهروندان برخوردار بودهاند. این دوره را میتوان دوره تحول به سرکردگی (هژمونی) معماران و شهرسازان نسل جدید در فرآیند توسعه شهری و معماری نوین دانست. ـ در دوره مورد نظر با وجود تحولات رخداده، هنوز بخش اعظم جمعیت کشور در روستاهایی ساکن بودند که ساختار کالبدی و عملکردی آن با نظام تولید معیشتی سازگار بود. لذا اولاً تحولات به شهرها محدود میشد، و ثانیاً تحولات شهری از گامهای کوچک آغاز شده و شهرها نیز بر پایه نیازها و درک ضرورتها خواهان تحول بودند. ـ جمعیت شهرنشین بطور عمده در تهران و چند شهر دیگر با تحولات مواجه بودند. سایر شهرها نیز برخلاف امروز، متناسب با نیازهای جدید شهری ایدههایی را توسط معتمدین خود به وزارت داخله منتقل میکردند. در واقع شهرنشینان میدانستند چه میخواهند و بر این اساس برای دستیابی به خواستههایشان ـ که برخلاف امروز واقعبینانه و متناسب با منابعشان بود ـ تلاش میکردند. ـ حتی در شهری مثل تهران که در مرکز تحولات قرار داشت، به دلیل کندی رشد جمعیت و به تبع آن بطئی بودن توسعه کالبدی شهر، دگرگونیها در نظام شهری و معماری به بافتهای نوساز و محلات اعیاننشین، و ساختمانهای حکومتی و میدانها و خیابانهای اصلی شهر محدود بود. بنابراین ضمن ایجاد زمینههای آشنایی کل شهروندان با تحولات شهرسازی و معماری نوین، امکان و فرصت ارزیابی مثبت و منفی الگوهای جدید فراهم بوده و شهرسازان و معماران نیز فرصت کافی برای انطباق الگوهای نوین با خواستها و نیازهای ساکنین و درنتیجه امکان انجام اصلاحات لازم در بافتهای قدیمی را داشتهاند. ـ بنابراین ضمن بروز تحولات در سیما و ساختار شهری، بخش اعظم ساکنین شهر در محلات قدیمی و مانوس زندگی میکردند. به این ترتیب امکان آشنایی با الگوهای نوین و آمادگی ذهنی و عاطفی برای پذیرش تدریجی تحولات در الگوی مسکن و محله و شهر فراهم بود. نسل اول نخبگان شهرساز ـ نکته حائز اهمیت دیگر اینکه نسل اول معماران و شهرسازان ـ که اکثراً تحصیلکردگان کشورهای اروپائی بودند ـ از درک عمیقی نسبت به شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر شهرها برخوردار بودند. لذا به جای تقلید کورکورانه از الگوهای جوامع صنعتی، به تلاش بزرگی برای انطباق این الگوها با نظام سکونتی (در مقیاس شهر، محله و مسکن) شهروندان دست یازیدند. ـ اقشار یا گروههای فرادست جامعه شهری و نیز تحصیلکردگان و روشنفکران وابسته به طبقه جدید متوسط شهری، که مهمترین عامل تجدد طلبی محسوب میشدند، به دلیل برخورداری از فرهنگ غنی پیشینیان از یکسو، و آشنایی با مزایای شهری و الگوهای سکونتی غربی از سوی دیگر، ضمن احترام به سنتها، برخلاف امروز، به دنبال معماری تقلیدی و کاریکاتورگونه نبودند. آنها حامیان اصلی و مهمترین مشوقین دگرگونی شهری منطبق با شرایط فرهنگی و اجتماعی و عاطفی شهروندان بودند. ـ بنابراین در دوره مذکور کارفرما (نیروها و اقشار تجدد طلب) و کارپذیر (معماران و شهرسازان فرهیخته) هر دو از بضاعت علمی و تجربی درک رویکرد نوین برخوردار بودند، ضمن آنکه با محاسن و ارزشهای معماری و نظام شهرسازی سنتی نیز آشنایی داشتند. ـ با این حال شرط لازم برای تعامل مثبت و فعال بین سنت و مدرنیته در این دوره همانا بطئی بودن تحولات و از جمله محدود بودن مهاجرتها و گسترش تدریجی کالبد شهری بوده که تغییرات مرحلهای و کنترل شده در نظام ساختاری شهر و محله را امکانپذیر کرده بود. فرصت و مجالی که در این دوره برای معماران و شهرسازان پیش آمد، تقریباً دیگر در هیچ دورهای از روند توسعه شهری و دگرگونی در الگوی سکونت و معماری مسکن کشور تکرار نشد. آغاز دوران آشوب شهری آغاز دوران آشوب و خودسری در شهرسازی و معماری کشور را میتوان اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه شمسی و پس از ظهور نتایج اصلاحات ارضی نیمبند دانست. در این دوره نظام ارباب و رعیت که سدهها از عمر مفیدش میگذشت، فروپاشید، لیکن نظام سنجیدهای جایگزین آن نشد. به این ترتیب نظام تولید معیشتی و سکونتی در روستاها که همچنان بخش مهمی از جمعیت کشور را شامل میشدند، به هم ریخت. سیل مهاجرتهای روستایی به سمت شهرها آغاز شد، و دوره توسعه شتابناک شهری و رشد مهار گسیخته شهرنشینی آغاز شد. با افزایش قیمت نفت و هدفگزاریهای جنونآمیز و تحولات گسترده مدرنیزه کردن جامعه، بدون توجه به ساختارهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی حاکم بر کشور، باعث شد که جامعه ملی و شهری دو قطبی شده حاشیهنشینی، شهرکسازی، و رشد بادکنکی شهرها شتاب روزافزونی یافت که نهایت آن انقلاب ۵۷ بود. انقلاب و معماری نوکیسگان لیکن متاسفانه پدیده انقلاب و آثار گسترده جمعیتی و اجتماعی، سیل مهاجرتها، رشد لجام گسیخته شهری، با شکلگیری قشرهای جدید درآمدی، به ویژه در سالهای پس از جنگ، شهرها را به عرصهای برای ظهور الگوهای بیمحتوا و متظاهرانه معماری جیغ موردپسند گروههای نوکیسه فاقد هویت بدل کرد. از طرف دیگر تهیه طرحهای یکسان شهری و روستایی، بدون توجه به پیشینه و ساختارها و عملکردهای متفاوت شهرها و روستاهای کشور، تقریباً تمام میراث فرهنگی شهر و روستاسازی و مجموعه ارزشمندی از انواع معماری ساختمانی و شهری کویری، کوهپایهای، جنگلی، ساحلی و نظایر آن را به انبوه یکسان و فاقد ارزش شهر و روستاهای بخشنامهای بدل کرد. روستاهای آشفته و شهرهای روستاشده مهاجرت گسترده روستائیان به شهرها از طریق تهیه طرحهای همسان شهری و روستایی، هویت شهری و شهروندی را با بحران شدت یابنده مواجه نموده است که در حال حاضر به معضلی اساسی بدل شده است. و اینک کشور درگیر است با هزاران روستای آشفته که به برکت طرحهای هادی به شتر گاو پلنگ عجیبالخلقه و مضحکی بدل شدهاند و شهرها به روستاهایی گسترده و بیانسجام که به مدد سودجویان و بورسبازان و رانتخواران قوی شوکت به آشفته بازاری بیبدیل در تاریخ شهرسازی دنیا تبدیل شدهاند. بحران تجانس و هویت شهری در ایران پیش از پرداختن به موضوع اصلی، یعنی بحران هویت شهری، ضروری به نظر میرسد که تعاریف و مفاهیم مورد نظر هر پژوهندهای ابراز شود تا امکان همزبانی و فهم و درک هر نوشته یا گفتاری در این باب فراهم شود. در معنای هویت هویت در لغت به معنای “بیان” و یا “نمایش” ماهیت شی یا پدیده در ذهن آدمی است. چنین تعریفی از هویت با آنچه که از هویت (Identity) به مفهوم رایج آن مستفاد میگردد، دارای نکات اشتراک و افتراق است. به این معنی که هویت در معنای رایج “شناسایی فرد یا پدیدهای است بر اساس نشانهای قابل شناخت توسط یک گروه (کارت هویت، شناسنامه)”، و افتراق این دو از “تعیینکنندگی” ذهن انسانی در بیان هویت ناشی میشود. به طوری که در تعریف اول هویت بمثابه نشانهای قراردادی و مورد قبول جمع معینی است و لذا ذهن انسانی در تبیین آن حضور ندارد، ولی در تعریف دوم، بازنمود آن (پدپده یا شئ) توسط ذهن گروه پایه شکلگیری ” هویت” است. در اینجا مراد از هویت، معنای دوم آن است که باعث ارتقاء هویت از یک نشانه صرف قراردادی به مفهومی عینی ـ ذهنی و پیچیده و موضوعی اساسی در قلمرو علوم اجتماعی و فرهنگ جوامع فراروینده میشود. ضمناً چون پدیدهها از لایهها و وجوه مختلفی تشکیل میشوند، لذا هویت نیز بر وجوه مختلف آن پدیده قابل اطلاق است و بازنمود ذهنی آن شاخههای متعددی را شامل میشود، مثل هویت ملی، هویت شهری، هویت تاریخی و ….. هویت شهری چیست؟ در مورد هویت شهری باید گفت که چون “شهر” خود پدیدهای چند وجهی و سیستمی است که از زیرسیستمهای مختلفی تشکیل شده است، هویت ناشی از آن (هویت شهری) نیز باید هم در معنای عام آن و هم متکی بر عناصر ساختاری متشکله آن، تعریف شود. از طرف دیگر چون هویت بازنمود ذهنی از پدیده عینی است لذا هویت هر پدیده از دو جزء اساسی عینی و ذهنی تشکیل میشود. لیکن زمانی میتوان برای شیئی یا پدیده هویت قایل شد که آن عامل عینی باعث بروز برانگیختگی (بازنمود) ذهنی مشابه در ذهن گروه معینی شود. بنابراین میتوان هویت را بازنمود ذهنی مشابه پدیده عینی از سوی گروه معینی دانست. این گروه میتواند ساکنین یک محله یا یک شهر باشد، تا کل مردم یک کشور، و در مراتبی، تا جامعه بشری را میتواند شامل شود. میزان شمولیت و گستردگی “گروه” به مقیاس و حوزه اثرگذاری پدیده مفروض باز میگردد. چنانچه بازتاب ذهنی جمعی در تواتر زمانی با سوژه یا عامل عینی انطباق یابد ـ یعنی واکنش ذهنی گروه در هر برخورد با پدیده و در هر زمان، یکسان بوده و باز تولید شود ـ میتوان گفت که بازنمود ذهنی (هویت) پدیده پایدار است. در چنین شرایطی “خاطره جمعی” شکل گرفته و پدیدار میشود. در غیر اینصورت یعنی چنانچه بازنمود ذهنی تولید نشود و یا تولید شود ولی با عینیت پدیده هماهنگی نداشته باشد، خاطره جمعی دچار گسست میشود. پدیده گسست در خاطره جمعی یا هویت تاریخی بنظر معلول عوامل دوگانه است: الف) پدیده عینی دستخوش تغییرات اساسی و ساختاری شده، بطوریکه بازنمود واحدی را در ذهن گروه ایجاد نمیکند. ب) گروه همبسته دستخوش تغییر شده است، بطوریکه از بازتولید انگیزش ذهنی مشابه عاجز میگردد. در هر دو حالت گسست در هویت و خاطره جمعی بروز میکند که آثار آن بصورت خاطرههای پراکنده، گسیخته و رو به زوال (فراموشی) بروز میکند. هویت و نشانه با پذیرش این فرض که میزان دربرگیرندگی (شمولیت) و گستردگی حوزه هویت به هر دو جنبه عینی و ذهنی پدیده وابسته است، آنگاه میتوان نتیجه گرفت که چنانچه جمع کثیری با پدیده واحدی درگیری عاطفی و ذهنی پیدا کنند، و یا پدیده از گستردگی برخوردار باشد، گستره تاثیرگذاری و درنتیجه بازنمود ذهنی آن زیاد خواهد بود. بعنوان مثال ایستگاه و میدان راهآهن شاید به عنوان یک عامل عینی از جامعیت و حوزه تاثیرگذاری محدودی برخوردار باشد. لیکن به دلیل تداوم تاریخی، میلیونها ایرانی و شاید خارجی باآن ارتباط داشته که نتیجه نهایی آن بازنمود ذهنی گسترده در میان انبوه شهروندان تهرانی و کل کسانی است که به هر دلیل با میدان رابطه برقرار کردهاند. در مقابل پدیده ملیت ایرانی از چنان جامعیتی برخوردار است که در طول چند هزار سال باعث بازتولید هویت ملی در میان ایرانیان شده است. * براین اساس میتوان هویت را در مفاهیم عام و خاص مطرح نمود که در هر کدام ویژگیهای بارز و تکرار شونده قابل درک است. از جمله مفاهیم عام هویت میتوان به هویت فرهنگی، هویت ملی، شهری و یا قومی اشاره نمود و در مقابل از هویت در زیر سیستمها (شهر بمثابه سیستم) میتوان به هویت محلهای، هویت رفتاری (در یک گروه خاص یا به نمایندگی از یک گروه خاص در برابر گروههای متفاوت)، هویت اشرافی، هویت روشنفکری و … اشاره نمود. مقدمه ظاهراً اندکی به درازا کشید. لیکن به جرات میتوان گفت که چنانچه در تبیین اینگونه موضوعات چالش برانگیز، تعاریف و مفاهیم و دستهبندیها به درستی مطرح نشوند، بیشک مقولات پیچیدهتر آن نیز به نتیجه در خوری نمیانجامد. هویت شهری؛ تعامل یا تقابل سنت و مدرنیته؟ شکلگیری و تداوم هویت شهری الزاماً به معنی حفظ کلیت ساختاری ـ عملکردی و اجزاء پدیده شهر نیست. در اینصورت هویت با سنت صرف و تقابل با هرگونه نوگرایی و نوسازی ملازمت مییافت. هویت به معنای تداوم و بازتولید انگیزش ذهنی در میان گروه خاص و درنتیجه شکلگیری خاطره جمعی از آن پدیده در میان گروه میباشد. در نتیجه اگر هویت را نوعی دلالتگری بر دلالت کننده فرض کنیم، یک ویژگی و یا حتی یک جزء انتزاعی از آن کل میتواند باز نمود انگیزش ذهنی و باز تولید آن شود. یک طاقنما یا یک درخت کهنسال از مجموعه میدان یک روستا، درب یک خانه قدیمی حتی اگر کل خانه رمبیده باشد، و حتی انتزاعیتر از این، تابلوی قدیمی یک عکاسخانه هم در صورت انتخاب درست میتواند خاطره جمعی از کلیت روستا یا خیابان را زنده کرده و تداوم بخشد و یا باعث باز نمود و انگیزش حسی ـ ذهنی در اذهان گروه خاص شود. بنابراین میدانچه، درخت کهنسال، و یا تابلوی عکاسخانه به عامل هویت بخش یک مجموعه، که دیگر نیست و یا مخروبه شده، بدل میشود. در اینجا هنر معماران و شهرسازان مجال بروز مییابد که ضمن نوسازی کوچه، محله و یا شهر بنا بر ضرورتهای روز، با حفظ عناصر خاصی باعث حفظ و تداوم هویت و بروز خاطره جمعی در گروه شوند. بنابر نظریه تکوین که سطوح واقعیت را از یکدیگر متمایز میسازد، تعامل، سازماندهی، روابط ساختاری و روابط دوسویه پدیدهها در سطحی از واقعیت، باعث بروز پدیدههای جدید در حال تکوین در سطحی بالاتر میشود. بر پایه این نظریه بروز پدیدهها از سطح فیزیکی به شیمیایی، از شیمیایی به سطح زیستی و از این سطح به سطح روانی و در نهایت به سطح اجتماعی میرسد. بر این اساس در سطح معماری، تعامل، سازماندهی روابط ساختاری در روابط دو سویه باعث بروز پدیده در سطحی بالاتر ـ یعنی شهر ـ میشود. درنتیجه همانطور که برای شناخت شهر (پدیده در حال تکوین) نمیتوان عناصر، سازمان و روابط آن را در سطحی پایینتر ـ یعنی معماری ـ بررسی کرد، برای شناخت هویت شهری هم که پدیده در حال تکوین در سطحی بالاتر و پیچیدهتر است. نمیتوان آن را به شناخت شهر و یا شناخت روانشناسی اجتماعی ساکنان شهر تقلیل داد. بر پایه این نظریه، هویت شهری و علل و موجبات تعامل، سازماندهی و روابط ساختاری و دوسویه آن باید در سطح خودش بررسی و تحلیل شود. در شناخت هویت شهری باید هر دو سویه عینی و ذهنی آن یعنی شهر، ساختار و کالبد شهری، کارکرد اقتصادی آن، فضاهای عمومی و غیره، و نیز عامل ذهنی یعنی گروههای اجتماعی ساکن، سطح ادراک و شعور اجتماعی و توقعات و مطالبات آنها، وضعیت شهروندی، گروههای همگن و نظایر آن مورد بررسی و مطالعه قرار گیرند. بازنمود (هویت) شهری در یک شهر کوچک با تهران، در میان ساکنین تهران و حومهنشینان، گروههای فرودست و فرادست شهری و امثال آن یکسان نیست. البته در میان تفاوتهای متعدد و متنوع، در تعریف هر گروه از هویت، قطبی شدن جامعه به طبقات متفاوت، نقش بسیار مهمی در بروز تفاوت بازنمودها و تلقی هویت از منظر هر گروه دارد. بر این اساس قطبی شدن جامعه شهری باعث گسیختگی در بازنمود واحد از پدیده شهر در نزد این گروهها میشود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که “هویت شهری” پدیدهای پیچیده، عینی ـ ذهنی و نسبی است. شهرهای امروزی ـ به ویژه در جوامع کمتر توسعه یافته ـ انعکاس کالبدی ـ فضایی مناسبات پیچیده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی غالب شهر است. مهمتر از آن اینکه شهرها محل بروز تضادهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ساکنین آن است. تضادها و انعکاس کالبدی ـ فضایی آن از مهمترین علل گسیختگی نظام شهری، و در نتیجه مهمترین مانع دستیابی به هویت شهری واحد است، که درنهایت به ناپایداری شهر منجر میشود. تجانس و هویت چنانچه هویت شهری را انعکاس ذهنی و بازنمود هماهنگی نظام شهری با اقلیم، فرهنگ و تاریخ شهر، انطباق طرح شهری با ساختار رفتاری و کنشهای اجتماعی ساکنین آن بدانیم، هرگونه ناسازگاری در زوجهای مکمل برشمرده باعث از دست رفتن و یا مخدوش شدن هویت شهری میشود. در واقع هویت شهری واحد در نزد گروههای مختلف شهروندی، بنیان عاطفی و ذهنی پیوستگی شهر، علیرغم همه تنوعها و تفاوتها، میباشد. هویت شهری نوعی دلالتگری است. لذا پیوندی دوسویه بین پدیده (سوژه) و ذهن گروه ایجاد میکند. پیوند بین سوژه یا موضوع (دلالتگر) در ذهن ما معنای (دلالتیاب) واحد و ویژهای را برمیانگیزد. گروه همبسته و واجد تجانس اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی، از پدیده واحد، معنای واحدی را ارائه میدهد. این معنا که از برانگیختگی ذهنی و عاطفی گروه در برابر پدیده حاصل شده همان هویت است. هویت نوعی رابطه بین “معنا رسان” و “معنا ده ـ معنای تداعی شده در ذهن” است. هویت و قدرت اینکه چرا بین هویت، فرهنگ و قدرت در یک جامعه رابطه تنگاتنگی وجود دارد، و صاحبان قدرت نسبت به رابطه بین این عناصر بنیادی اجتماعی حساس هستند، اهمیت نقش هویت را بر ملا میسازد. هویت در همبستگی گروهی و طبقاتی و ملی نقش تعیینکننده داشته، و بمثابه ابزاری پیچیده و قدرتمند هر صاحب قدرتی را جهت در اختیار گرفتن، و استفاده و تحریف آن وسوسه میکند. در واقع چون اشیاء و پدیدهها ـ به ویژه شهری ـ از طریق هویت آنها درک میشوند، لذا فقدان هویت به “عدم” یا “نیستی” پدیده تعبیر میشود. به همین دلیل رابطه بین قدرت، فرهنگ و هویت در کشاکش گروهها و طبقات اجتماعی که تلاش میکنند بازنمود ذهنی خود را ارجح و نزدیکتر به واقعیت نشان دهند، تعیین میشود. طبقه همانگونه که به واسطهی هستی خود تعریف میشود، به واسطه هستی ادراک شدهاش نیز تعریف میشود (بوردیه، ۸۴ ـ۱۹۷۹، ص ۵۴۶(. هویت شهری ـ که خود جزء اساسی فرهنگ شهری محسوب میشود ـ در کنش و کشمکش گروههای مختلف، تداعی و بازنمودهای متفاوتی را باعث میشود. در این شرایط است که قدرتمندان تلاش میکنند درک خود (گروه یا طبقه خود) از هویت را به عنوان تنها بازنمود “درست”، در جامعه جاری کند. حالت دیگر آنست که گروههای ذینفوذ در چارچوب اهداف و سیاستهای خود، درک ویژهای از هویت شهری را به فرودستان القا میکنند. برای این کار ابزار کافی مثل رسانههای صوتی ـ تصویری، روزنامهها و غیره هم در اختیار دارند. از این طریق به دلخواه خود هویت مورد نظر را برای پدیدهها، شهر و فرهنگ جامعه سازمان میدهند. تحریفهای تاریخی، نفی هویت گروههای قومی، وارونه جلوه دادن پدیدهها، تاریخسازی و نهایتاً ایجاد آشفتگی ذهنی و انقطاع تداوم هویتی، از جمله روشهای مورد عمل قدرتمندان برای جعل، تحریف و یا آشفته کردن و پنهانسازی هویت واقعی است. در دوره معاصر که شهرها مهمترین مراکز تولید ثروت، علم، فناوری، آموزش، فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی و بطور کل مهمترین خاستگاه تمدن نوین بشری است، ” هویت شهری” از اهمیت فوقالعادهای برخوردار شده و از جمله مهمترین ابزار گروههای حاکم برای هدایت جامعه (شهری) در سمت و سوی دلخواه میباشد. نگاهی گذرا به ” فرهنگسازی” رسانههای حکومتی و تلاش گردانندگان آنها برای ارائه هویت ویژه از شهر، خانواده، گروههای اجتماعی، ارزشها و باورها، گروههای سنی و جنسی و بهویژه جنبههایی که از ” جوان” ،” روشنفکر، “شهر”، “حاشیه”، “شمال” و … به کرات نشان میدهند، هدفمندی برنامهها را آشکار میکند. هویت و جامعه مدنی در اینجا است که روشنفکران، جامعهشناسان، پژوهشگران شهری، و دیگر جریانهای “اندیشه محور” میباید با هوشمندی راهکارهای مقابله با فرهنگ سازیها و جعل هویت شهری و ملی را پیدا کنند و مردم را در تشخیص سره از ناسره یاری کنند. ارتقاء جامعه چند صدایی، حفظ و تقویت و پیش از آن معرفی خردهفرهنگهای موجود در جامعه ملی، آگاهی دادن به مردم در زمینههای فرهنگ و حقوق شهروندی، تلاش برای تداوم بخشیدن به خاطره جمعی تاریخی، تجربهاندوزی و اتکاء به فرهنگ و هویت ملی و شهری، و به ویژه تلاش مضاعف برای کمک به “حاشیهنشینان” که ضعیفترین حلقه در برخورداری از فرهنگ و هویت شهری محسوب میشوند، از مهمترین عرصههای پیشرو هستند. پیش از این ضروری است که محدودیتها و موانعی که فرهیختگان جامعه در این راه با آن مواجهاند، و نیز مخاطراتی که در فرآیند تولید اندیشه ـ به ویژه در باب هویت شهری ـ و در کنش متقابل هویت فردی و جایگاه اجتماعی کنشگران فرهیخته را، در “میدان روشنگری”، تهدید میکند شناخت. نکته اصلی این است که پژوهشگر یا روشنفکر “فرودستترین لایه طبقه فرادست” است که از سرمایه فرهنگی برخوردار بوده و در مقابله با “فرادستان طبقه فرادست” که معمولاً دارای سرمایه اقتصادی و قدرت سیاسی است، قرار میگیرد. قدرت (نوع اقتصادی و سیاسی) باعث میشود که طبقه فرادست شهر را در راستای تامین منافع گروهی خاص، هدایت، نوسازی یا تخریب کند، بدون کمترین توجه به خاطره جمعی، هویت شهری، و سایر آثار فرهنگی و اجتماعی آن. قدرتمندان در تغییر “کالبدی ـ فضایی” شهر اهداف ویژهای را تعقیب میکند که میباید درسکوت میان گفتههایشان آنها را جست. تخریب هویت شهری، آشفتهسازی فرآیند بازتولید خاطره جمعی، جعل هویت و امثال آن، برای پنهان ساختن بیریشگی و فقر فرهنگی خود، و فروکاستن از قابلیت هویت شهری در همبستگی شهروندان بکار گرفته میشوند. http://mehreganmag.com/contents/mehregan5/هویت-شهری-در-ایران-2/ شهر و هویت شهری مقدمه اگر نگاهی به روند شهرنشینی در ایران بیندازیم می بینیم که بعد از اقدامات رضاخان و بعد از آن در سالهای ملی شدن صنعت نفت و سپس اصلاحات ارضی نظام شهرنشینی در ایران کاملاًٌ دگرگون شد که نتیجه آن ازدیاد و انباشت بیشتر جمعیت در شهرها بود که این امر از دیگر سو باعث افزایش شمار شهرها نیز گردید که بعد از وقوع انقلاب اسلامی نیز به روند خود ادامه داد، شهرهای به وجود آمده کالبدهایی بودند که کمتر کسی در آن احساس تعلق به مکان را داشت. افزایش شمار جمعیت انسانی و نیاز به توسعه سکونتگاههای انسانی به طور اعم و سکونتگاههای شهری به طور اخص از یک سو و لزوم ایجاد فضاهایی قابل زیست و با هویت برای این جمعیت از دیگرسو باعث توجه به مبحث هویت در قالب فضاهای سکونتگاهی در طی دهه های اخیر شده است. (یزدانی، یاری 1386) از نظر اجتماعی شهرها مکانهای مناسبی برای شکل گیری نهادهای اجتماعی، اعتلای ارزشهای فرهنگی ، گسترش و تحکیم روابط و مناسبات اجتماعی و پاسداری ارزشهای انسانی و هویت ملی و محلی هستند و همین مسأله باعث توجه بیش از حد به مسأله هویت در شهرها و سکونتگاههای انسانی بخصوص شهرهای تازه احداث شده گشته و دلیلی برای این مسئله که ساکنان و شهروندان در شهرها خود را گرفتار یک نوع بی هویتی بدانند. تا وقتی که بحران هویت به عنوان موضوعی پیچیده وحل نشدنی باقی بماند رهایی از شرایط کنونی حاکم بر شهرها و بحران عدم هویت در آنها که هاله ای از سستی و خودباختگی را بر شهر ها افکنده چندان محتمل به نظر نمی رسد و یکی از دلایل این امر ، نبود تعریف مشخصی از هویت است ، که باعث شده هویت بخشی را امری دشوار وحتی ناممکن جلوه دهد . مسأله هویت درکشور ما تاحدی شاید متفاوت از سایر جاها باشد باتوجه به میراث غنی و فرهنگ دیرین کشور که نمود خود را در آثار و میراث گذشته نشان می دهد این سوال به ذهن متبادر می شود که آیا برای هویت بخشی به شهرها همین میراث گذشته کافی است یا اینکه باید عوامل و ارزشهای دیگری را مد نظر قرار داد ؟ امروزه شهرها نه بر پایه ارزشهای اصیل و هویت بومی خود ، که بر پایه تقلیدهای بدون اندیشه از مظاهر غربی و مدرن بدون توجه به الگوهای بومی در حال شکل گیری و گسترش اند و این مسأله باعث گسسته شدن و کمرنگ شدن توجه به ابعاد هویتی شهرها و زندگی اجتماعی شهری شده است ، که نمود خود را به طور واضح در طرحهای توسعه شهری نمایان می سازد و باعث توجه به بازیابی هویت از بیرون شده است . در شهرهای ایرانی به دلیل تأثیر اسلام بر بیشتر جوانب و زوایای آن فرم شهر و کالبد آن هویت خود را از محتوی شهر اخذ می کند . در شهر های ایرانی – اسلامی قالب و شکل شهر تصویر گرمعنای آن است ، حال این سوال پیش می آید که باتوجه به توسعه روز افزون شهر و شهرنشینی این شهرها برپایه چه اصولی شکل می گیرند ؟ و رویکرد های حاکم برآنها چیست ؟ از چه ابزارهایی جهت شناخت هویت درآنها استفاده شود ؟ و اینکه شهرها هویت خود را از چه بنیانهایی می گیرند ؟ ...... روش کار روش کار و تحقیق در این کار پژوهشی بر پایه مطالعات کتابخانه ای واستفاده از منابعی است که همگی حاصل مطالعات دقیق میدانی و مبتنی بر روشهای دقیق علمی است ودر این تحقیق با استناد به ادبیات موضوع به صورت مروری آن ها را به کار می گیرد . موضوع هویت و ذات هویت واقعیتی دیرین است که همیشه وجود داشته اما موضوعی جدید است که طی چند دهه قبل به آن توجه جدی مبذول گشته، این در حالی است که پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه از دامنه کمی برخوردار بوده و درآنها به واسطه نبود تعریف مشخصی از هویت چارچوب و قالب مشخصی وجود ندارد . عوامل هویت بخشی در شهرها زمانی که از هویت می گوییم منظورمان چیزی نیست که در ظاهر و شکل شهر است بلکه منظور آن چیزهایی است که در شاکله شهر است . هویت شهر با شکل شهر تفاوت اساسی دارد . شهرهای زیبایی در کشور وجود دارد که ممکن است هیچ عامل هویتی درآن دیده نشود یا سیمای شهری آن بسیار زشت و آشفته باشد ولی همبستگی های اجتماعی ، یاوری ها و کمک ها شاکله ای زیبا از درون آن شهر می سازد ، پس واضح است که زشتی و زیبایی شهر دلیل با هویت بودن شهر نیست ، مهم این است که داخل شهر چه می گذرد و این رفتارها و هنجارهاست که می تواند به شهر هویت ببخشد (حبیبی،شهرهای جدید،شماره های اول،دوم،سوم و چهارم،1383،1384) هویت انسان بجز شکل فیزیکی ، با هنجارها و رفتارهایش شکل می گیرد. فرد نه تنها از روی شناسنامه اش بلکه از روی رفتارها و هنجارهایش شناسایی می شود . شهر نیز دارای رفتار و هنجار است . زمانی که از هویت بحث می شود این هویت برای مکان خاصی مطرح می گردد پس هویت مکان بحثی است که نیاز به موشکافی دقیق دارد . ای . رلف با استناد به دیدگاه هاگ پرینس ، شناخت مکانها را حلقه ای ضروری درزنجیره معرفت می داند . انسانها ناگزیرند مکانهایی را که درآن کار می کنند و آرامش به دست می آورند بشناسند . به نظر رلف هر چند شناخت عملی از مکانهای مختلف برای انسان ضروری است اما این شناخت نسبتاً مصنوعی بوده و متکی بر کارکردهای آشکاری است که مکانهای مرکب از عناصر انسانی و طبیعی یا نمودهای فرهنگی و جلوه های طبیعیند ،هر مکانی نظم و منظر خود را داراست که آن را از مکان دیگر متمایز می کند . این بدان معنا ست که هر مکانی وجود خاص خود را داراست .مکان تنها ناظر به جایی خاص نیست . بلکه عبارتست از موقعیت و یا محتوایی که درآن جای گرفته است ( افروغ ، 1377 – 50 ) ، هر فضا دارای ویژگیهای منحصر بفردی است که آن را از سایر فضاها متمایز می کند ، اولیویه دلفوس نیز معتقد است که هر فضایی با سیمای ظاهری با روند فعالیت ها و با تراکم جمعیت انسانی و با جریانهای گوناگون خود را متمایز می کند (دلفوس ، 1374 ، 91 ) جهان به سرعت در حال یکپارچه شدن است وآنچه امروزه جهان را به سمت نوعی یکسان سازی پیش می برد عدم توجه به همین تفاوتهای مکانی – فضایی است و هویت ندای تمایزات فضایی است (یزدانی ، یاری ، 1386 ). از جمله اصلی ترین عواملی که به تمایزات دامن می زند عبارتند از 1- تنوعات بارز اجتماعی ، اقتصادی و محیطی – اکولوژیک 2- سلطه حکومتها و ایدئولوژیهای مختلف درهر حال این تمایزات و تفاوتها خصوصیات وویژگیها اصلی فضای خرد و کلان را شکل می دهد (یاری ، 1385 ) . هر فضایی که بین کارکردهای آن با نیازهای انسانی انطباق نداشته باشد ، فضایی بی هویت است . پاسخگویی به نیازهای مختلف اجتماعی ، اقتصادی مستلزم ایجاد فضاهایی در راستای پاسخگویی به نیازهای انسانی است(یاری ،1385) . پس مورد دیگری که در هویت بخشی به شهرها نقش اساسی دارد ،توجه به نیازهای انسانی است هر جایی نتواند حداقل نیازهای اولیه انسان را مرتفع سازد برای ساکنانش هیچ هویتی را تداعی نمی کند هر چند نیازها تقریباً مشابه اند اما تفاوتها وتمایزات مکانی و فضایی باعث گردیده که این نیازها به شکلهای گوناگونی نمود پیدا کند مانند نوع مساکن و بافت سکونتگاهها در شرایط آب و هوایی مختلف . هویت و مکان : انسان بودن به معنای زیستن در دنیای سرشار از مکان های با اهمیت است . انسان بودن به معنای برخورداری از مکان و شناخت نسبت به این برخوداری است . به تعبیر مارتین هایدگر «مکان جنبه عمیق و پیچیده تجربه انسان از دنیاست » (افروغ ، 1377 ، 50). با در نظرگرفتن تعریف جغرافیا یعنی رابطه متقابل انسان و محیط ، واضح می شود که رابطه بین انسان و مکان مبتنی بریک کنش متقابل و دوطرفه است و همین کنش درآینده باعث ایجاد خاطره و تداعی هویت مکان است . هویت مکان بخشی از هویت شخصی است و در اثر تجربه مستقیم محیط فیزیکی رشد می یابد بنابراین بازتابی از وجوه اجتماعی و فرهنگی مکان است . پیوندی که انسان نسبت به محل تولد و رشد و زندگی خود دارد منبع اصلی هویت فردی و جمعی است از نظر گابریل مارسل: یک فرد جدای از مکان خود نیست ، او همان مکان است . در بررسی هویت در رابطه با مکان واژه ای به نام « حس مکان » جلوه میکند،که هنگام مطالعه هویت از این منظر باید آن را در شاخه عوامل ادراکی – شناختی در تقسیم بندی حس مکان مطالعه کرد . انسان ها یک سری تأثیراتی را بر محیط گذاشته و سپس نتایجی را از آن متأثر می شوند ،این نمایانگر یک رابطه بین انسان و مکان است . محیط از دو جنبه ایجاد هویت می کند یکی از منظر ادراکی – شناختی که به همان موضوع خاطره بر می گردد و دومی از نظر کالبدی که حس تعلق به جای مخصوصی را مستلزم می گردد، بدین ترتیب مکان ها در افراد مختلف حس های متفاوتی ایجاد می کند و نقش شخصیت و تجارب گذشته افراد نیز در دریافت این حس مؤثر است ( نشریه شمس ، 39- 40 ). نمای شهر و هویت : نمای هر ساختمان و شکل و فرم هر شهر در شکل دهی به مجموعه شهری که در آن حضور دارد مؤثر است اما نما چیست ؟ نما در لغت نامه دهخدا به معنی صورت ظاهری هرچیزی آنچه در معرض دید و در برابر چشم است آنچه از بیرون دیده می شود منظره خارجی بنا و عمارت ، قسمت خارجی ساختمان و نماسازی یعنی فن روسازی ساختمان و ساختن نمای عمارت است . نمای هر ساختمان موثر در مجموعه شهری است که در آن حضور دارد و این تأثیر را در بدنه خیابان ها و یا میدانهایی که در آن قرار گرفته می گذارد اگر به نمای ساختمان واحدی بدون در نظر گرفتن نمای دیگر ساختمان ها فکر شود همگونی نمای شهری در کلیت از بین می رود در ساختن هر نما معمولاً مصالحی بکار می رود که در رنگ ، شکل ، زبری و خشنی نما تأثیر می گذارد مصالح بومی نشان می دهد که نما مربوط به چه منطقه ای است نمای شهری از مجموعه نماهای مشرف به فضاهای عمومی بدست می آید و هریک از نماها در شهر نشانه وضعیت اقتصادی و اجتماعی سازنده ونحوه تفکر و نگرش او به مسایل مختلف است نمای ساختمان در واقع آن جزء مهم از ساختمان است که تداعی گر خاطره هاست و همین خاطره ها حس تعلق به مکان و در نهایت ایجاد هویت برای شهر را تداعی می کند که متأسفانه امروزه به علت ضعف قوانین الزام آور برای طراح وسازنده در این ارتباط ، نما در کمترین اهمیت قرار گرفته است و لازم است تا قوانینی اتخاذ شود که این جلوه های هویتی حفظ شوند چرا که نمای شهر از بارزترین نمودهای شهر است که همیشه در دید ناظر قرار دارد و عدم حفظ هویت نما باعث بی هویتی شهر نیز می گردد . علاوه برنما ،نمادها نیز از جمله عوامل هویت بخش در شهر ها هستند . ازجمله این نمادها مجسمه های شهری که همواره تداعی گر یک نوع هویت برای مکانهای بخصوص است، به طور مثال میدان عقاب در شهرسقز و مجسمه عقاب آن از سالها قبل از پیروزی انقلاب تا کنون یک نماد هویتی برای این شهر بوده و اکنون نیز سالها بعد از برداشته شدن مجسمه ،این میدان همواره تداعی گر یک نوع هویت ویک حس غرور بومی برای مردمان این شهر است . مجسمه ها و اجزاء مبلمان شهری ارزشهایی هستند که در طراحی شهری به 5 شکل دسته بندی می شوند. 1- آنچه را مردم می بینند . 2- آنچه را مردم می شناسند. 3- آنچه را مردم می توانند استفاده کنند . 4- آنچه را مردم به خاطر می آورند. 5- آنچه را مردم تداعی می کنند. مجسمه های شهری یکی از مهمترین نشانه های شهری می باشند که می تواند معرف سیمای شهری باشد. از دیر بازان واز دورانهای پیش همواره مجسمه ها معرف یک شهر بوده و به شهر افتخار و عزت می دادند . بر اساس روایت تاریخی دزدیدن مجسمه یک شهر ( مجسمه خدایان ) به مثابه از دست رفتن عزت و شرف مردمان یک شهر و نشانه شکست و خواری آنان بود با استناد به این گفته ها مجسمه ها جزئی از مبلمان شهری هستند که در ارتباط متقابل با سایر اجزای شهر بوده و در صورت هماهنگی باعث حس تعلق ، احساس رضایت ، لذت و آرامش شهروندان بوده و در صورتی که عناصر یک مکان فاقد هماهنگی ، انسجام بصری و ارتباط با هویت شهروندان و کیفیت هنری لازم در ارائه اثر باشد احساس سر در گمی با شهر ایجاد می شود. هویت در شهرهای جدید: با توجه به روند گسترش نیازها و افزایش جمعیت شهری در چند دهه اخیر لزوم توجه به گسترش فضاها و مجتمعهای زیستی را در عرصه سرزمین ضروری ساخت در این ارتباط در گام اول شهرهای جدید در ارتباط با تمرکز زدایی کالبدی و جمعیتی از شهر مادر ایجاد گردید اما یک مشکل عظیم وجود داشت که چالشهایی را فراروی ایجاد شهرهای جدید مطرح ساخت و آن موضوع هویت بود که مشکل جدی تمام شهرهای جدید در دنیا به شمار می رفت و شهرهای جدید کشور ما نیز مستثنا از این قاعده نبوده ، ساکنین این شهرها نه خودرا متعلق به شهر مادر می دانند ونه هویت قبلی خود را حفظ کرده اند . یکی از دلایل این عدم هویت نقش خوابگاهی است که این شهرها دارند و تا زمانی که از جهت اشتغال و خدمات به خود کفایی نرسند دارای تعاون و روح شهر نشینی نخواهند شد . و بیشتر ساکنان این شهرها شهر جدید را به مثابه پل ورود به مادر شهر تلقی می کنند. تمام مقوله هایی که در سطور پیشین ذکر شد تماماً در مورد شهرهای جدید نیز می تواند به عنوان مقوله ای هویت بخش مورد تأکید قرار گیرد. متأسفانه در کشور ما شهر را یک پدیده معماری و شهرسازی می دانند ، در حالی که شهر مقوله ای پیچیده است. امروزه در تبیین هویت شهر فقط کمیت لحاظ می شود و از سایر ابعاد غیر کمی آن غفلت شده است (رهنمایی، 1384 ،32) در حالی که شهر یک موجود زنده و پیچیده است و باید به طور همه جانبه مورد توجه و مطالعه قرار گیرد ، تا بتوان از این طریق آنها را به کانونهایی با هویت که لوازم کامل را برای زیست ساکنانش فراهم می کند ، تبدیل کرد. جمع بندی نتیجه گیری همانطور که برای مطالعه و پژوهش در مسائل شهری و بخصوص در حیطه علوم جغرافیایی باید تمام مسائل و پدیده ها در ارتباط با یکدیگر و در کانون فضا مورد مطالعه قرار گیرد و با توجه به این موضوع باید هویت شهر را نیز در ارتباط با سایر پدیده هایی که شهر را می سازد بررسی و در گستره فضا مطالعه شود . برای هویت بخشی به شهر عواملی از جمله: تمایزات و تفاوتهای مکانی وفضایی ، توجه به نیازهای ساکنان و انسانها ، هویت و مکان ، هویت و حسن مکان ، ارتباط بین اجزای شهری و توجه به نماها و نمادهای شهری و مبلمان شهری مؤثرند در واقع شهری می تواندباهویت تلقی شود که این عوامل رابا هم داشته باشد. تمایزات مکانی- فضایی خصوصیات انسانها را مشخص می کند و باعث شناخت عده ای از عدة دیگر می شود. اگر این مکان بتواند یک سری نیازها ی ساکنان را تأمین کند در ساکنان حس تعلق ایجاد می کند. انسان در هر جایی احساس وابستگی و به تبع آن احساس آرامش و لذت کند، آن مکان برای او دارای یک هویت مشخص می شود. نماها و نمادها در تداعی خاطره ها و احساس لذت و آرامش مؤثر هستند. اگر تمام این عوامل باهم در نظر گرفته شود ، مقوله هویت در یک شهر به واقعیت نزدیک واگر تک بعدی به این مسأله نگریسته شود، نتیجه آن جز بی هویتی و سردرگمی نخواهد بود. منابع کتاب : 1 – افروغ ، عماد ؛ فضا و نابرابری اجتماعی ، انتشارات دانشگاه تربیت مدرس ، تهران ، 1377 2 – دولفوس ، اولیویه ؛ فضای جغرافیایی ، ترجمه سیروس سهامی ، انتشارات محقق ، تهران ،1374 3 – رضوانی ، علیرضا ؛ در جستجوی هویت شهری مشهد ، وزارت مسکن و شهر سازی ، 1384 4 – رضوی ، محمد رضا ؛ در جستجوی هویت شهری سنندج ، وزارت مسکن و شهر سازی ، 1384 5– سلطان زاده ، حسین ؛ فضاهای شهری در بافت های تاریخی ایران ، چاپ دوم ، 1372 6 – شکویی ، حسین ؛ اکولوژی اجتماعی شهر ها ، آستان قدس رضوی ، چاپ پنجم ، 1384 7– شکویی ، حسین ؛ اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا ، گیتا شناسی ، تهران ، 1377 8 - شکویی ، حسین ؛ فلسفه های محیطی و مکتب های جغرافیایی ، گیتا شناسی ، تهران ، 1378 9 - شکویی ، حسین ؛ جغرافیای کاربردی و مکتب های جغرافیایی ، آستان قدس رضوی ، مشهد ، 1364 10– عمرانی ، مرتضی ؛ در جستجوی هویت شهری اصفهان ، وزارت مسکن و شهر سازی ، 1384 11 – مدنی پور ، علی ؛ طراحی فضاهای شهری ، ترجمه فرهاد مرتضایی ، شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری ، 1384 12 – یار احمدی ، امیر ؛ بسوی شهر سازی انسان گرا ، شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری ، 1381 مقالات : 1 – براتی ، ناصر ؛ توسعه جدید شهری و شهر های جدید ( هویتی جدید یا بی هویتی ) مجموعه مقالات سومین سمینار شهر های جدید ، شرکت عمران شهر های جدید 2 – رحیم زاده ، محمد رضا ؛ مفهوم هویت ، دومین کنگره ی تاریخ معماری و شهر سازی ، 1372 3 – نشریه شمس ، سال ششم ، شماره ی 39 و 40 ، بهمن و اسفند 1386 4 – نشریه داخلی – تخصصی شرکت و عمران شهر های جدید ، شهر های جدید ، دور جدید ، شماره های 1 و 2 و 3 و 4 ، بهمن و اسفند 1383 ، فروردین و اردی بهشت 1384 5 – یزدانی امیری ، محمود و یاری ، ارسطو ؛ هویت ، شهر و جغرافیا ، دوفصلنامه اندیشه جغرافیایی ، شماره ی اول ، تابستان 1386 پایان نامه : 1 – یاری ، ارسطو ؛ نقش پذیری روستا – شهری با تاکید بر تحولات ساختاری – عملکردی ، دانشگاه شهید بهشتی ، 1385 http://ayoubzoghi.blogfa.com/post/2 تحلیل تاثیر مولفه های کالبدی در هویت محله تجریش مقدمه محله ها در کالبد شهر وجود دارند و محیطی برای زندگی شهری است، که واجد خصوصیات یکدست و مشابه می باشند و ناظر عملاً می تواند به آنها وارد شود.در گذشته محله بیشتر از امروز از یکدیگر متمایز بوده اند زیرا که علاوه بر سیمای محله، خصوصیات اجتماعی، اقتصادی ساکنین آنها نیز با یکدیگر متفاوت بوده است. اغلبکوچه ها و گذرها در محله های مسکونی گذشته به صورت کم عرض و شکلی کوچه باغی و یا غیرمنظم داشته اند.این در حالی است که محدوده های ساخت و سازی جدید از بافتی منظم و شطرنجی و نظمی هندسی و با جهت گیری یکسان و تا حدودییکنواختبرخوردار می باشند. با بررسی هایی که توسط محققین صورت گرفته است، مشاهده می شود که علی رغم ارزش های مشخص در ساخت و بافت محلات قدیمی شهرها، به دلیل تغییرات وسیع پس از انقلاب صنعتی، نه تنها محله های جدید بدون مطالعه و درک و توجه به ارزش های اصیل شکل گرفته اند، بلکه این امر با تخریب محله های قدیمی از شدت بیشتری برخوردار شد، در عین حال پس از سپری شدن دهها سال تجربه تلخ، دیدگاههای جدید شهرسازان غربی بر رجعت به قبل شناسایی اصالت ها و هویت و کارکرد مناسب محلات معطوف شده در حالی که در کشور ما، کماکان برخورد انفعالی با محله و یا برخورد ستیزه جویانه با آن صورت می پذیرد به گونه ای که کماکان شاهد دگرگونی و تحول منفی و اضمحلال سازه های محله ای می باشیم(تحصیلدار، 1371: 38).از این میان شکل گیری محله تجریش(منطقه یک شهرداری تهران)(شکل 1) که مرکز شهرستان شمیرانات است مطابق با تغییرات زمان تحولات زیادی را در خود دید و از مهمترین آن می توان به گم شدن مرکزیت محله و ساخت عمارت ها و ساختمانها در مغایرت با فرهنگ مذهبی مردم محل اشاره کرد، یعنی شکلگیری کالبدی متفاوت و ناسازگار با فرهنگ بومی مردم محلات شهر. این تحقیق در نظر دارد عوامل مؤثر بر هویت کالبدی رادر یکی از مهمترین محلات شمال شهر تهران، تجریشواقع در منطقه یک شهر تهران که یکی از جمعیت پذیرترین و تحول پذیرترین مناطق شهری تهران است(فنی، 1388: 38) مورد ارزیابی قرار دهد.در این پژوهش، سهم و تأثیر سه متغیر «شناخت کالبد محله»، «دسترسی به خدمات» و «تعهد در حفظ کالبد محله» را در هویت کالبدی افراد مورد سنجش و ارزیابی قرار می دهد، تا ضمن تأکید برهویت محله ای به سؤال اصلی این تحقیق که «آیا کالبد محله صفات خود را در طول زمان حفظ کرده که بتوان آن را دارای هویت دانست؟» پاسخ گفته شود. با این درک از مسأله و ضرورت شناخت جنبههای مثبت و قابل تداوم آن ، برایشناخت هرچه بهتر مسأله تحقیق، در ادامه به بیان سؤالات فرعی پژوهش می پردازیم: - شاخص های تأثیر گذار در شناخت هویت کالبدی محله تجریش کدام است؟ - نقشابعاد هویت کالبدی در هویت بخشی به محله تجریش،چگونه است؟ هدف کلی این مقاله عبارتست از تلاش برای حفظ هویت از طریق شناخت معیارهای ارزیابی هویت کالبدی وتعیین معیار تأثیرگذار بر هویت محله وهدف جزیی ، ارزیابی هویت کالبدی و تعیین سهم آن در هویت بخشی به محله تجریش از طریق بررسیمؤلفه های تأثیرگذار در هویت محله تجریش می باشد. مفهوم هویت از دیدگاه شهرسازی و معماری غالباً در دو بخش مکمل یکدیگر مطرح می شود. اول ایجاد خاطره و تداعی در شخص؛ دوم: تمایز و استقلال در شخص.بنابراین تشخیص هویت فرایندی قیاسی بین عینیتی موجود با داده هایی از آن در ذهن است(نک: پاکزاد:1375).مطالعات فراوانی در زمینه هویت مکان انجام گرفته است که به نقش کالبد مکان در این باره تکیه دارند. این دسته از مطالعات در پی پاسخگویی به این پرسش هستند که کدام نوع از مکان ها برای مردم اهمیت دارند و دلیل این احساس چیست. بهزادفر معتقد است برای شناخت هویت یک شهر باید مؤلفه های سازنده هویت شهر را به دو بعد عینییا کالبدی و ذهنییا روحی تقسیم می کند. این دو بعد می تواند از سه محیط طبیعی، مصنوعی و انسانی از همدیگر تفکیک گردد. (بهزادفر،1386: 55-54). در طرح پژوهشی که از سوی سازمان مسکن و شهر سازی استان هرمزگان توسط آقای محمد کمیلی با عنوان پژوهشی در هویت شهر بندرعباس به انجام رسیده است، به تحلیلی از طرح شناسایی هویت کالبدی شهر بندرعباس ، مؤلفه های اندازه گیری هویت کالبد بندرعباس ، تحلیل عناصرماندگاردرطول تاریخ ،شاخص های خطی، نقطه ای ،تاریخی وکالبدی ،مولفه های انسانی،تحولات اجتماعی موثربربافت می پردازد. لینچ - معمارو طراح شهری- که کار خود را برنامه ریزی ظاهر شهر قرار داد، یکی ازبنیانگذاران ساختار ذهنی از شهر است؛ مهمترین مفهوم ازنظر او (مفهوم خوانایی) است یعنی بتوان به آسانی اجزای شهری را شناخت و بتوان آن ها را در ذهن درقالبی به هم پیوسته به یکدیگر ارتباط داد. (فکوهی،1383 :204(.مفهوم مهم دیگر ازنظرلینچ" تصویر شهر" است که باید به ناظر احساس امنیت دهد و باعث بوجود آمدن رابطه موزون بین خود شخص و جهان خارج شود. (لینچ؛1374: 60) مفهوم تداوم در عین تحول را می توان به خوبی در نوشته های کریستین نوربرگ شولز مشاهده کرد .او در کتاب «معماری ، حضور، زبان و مکان» چنین عنوان می کند«مهم این است که هر مکانی در ضمن هر گونه تغییری، هویت خود را نیز حفظ کند.تداوم و دگرگونی بر این دلالت دارد که به رغم همه متغیرها و دگردشت ها چیزی پابرجا و ثابت می ماند (نوربرگ 1381، ص60-61).آنچه شولز مطرح می کند دقیقاً همان تعبیر لزوم حفظ خصوصیات و صفات در عین حرکت در جهت تکامل و تحول است. او نیز دیدگاهی پویا نسبت به هویت مکان اتخاذ کرده و ضرورت تأثیرپذیری از زمان و روح زمانه را مطرح می کند.(میرمقتدایی، 1383 34) .محیط علاوه بر عناصر کالبدی شامل پیامها، معانی ورمزهایی است که مردم بر اساس نقشها، توقعات، انگیزه ها ودیگر عوامل آنرا رمزگشایی ودرک می کنند. (فلاحت، 1385:59 ).رالف می گوید: مکان به معنی داشتن یک نقطه امن است که می توان از آنجابه دنیا نگریست، یک اتصال قوی که انسان را در موضعش با سایر اشیاء مرتبط می سازد و دستیابی و یا ارتباط روحی و روانی با یک نقطه ی مشخص است. (Relph، 1976: 47). مدل نظری تحقیق که در این مقاله استفاده شده برگرفته از مدل لینچ ، رلف و کانتر می باشد.بر اساس مدل کانتر، مکان بخشی از فضای طبیعییا فضای ساخته شده است که به لحاظ مفهومییا مادی محدوده ای مشخص دارد و نتیجه روابط متقابل میان سه عامل رفتار انسانی با مفاهیم و مشخصات کالبدی مربوط به آن هستند(Canter,1971). با اقتباس از نظر کانتر می توان گفت هویت محیط عبارتند از برآیند این سه مؤلفه است که هر یک از آنها عهدار برآورده ساختن یکی از کیفیت های محیط است. (فلاحت، 1384: 36).در شکل یک نحوه اثرگذاری این عوامل در ایجاد حس مکان نشان داده شده است. هویت کالبدیبه معنای صفات و خصوصیاتی است که جسم شهر را از غیر متمایز کرده و شباهتش را با خودی آشکار می کند. این صفات باید به گونه ای باشند که جسم شهر در عین حفظ تداوم زمانی، در حال تحول و تکامل نیز باشد و نهایتاً به پیدایش یک کل منجر شود.هویت کالبدی از نظر مفهومی با اصطلاحات «شخصیت» و «حس مکان» مترادف است(میرمقتدایی، 1383: 29). با توجه به این تعریف، معیارهای ارزیابی هویت کالبدی به قرار زیر است: 1- تمایز / تشابه، به معنای تمایز از غیر و تشابه با خودی 2- تداوم/ تحول، به معنای پیوند با گذشته و عدم انقطاع (تداوم معنی و ارزشهای خودی) در عین نوآوری و خلاقیت با توجه به شرایط زمانه(خود ماندن ولی همان نماندن) 3- وحدت/ کثرت، به معنای پیوند میان اجزاء متفاوت، ناهمگون و حتی متضاد، به گونه ای که در کنار هم یک کل را به وجود بیاورند(همان منبع: 37). لینچ در رابطه با استمرار و پیوستگی کالبدی مکانهای شهری به این نکته اشاره می کند که پیشرفت با تغییر و تحول آمیخته است. وی معتقد است، فراهم نیاوردن شرایط تغییر و تحول نه تنها زمینه وقوع حوادث و مناسبت های مختلف را غیرممکن می سازد، بلکه از پیشرفت نیز جلوگیری می کند (Lynch، 1984: 451). هر یک از چارچوبهای مرتبط با هویت کالبدی، شکل های کالبدی و فضایی مطلوب را به میزان متفاوتی تجویز می کنند. چارچوب لینچ از همه کمتر تجویزی است. اساساً یک رشته ضابطه برای هدایت و ارزیابی طراحی شهری است که تصمیم گیری در مورد شکل کالبدی را به دیگران واگذار می کند. لذا نظر لینچ در اینجا به دلیل اینکه وی در مورد شکل های شهری کمتر تجویزی است، مناسب تر است. این پژوهش با توجه به فرض های زیر، از لحاظ هدف کاربری و با روش توصیفی، تحلیلی، کیفی–میدانی پیمایشی انجام گرفته است. فرضیه اول-نقش ابعاد کالبدی در هویت بخشی به ساکنین امروزه محله تجریش ضعیف می باشد. - سطح شناخت از کالبد محله ضعیف می باشد. -کیفیت خدمات رسانی و دسترسی به خدمات شهریضعیف می باشد. - میزان تعهد در حفظ کالبد محله ضعیف می باشد. فرض دوم-از بین معیارهای ارزیابی هویت ، معیار تداوم و تحول کالبد محله را دارای هویت مطلوب می کنند. شناخت کالبد محله به منظور ارزیابی هویت کالبدی محله از سه شاخص استفاده شده است که عبارتند از: 1) شناخت هویت کالبدی محله، 2)کیفیت خدمات رسانی و دسترسی به خدمات شهری و3) تعهد در حفظ کالبد محله. این سه شاخص در قالب سؤالاتی در 5 طیف مطرح شده که سعی در تخمین میزان هویت کالبدی محله دارد. با توجه به درصدهای مندرج در جدول مربوط به شاخص شناخت کالبد محله اینگونه جمع بندی می شود که اکثریت پاسخگویان یعنی 45 درصد نسبت به بناهای تاریخی موجود در محله نسبتاً شناخت داشتند. 2/37 شناخت بالایی دارند و 9/8 درصد شناخت کمی از بناهای تاریخی محله داشتند. همینطور اکثریت افراد یعنی8/42 درصد حد و مرز محله را از محلات همجوار می شناختند.2/32 درصد نیز شناخت نسبی داشتند.1/16درصد نیز شناخت کمی داشتند.25 درصد از افراد پاسخگو مکان گزینی خدمات را در محله بسیار مناسب می دانستند و7/46 درصد نیز از پاسخگویان کیفیت مکان گزینیخدمات را متوسط دانسته و 9/18درصد نیز مکان گزینی خدمات در محله را نامناسب دانستند.همچنین در مورد ارزش تاریخی محله، 4/54 درصد معتقد بودند که محله از ارزش تاریخی بالایی برخوردار است. 9/23 درصد ارزش تاریخی محله را در حد متوسط می دانستند. 1/46 درصد با نامگذاریهای قدیم و اسامی قدیمی خیابانها و محلات آشنایی زیادی داشتند و7/31درصد نسبتاً با این اسامی آشنا بودند و4/13 درصد کمتر با اسامی قدیمی آشنایی دارند.7/21 درصد موافق این مسأله بودند که محلات و بخش های مختلف شهر با استفاده از شبکه خیابانها به خوبی بهم وصل شده اند و 45درصد نیز این مسأله را نسبی دانستند. 5/24 درصد هم معتقد بودند شبکه بندی و ارتباط خیابانها با هم در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. بعلاوه در مورد فضاهای مربوط به پیاده روی 1/36 درصد از افراد پاسخگو معتقد بودند که این فضاها در حد زیادی در محله وجود دارد. 30درصد هم وجود این فضاها را در حد متوسط و25 درصد کم دانستند. جدول1- شناخت کالبد محله فراوانی درصد درصد تجمعی بسیار زیاد 12 7.3 7.3 زیاد 55 33.5 40.9 متوسط 65 39.6 80.5 کم 26 15.9 96.3 بسیارکم 6 3.7 100.0 برای سنجش شناخت کالبد محله بر مبنای طیف 5 مقیاسی ، با نگاهی به جدول ملاحظه می شود، در مجموع ساکنان 8/40 درصد زیاد و بسیار زیاد از کالبد محله خود شناخت دارند.بدین ترتیب می توان گفت که نتایج این تحقیق حاکی از متوسط رو به بالا بودن میزان شناخت کالبدی از محله تجریش است. کیفیت خدمات رسانی ودسترسی به خدمات شهری در رابطه با کیفیت خدمات رسانی و دسترسی به خط واحد شهری 7/36 درصد از پاسخگویان رضایت داشتند.6/45 درصد بطور متوسط رضایت داشتند و 9/8 درصد نیز کمتر رضایت داشتند. 8/27 درصد از خدمات امنیتی و انتظامی در محله رضایت بالایی داشتند و 2/47 درصد نسبتاً رضایت داشتند و 1/16 درصدنیز رضایت کمتری داشتند.در مورد دسترسی به مدارس و مراکز آموزشی نیز 35 درصد رضایت کامل داشتند و 8/42 درصد نسبتاً رضایت داشتند و 3/13 درصد کمتر رضایت داشتند. در مورد رضایتمندی از دسترسی به مراکز خرید هم اکثریت افراد رضایت کامل داشتند(9/57 درصد). رضایتمندی از دسترسی به مراکز بهداشتی درمانی نیز اکثریت یعنی7/41 درصد در حد زیادی رضایت داشتند. 6/15 درصد نیز رضایت کمی داشتند.همچنین میزان رضایت ساکنین از دسترسی به مراکز تفریحی نیز بالا بوده بطوریکه 7/49 درصد رضایتمندی در حد زیاد بوده است. رضایتمندی از دسترسی به خدمات شهری در بین افراد پاسخگو 5/44 درصد در حد بالایی بوده است.6/35 درصد نسبتاً راضی بودند و تنها رضایتمندی 1/11 درصد در حد پایینی بود. برای سنجش رضایتمندیکیفیت خدمات رسانی ودسترسی به خدمات شهریمحله بر مبنای طیف 5 مقیاسی ، با نگاهی به جدول ملاحظه می شود، در مجموع ساکنان به میزان 2/23 درصد زیاد و بسیار زیاد و 9/29 درصد به میزان کم و بسیار کم از کیفیت خدمات رسانی ودسترسی به خدمات شهریدر محله تجریش راضی بودند .بدین ترتیب می توان گفت که نتایج این تحقیق حاکی از متوسط به پایین بودن میزان رضاینمندیکیفیت خدمات رسانی ودسترسی به خدمات شهریمحله تجریش است. جدول2- کیفیت خدمات رسانی ودسترسی به خدمات شهری فراوانی درصد درصد تجمعی بسیار زیاد 10 6.1 6.1 زیاد 28 17.1 23.2 متوسط 77 47.0 70.1 کم 33 20.1 90.2 بسیارکم 16 9.8 100.0 سومین شاخص در سنجش هویت کالبدی تعهد در حفظ کالبد محله است. 8/32 از افراد جامعه نمونه تمایل زیادی به سرمایه گذاری در احیای بافت تاریخی محله داشتند. 8/17 درصد نیز تاحدی حاضر به سرمایه گذاری در احیای بافت تاریخی محله بودند و 5/40 درصد نیز تمایل چندانی به سرمایه گذاری در احیای بافت تاریخی محله نداشتند. 1/16 درصد از افراد پاسخگو بافت سنتی را به عنوان مانعی برایتوسعه محله مدرن می دانند و اکثریت یعنی 7/41 درصد نیز در این مورد تردید داشتند و 8/23 درصد نیز مخالف این نظر بودند. 6/45درصد از افراد یعنی اکثریت آنها آپارتمانها و برجهایبلند را به بافت سنتی محله ترجیح می دهند و 8/22 درصد نیز تا حدی بافت جدید را به بافت سنتی ترجیح داده و 8/22 درصد نیز بافت سنتی را به برجهای ترجیح می دهند.همچنین در مورد احیای مجدد محله وظیفه دولت بوده 5/24 درصد با این نظر موافق ، 6/25 درصد تا حدودی موافق و اکثریت یعنی 1/41 درصد مخالف این نظر بودند. جدول3- تعهد در حفظ کالبد محله فراوانی درصد درصد تجمعی بسیار زیاد 11 6.7 6.7 زیاد 44 26.8 33.5 متوسط 58 35.4 68.9 کم 41 25.0 93.9 بسیارکم 10 6.1 100.0 برای سنجش میزان تعهد در حفظ کالبد محله بر مبنای طیف 5 مقیاسی ، با نگاهی به جدول ملاحظه می شود، در مجموع ساکنان به میزان 5/33 درصد زیاد و بسیار زیاد و 1/31 درصد به میزان کم و بسیار کم از کیفیت خدمات رسانی ودسترسی به خدمات شهریدر محله تجریش راضی بودند .بدین ترتیب می توان گفت که نتایج این تحقیق حاکی از متوسط بودن میزانتعهد در حفظ کالبد محله تجریش است. از میان شاخص های هویت کالبدی، شاخص رضایتمندی از دسترسی به فضاهای شهری در وضعیت مطلوبتری قرار دارد. البته میانگینهای هر سه شاخص نسبتاً به یکدیگر نزدیک هستند و از میانه نظری (60 درصد) پایین تر هستند. با توجه به جدول 4 شاخص«رضایتمندی از دسترسی» با نمره میانگین(2.5366) به میانه نظری مورد نظر(3) نزدیکتر است. جدول4- میانگین و انحراف معیار شاخصهای هویت کالبدی شاخص تعداد میانگین انحراف معیار شناخت کالبد محله 164 2.3232 .69119 رضایتمندی از دسترسی 164 2.5366 .82440 تعهد 164 2.3902 .83271 که مقادیر آن از 5 درصد کوچکتر بوده ، می توان نتیجه گرفت که فرضیه صفر در سطح اطمینان 95 درصد آزمون برابری میانگین با 60 درصد (معادل 3 در طیف لیکرت) رد می شود. جدول5- معنی داری آزمون Tشاخص های هویت کالبدی محله شاخص Test Value = 3 95% Confidence Interval of the Difference t Df Sig. (2-tailed) Mean Difference Lower Upper شناخت کالبد محله 55.100 163 .000 15.66463 15.1033 16.2260 رضایتمندی از دسترسی 45.583 163 .000 14.82927 14.1869 15.4717 تعهد 51.916 163 .000 10.25610 9.8660 10.6462 جدول6- فراوانی و درصد هویت کالبدی هویت کالبدی فراوانی درصد درصد معتبر درصد تجمعی زیاد [12] [6.7] [7.3] [7.3] متوسط [113] [62.8] [68.9] [76.2] کم [39] [21.7] [23.8] [100.0] جمع [164] [91.1] [100.0] همانطور که نتایج جدول شماره 6 نشان می دهد، بیشترین درصد یعنی 8/62 هویت کالبدی محله در وضعیت نسبتاً متوسط قرار گرفته است.7/21 درصد نیز در وضعیت ضعیف قرار دارد. H1:µx = (3) %60 H0:µx≠(3) %60 جدول7-فراوانی و میانگین مؤلفه هویت کالبدی انحراف معیار میانگین تعداد .53433 2. 1646 164 جدول شماره 7، میانگین مؤلفه موردنظر را نشان می دهد که می توان نتیجه گرفت هویت کالبدی در سطح ضعیفی قرار دارد. به منظور تعمیم نتایج بدست آمده از جامعه نمونه به کل جامعه، ابتدا با آزمون Tتک نمونه ای به سنجش هویت محله تجریش در بعدکالبدی پرداخته ایم.بدین ترتیب با عنایت به ویژگیهای توصیفی فوق، تحلیل وضعیت هویت محله تجریش در بعدکالبدی، به نتایج ذیل منتج شده است. جدول8- معنی داری آزمون Tهویت کالبدی محله مؤلفه Test Value = 3 95% Confidence Interval of the Difference t Df Sig. (2-tailed) Mean Difference Lower Upper هویت کالبدی 20.018 163 .000 -.83537 -.9178 -.7530 همانطور که از جدول فوق استنباط می گردد، با مقایسه حدمتوسط سطح مؤلفه کالبدی در نظر گرفته شده با حدمتوسط کران بالا و کران پایین سطح گویه های مورد ارزیابی و با توجه به سطح معناداری که در این جدول رقمی پایین تر از آلفا 0.05 را با سطح اطمینان 95درصد، نشان می دهد، فرض مناسب بودن وضعیت هویت کالبدی محله تجریش را رد نموده و می پذیریم که بر اساس یافته های جامعه نمونه، سطح هویت کالبدی محله در محدوده مورد مطالعه محله تجریش پایین تر از حد متوسط و ضعیف ارزیابی شده است.مقدار خی دو، درجه آزادی ومقدار عددی ضریب معنی داری درجدول شماره 9 آمده است. این رابطه به لحاظ آماری نیز مورد تأیید می باشد زیرا سطح معناداری کمتر از 0,05می باشد. جدول10- میانگین رتبه ها شاخص رتبه میانگین شناخت کالبد محله 2.53 رضایتمندی از دسترسی 2.28 تعهد در حفظ کالبد محله 1.19 جدول9-آزمون فریدمن تعداد [164] کای اسکوئر [174.666] درجه آزادی [2] سطح معناداری [.000] نتیجه گیری در این پژوهش، میزان هویت کالبدی افراد درسه بعد میزان شناخت کالبد محلهو میزان رضایتمندی از دسترسیبه خدمات شهری و میزان تعهد در حفظ کالبد محله مورد بررسی قرار گرفت. در زیر نتایج حاصل از پژوهش به اختصار آورده شده است: - میانگین هویت کالبدی ساکنان محله تجریش، برابر با 2/16محاسبه شد که پایین تر از میانه نظری (60%) بوده و نشان دهنده پایین بودن میزان هویت کالبدی ساکنین محله است. - میانگین رتبه محاسبه شده برای عامل «شناخت کالبد محله»(2.53) بیشترین تأثیر را در هویت کالبدی محله تجریش داشته و پس از آن به ترتیب «رضایتمندی از دسترسی» با نمره (2.28) وکمترین تأثیر نیز مربوط به عامل «تعهد در حفظ کالبد محله»(1.19) می باشد. - رویکرد اثباتی پدیدارشناسانه به عنوان رویکرد مقاله حاضر، نشان می دهد که احیا هویت نه از طریق حفظ صرف کالبد بلکه از طریق حفظ تداوم تاریخی در نقش شهر ، سازمان فضایی ، نقاط عطف و نشانه های شهری ، فضاهای جمعی ، خاطرات وکارکردها نیز امکان پذیر است.اگرچه معمولاً ویژگی های کالبدی مکان بیشتر مورد توجه قرار می گیرد ولی نبایستی از جنبه های دیگر یعنی عملکرد و ادراک محیطی نیز غافل شد.بدین معنا عامل انسان که همان جامعه آماری مورد نظر پژوهش می باشد، معنا و مفهومی را از محیط(محله تجریش) دریافت می کند که این معنا در جای دیگر ادراک نمی گردد و منحصر به تجریش بوده است. بعلاوه هر فضای کالبدی نیز معنای خاصی را به ذهن ناظر متبادر می کند. - از میان معیارهای ارزیابی هویت کالبدی، تداوم / تحول، به معنای پیوند با گذشته و عدم انقطاع(تداوم معنی و ارزشهای خودی) در عین نوآوری و خلاقیت با توجه به شرایط زمانه(خودماندن ولی همان نماندن) از همه مهمتر بوده و اصل زیربنایی محسوب می شود.دو معیار بعدی فرع و تابع محسوب می شوند. - حس مکان و ثبات شخصیت و هویت مکان، امروز از اهمیت و ارزش زیادی برخوردار است. همانطور که یافته های تحقیق نشان می دهد محله صفات خود را در طول زمان حفظ نکرده که بتوان آن را دارای هویت دانست بطوریکه در اثر تغییر و تحولات تجریش ، حس مکان که از طریق آثار بصری و قابل درک پیوستگی به گذشته را ایجاد می کند جای خود را به گسستگی از گذشته داده است. تأیید مطلب فوق مؤید نظریات رلف، لینچ، میتوکارمونا و شولتز می باشد. رالف معتقد است اگر عوامل و اجزای حاضر در محیط و کیفیت آنها و نیز ارتباط آنهابا یکدیگر، مطابق با هنجارهای مورد پذیرش جامعه باشد و این هر دو، در نظام فرهنگی وارزش جامعه قرار بگیرند خود به خود یک نظام هویت در محیط به وجود خواهد آمد که قابلدوام، استمرار و تحول خواهد بود. در غیر این صورت، چه ذهنیتهای افراد با محیطهماهنگ باشد یا نه، نمیتوان با اعمال نظر و فشار از خارج، نظمی را که زنده و پویاباشد، به وجود آورد. لینچ در رابطه با استمرار و پیوستگی کالبدی مکانهای شهری به این نکته اشاره می کند که مکان هم ثبات دارد و هم برخوردار از تغییرپذیری است و پیشرفت با تغییر و تحول آمیخته است. منابع: 1. بهزادفر، مصطفی،(1386)، هویت شهر: نگاهی به هویت شهر تهران،تهران، نشر شهر تهران 2. پاکزاد، جهانشاه،(1375)؛«هویت و اینهمانی با فضا»، صفه، بهار و تابستان، شماره 21 و 22 3. فلاحت،محمدصادق؛(1384)،«نقش طرح کالبدی در حس مکان مسجد»، نشریه هنرهای زیبا،شماره22 4. فلاحت، صادق؛(1385)،«مفهوم حس مکان و عوامل تشکیل دهنده آن»،نشریه هترهای زیبا، شماره 26 5. فکوهی،ناصر،(1383)، انسان شناسی شهری؛ تهران، نشر نی،(چاپ اول) 1383 ؛(چاپ سوم)1385 6. فنی، زهره، 1388، بررسی ابعادی از جغرافیای فرهنگی شهر(مطالعه موردی: مناطق 1 و 12 شهر تهران)، مجله علمی-پژوهشی پژوهش های جغرافیایی،شماره68 7. کمیلی، محمد، «هویت شهری بندرعباس»؛ طرح پژوهشی سازمان مسکن و شهرسازی هرمزگان،اقدام برای چاپ 8. لینچ، کوین،(1374)، سیمای شهر،ترجمه منوچهر مزینی،تهران ، انتشارات دانشگاه تهران 9. لنگ، جان؛ علیرضا عینی فر(مترجم)،(1386)، آفرینش نظریه معماری: نقش علوم رفتاری در طراحی محیط، دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ 10. میرمقتدایی،مهتا،(1383)، معیارهای شناخت و ارزیابی هویت کالبدی شهرها،نشریه هنرهای زیبا،ش16 11. میتوکارمونا و همکاران،(1388)،«مکانهای عمومی فضاهای شهری، ابعاد گوناگون طراحی شهری»، مترجم دکتر فریبا قرایی و همکاران، دانشگاه هنر، تهران 12. نوربرگ شولتز،کریستین؛(1384) ترجمه امیر یار احمدی، محمود..مفهوم سکونت؛ به سوی معماری تمثیلی. آگاه. تهران. 13. نوربرگ شولز،کریستین،(1381)،معماری: حضور،زبان و مکان،مترجم علیرضا سیداحمدیان،مؤسسه معمار- نشر 14. Cander, D.(1971); The Psychology of Place; London: the Architectural Press. 15. Lynch, Kevin(1960).The image of the City; Cambridge: MIT Press. 16. Relph, E.(1976), Place & Placelessness, pion, London. [الهام امیرحاجلو(دانشجوی دکترای برنامه ریزی شهری، دانشکده علوم جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی)] Email: amirhajlou.tmu@gmail.com [ابولفضل زنگانه(دانشجوی دکترای برنامه ریزی شهری، دانشکده علوم جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی)] Email: zanganeh.abolifazl@gmail.com http://www.shahromanzar.org/articles/city-designing/item/64-urban مقالات زیر به شکل پی دی اف در آدرس ها موجود است : برررسی و ارزیابی شاخص های موثر در هویت شهری (نمونه موردی محله جلفا در شهر اصفهان) شهر بزرگترین نماد تمدن بشری است که بشر آن را برای امنیت و آسایش خود بنا نموده است. شهر تنها یک سکونتگاه نیست، بلکه آبادی است که روح اجتماع در آن دمیده شده است و از آن هویت می گیرد هویت شهری، هویت جمعی است که با تبلور عینی در فیزیک و محتوای شهر معنادار می شود و به واسطه ایجاد تداعی خاطرات عمومی در شهروندان، و تعلق خاطر شهرنشینان را به سوی شهروند شدن هدایت می کند. پس هر چند که هویت شهر خود معلول فرهنگ شهروندان آن است؛ لیکن فرایند شهروندسازی را تحت تاثیر قرار داده و می تواند باعث تدوین معیارهایی مرتبط با مشارکت و قضاوت نزد ناظران و ساکنان گردد. از آنجایی که «هویت» مجموعه ای از صفات و مشخصاتی است که باعث «تشخص» یک فرد یا اجتماع از افراد و جوامع دیگر می شود؛ شهر نیز به تبعیت از این معیار، شخصیت یافته و مستقل می گردد. مقوله هویت به طور عام و هویت شهری به طور خاص از جمله مقولاتی است که به جهت نقشی که در شناخت افراد، اشیا، اجتماعات و مکان ها دارد، حائز اهمیت فراوان است. علی رغم اهمیت این موضوع در دوران اخیر بحران هویت شهری به صورت نگران کننده ای احساس می گردد شهرها و فضاهای شهری در گذشته از استقلال، شخصیت و هویت ویژه ای برخوردار بوده اند؛ در حالی که آنچه از اغلب شهرهای کنونی در ذهن عموم شکل می گیرد جز مجموعه ای از ساختمان های بلند، خیابان ها، ادارات و پارک ها نیست که در نتیجه آن، تعلق خاطر به این فضاها به مرور کمتر و کمتر می شود. در واقع باید گفت در دوره معاصر و به خصوص در سال های اخیر ساختن برای ساختن و نه ساختن برای زیستن مجالی را برای توجه به مقولاتی مهم و عمیق همچون هویت در شهرسازی و معماری باقی نگذاشته است. مدیران و طراحان شهری به جدیت با تدوین قوانین سعی بر اعمال نظر خود را بر کالبد مصنوع شهر داشته و از سوی دیگر شهروندان نیز که تابع فرهنگ و عناصر فرهنگی جامعه خویشند، اصرار بر هدایت کالبد شهر بر اساس فهم خویش از هویت شهری دارند. این مساله مشکلات عدیده ای در فرایند شکل گیری کالبد شهرها ایجاد نموده است و عملا خلاهای بزرگی در وضع موجود با آرمان شهر پدید آورده است. از طرفی به علت عدم آموزش های لازم و تقلیدهای بدون اندیشه از مظاهر غربی و الگوهای مدرن، شهرهای زیادی بر خلاف هویت اصیل شهر ایرانی، در حال شکل گیری و گسترش اند. در این میان فضاهای شهری و به ویژه فضاهای شهری تاریخی به سبب نقشی که در شکل دادن تصویر ذهنی و نقشه شناختی از شهرها در هویت بخشی به شهرها از جایگاه ویژه ای برخوردارند. در مقاله حاضر شاخص های موثر بر هویت شهری و محله ای در محله جلفا، واقع در منطقه پنج شهرداری اصفهان که شکل گیری آن به دوران صفوی باز می گردد؛ معرفی شده است. این شاخص ها در ابعاد گوناگون زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی فضایی و میزان تاثیرشان بر مبنای مطالعات میدانی و تطبیقی بوده است در انتها راهکارهایی در راستای ارتقای هر چه بیشتر این شاخص ها در این محله ارائه شده است. http://www.sid.ir/fa/ViewPaper.asp?ID=140435&varStr=6;نوفل%20سیدعلیرضا, کلبادی%20پارین,پورجعفر%20محمدرضا;معماری%20و%20شهرسازی%20آرمان%20شهر;پای یز%20و%20زمستان%201388;2;3;57;69 ضرورت بازبینی یک مفهوم : بازخوانی هویت در کاربرد مصالح ساختمانی در نماهای شهری تهران با نگاهی به نماهای شهری تهران میتوان دریافت که وجود تنوع و ناهمگونی در نماهای شهری در انواع رویکردهای سبکی معماری،نوعیبیهویتی در مولفههای فرهنگی و اجتماعی معماری و گونهای عدمیکپارچگی و پیوستگی در مفاهیم مرتبط با معماری در حوزه نماهای شهری(خوانایی،نمایانی،ادراک ذهنی،تداوم و زیباییشناسی بصری)را بوجود آورده است.از آنجا که پرداختن به ساختار معماری معاصر برای بازخوانیهویت شهری،نیازمند"اندیشهای انتقادی"بر مفاهیم و مولفههای تاثیرگذار بر شکلگیری عناصر معماری و خاصه نماهای شهری است،پس لازم بهنظر میرسد با شناخت زوایای پنهان آثار معماری،آن هم در رویکرد نقد مشخص،امکانی را برای بازخوانی هویت بصری در نماهای شهری در انطباق با مولفههای هویت بخش معماری،فراهم کرد.در عین حال باید اشاره کرد که در جریان این رویکرد انتقادی است که ارتباطی بین اثر معماریبعنوان مدلول و طراح معمار به مثابه دال میتواند گونهای از تحلیل و استنتاجهنری را بوجود آورد که نمیتوان نقش منتقد را در رویه ارزیابی نادیده گرفت، چنانچه ناخواسته دیدگاه و انگارههای فردی نیز د بازخوانی این مفهومتاثیرگذار میشود.از سویی دیگر دستورزبان متفاوت در نقد معماری و خاصهمعماری شهری معاصر که سرشار از متغیرهای درونی و متاثرهای بیرونی و تناقضات برهمکنش آنها است،ایجاب میکند تا پیش از ورود به ساحت نقد یا تحلیل و ارزیابی انتقادی،نحوه و نوع نگرش به اثر معماری تعیین شود،حالآنکه این گفتار تنها به بررسی نماهای موجود شهر تهران فارغ از سبکهایمعاصر میپردازد.بر این اساس در این تحقیق در رویکرد توصیفی-تحلیلی و در روش تحقیق تحلیل محتوایی و کالبدی و از طریق ابزار گردآوری اطلاعات(کتابخانهای،اسنادی و تحقیق میدانی)تلاش میشود تا با شناسایی،ارزیابیو سنجش وضع موجود نماهای شهری تهران،امکان ارائه راهکارهای اجراییو راهبردی و برنامههای اقدام مربوط،فراهم شود. http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/576149 نمادهای فرهنگی در مناظر شهری: بیان معنا، حس هویت و آرامش روحی چکیده شهرهای کهن ایران به زیباترین وجه بیانگر هویت کالبدی و بصری برای درک کارکردهایشان بودهاند؛ لیکن امروزه منظر شهرها فاقد چنین هویتیاند. به عبارت دیگر، سیمای بیرونی عناصر شهرهای معاصر انعکاسدهندة هویت ساکنان آنها نیست و چنین به نظر میرسد که هیچ تلاش آگاهانه و هدفداری بهمنظور هویتبخشی به آنها صورت نپذیرفته است. در این شهرها، بسیاری از نشانها و نمادهای هویت فرهنگی یا به کلی از بین رفتهاند و یا به شدت کمرنگ شدهاند و کاربرد این علائم بر پیشانی تعداد اندکی از بناها، تنها تلاشی انفرادی از سوی معدودی از کارفرمایان و معماران و یا گاه صرفاً تقلیدی ناموزن است. چنانچه کاربرد این عناصر نمادین تلاشی باشد برای هویتبخشی به شهرهای ایران، و در صورتیکه کاربرد نشانها و نمادهای اسلامی در بناهای تازه احداثشده میسّر گردد، بایستی راهکارهای استفادة بجا و محتوایی از آنها و نیز فرایند انجام این امر را مطالعه و معین کرد. در پژوهش حاضر تلاش گردیده است تا ضمن بررسی نقش ارتباطی نمادها و نشانها در شهرهای کهن، فلسفه و چگونگی کاربرد این علائم مورد بحث قرار گیرد و راهکارهای اجرایی استفاده از آنها در شهرهای نوبنیاد مشخص گردد. در نتیجة این پژوهش، روشن گردید که کاهش روند استفاده از نشانهای بیگانه در نماد فضاهای شهری و تقویت هویت بصری شهرها با بهرهگیری از نمادهایی که انعکاسدهنده فرهنگ و اعتقادات ساکنان آنها باشند و در تعدیل روحیات اجتماعی شهرنشینان سودمند گردند، امکانپذیر است. بدین منظور و در جهت تشخیص کاربری بجا و محتوایی نمادها و نشانهها، تعیین ضوابط و مقررات ذیربط و توقف کلیه برنامههای مخرب بهوسیله واحدهای نامتجانس، پیشنهاد گردیده است تا کمیسیونی با عنوان «کمیسیون نمادها و نشانههای فرهنگی» در وزارت مسکن و شهرسازی تشکیل گردد تا به انجام این امر مهم مبادرت ورزد. http://jhgr.ut.ac.ir/?_action=articleInfo&article=24482&vol=2466 ( بررسی و تحلیل مؤلفههای هویت شهری و رابطه آن با میزان تعلق مکانی ساکنین شهرهای جدید )مطالعه موردی: شهر گلبهار( حمیدرضـــا وارثـــی: دانشـــیار جغرافیـــا و برنامـــه ریـــزی شـــهری، دانشـــگاه اصـــفهان، ایـــران* مهـدی عامــلبافنــده: دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیـا و برنامـه ریـزی شـهری، دانشـگاه اصـفهان، ایـران محمـــد محمـــدزاده: دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیـا و برنامـه ریـزی شـهری، دانشـگاه اصـفهان، ایـران چکیده یکی از مسائل شهرهای جدید، بحث هویت شهری در این گونه شهرها است. کم توجهی بـه ابعـاد و عوامـل هویت بخش در شهرهای جدید، باعث ایجاد محیط هایی مصنوع و تهی از هویت انسانی می گردد. از نتایج ایـن امر، پایین بودن احساس تعلق مکانی، همبستگی و مشارکت اجتماعی، کاهش انگیزه ساکنان برای ادامه سکونت و تأثیر در عدم تحقق اهداف جمعیتی است. لذا شناخت مؤلفه های هویت بخـش بـه نوشـهرها، بررسـی هـر شـهر جدید به لحاظ برخورداری از این عوامل، تحلیل رابطـه بـین فاکتورهـای هویـت شـهری و میـزان تعلـق مکـانی شهروندان، شناخت نقاط ضعف و قوت شهرها در این زمینه می تواند به حل بسیاری از مشـکلات ناشـی از بـی هویتی این گونه شهرها کمک نماید. لذا در این راستا، این پژوهش با حجم نمونه 160 نفر، در شهر جدید گلبهـار انجام گرفته است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی بوده و داده هـای جمـع آوری شـده از طریـق پرسشـنامه، بـا استفاده از نرم افزار SPSS و با به کارگیری روش های آماری نظیر توزیع فراوانی، آزمـون ناپارامتریـک خـی دو، ضرایب رابطه دو متغیره ترتیبی، ضریب همبستگی اسپیرمن به همراه نمودار پراکنش همبستگی توصیف و تحلیـل شده اند. نتایج حاکی از آن است که میزان وجود مؤلفه های هویت شهری در شهر گلبهار، 91/3 درصد متوسط به پایین است. همچنین آزمون فرضیه 1 تحت عنوان »به نظر می رسد بین مدت زمان سکونت و تعلق مکانی ساکنان رابطه وجود داشته باشد« نشان می دهد که بر اساس ضریب گاما، حدود 15 درصد از تغییرات متغیر وابسته )تعلق مکانی ساکنین( را متغیر مستقل )مدت زمان سکونت( تبیین می کند. نتایج آزمـون فرضـیه 2 نیـز کـه بـه بررسـی همبستگی بین دو متغیر مؤلفه های هویت شهری و تعلق مکانی ساکنین می پردازد بیانگر رد شدن فـرض صـفر و اثبات فرض مخالف است. ضریب همبستگی 0/365، همبستگی متوسط و مستقیم بین دو متغیر را نشان می دهد. واژه های کلیدی: شهر جدید گلبهار، نظریه های هویت مکانی، مؤلفه های هویت شهری، تعلق مکانی، همبستگی اسپیرمن 1- مقدمه 1-1- طرح مسأله رشـد شـهرها در قـرن حاضـر و موضـوع ایجـاد شهرهای جدید در نـیم قـرن گذشـته بـه عنـوان یـک ضرورت در جهت سرریز جمعیت شـهری بـه منظـور تمرکز زدایی جمعیت و اشتغال در جهـان و از جملـه درکشور ایران مطرح و اجرا شده است )آتـش، 1382: 17(. با نگاهی به تجربه کشورمان در زمینـه شـهرهای جدید، آشکار می شـود کـه رویکـرد مـورد توجـه در غالب آنها، رویکردی تک بعدی نگـر بـوده کـه در آن صرفاً به سـاخت فضـایی بـرای اقامـت و اسـتراحت، اشتغال و یا مکانی برای جذب سرریز جمعیـت کـلان شهرها توجه شده است. از سوی دیگر» فقدان تـاریخ، فرهنگ و خاطره جمعی در نوشهرها، و به دنبال آن در اولویـت قـرار دادن مسـائل مـالی، اداری، توجیهـات اقتصادی .... باعث گردیده که مسـأله هویـت در ایـن مکان ها، به مثابه مسأله ای فرعی تلقـی گـردد )امـین زاده گوهر ریزی و تقی زاده، 41 :1383(. هر چند کـه در حال حاضـر بیشـتر شـهرهای جدیـد ایـران دارای مشکلاتی از جمله خدمات بهداشتی ودرمان، آموزشی، فضاهای تفریحی، سرانه فضای سبز، شبکه هـای گـاز رسانی، حمل و نقل و از این قبیل هستند، اما »بحـران هویت مهم ترین معضل شهرهای جدیـد، نـه تنهـا در ایران بلکه در تمام دنیا است« )با برداشـت از: ابـراهیم زاده، 153 :1383(. http://www.ensani.ir/storage/Files/20120427100519-8086-9.pdf بازنمایی هویت طبقة متوسط مدرن شهری در آثار مصطفی مستور (تحلیل گفتمان رمانهای استخوان خوک و دستهای جذامی و من گنجشک نیستم هدف از این مقاله شناسایی گفتمانهای طبقة متوسط در آثار مصطفی مستور است. شناسایی این گفتمانها در نهایت یکی از مهمترین گونههای بازنمایی زندگی شهری در ادبیات داستانی دهة 80 را تحلیل کرده است. در بخش تحلیلی این مقاله، با استناد به دو رمان مشهور این نویسنده، شیوههای بازنمایی زندگی طبقة متوسط شهری بررسی شده و با استفاده از نظریة گفتمان لاکلا و موفه، دالهای محوری و شبکههای معنایی برسازندة روایتهای این دو رمان شناسایی شده است. این بررسی نشان میدهد که گفتمان برسازندۀ روایت در این دو رمان، هویت طبقة متوسطی را بازنمایی کردهکه متعلق به گفتمانهای کلانتر سنت و تجدد در ایران است. پاسخ به این پرسش که این بازنمایی تا چه حد مخدوش یا انحرافی آشکار از واقعیت زندگی طبقة متوسط مدرن در ایران است، نیازمند انجام پژوهشهای گستردهتر و عمیقتر جامعهشناختی و ادبی است. B http://jccs.ir/?_action=articleInfo&article=3356&vol=453 جهانی شدن، هویت مستقل از خانواده و سبک زندگی زنان شهری نوع مقاله: مقاله پژوهشی نویسندگان 1مریم سروش* ؛ 2مریم حسینی 1دکتری جامعه شناسی و عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی فارس. 2دانشجوی دکتری جامع شناسی دانشگاه شیراز چکیده هدف از این پژوهش، مطالعه رابطه جهانی شدن، هویت مستقل از خانواده و سب ک زندگی زنان در کلان شهر شیراز و مقایسه آن با شهر استهبان بود . پژوهش با رویکرد کمی و روش پیمایشی انجام گرفته و از ابزار پرسشنامه استفاده کرده است. جامعه آماری آن شامل زنان 20 تا 45 سال ه شهر شیراز است. حجم نمونه بر اسا س جدول لین با 95 درصد اطمینان برای شهر شیراز 383 نفر و برای استهبان 357 نفر و در مجموع 740 نفر برآورد شد . شیوه نمونه گیری، نمو نه گیری تصادفی چند جفت و ضریب همبستگی T مستقل و T مرحله ای بوده است . داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل شدند . یافته های پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی فراغتی زنان در شهرها بی ش تر به سمت حوزه های عمومی و شهری کشیده شده ه م چنین، تعریف زنان از هویت مستقل از خانواده با گرایش آن ها به سمت سبک زندگی فراغتی در فضای عمومی و شهری ارتباط داشته است ، اما در این دو مورد تفاوت معناداری میان کلان شهر(شیراز) و شهر کوچک تر (استهبان ) مشاهده نشده است. نتایج ه م چنین، حاکی از آن است که بین ابعاد جهانی شدن (استفاده از رسانه های ارتباطی و آگاهی از جهانی شدن و فردگرایی ) و سبک زندگی زنان در هر دو شهر رابطه معناداری وجود دارد . در نهایت، حضور زنان در فضاهای شهری تحت تاثیر جهان یشدن و تعریف هویتی مستقل از خانواده تشدید شده و هرچه این فرایندها بی شتر در جامعه رسوخ کنند، این حضور پررن گتر خواهد بود. کلیدواژگان جهانی شدن؛ سبک زندگی؛ زنان؛ شیراز؛ استهبان http://jzvj.miau.ac.ir/?_action=articleInfo&article=35 بررسی کیفیت کالبدی و کارکردی مبادی ورودی شهری نمونه¬ی مورد مطالعه: شهر بابلسر چکیده مبادی ورودی به عنوان یکی از اصلیترین اجزای ساختار کالبدی و فضایی شهر، علیرغم اهمیتی که به لحاظ کالبدی، کارکردی و زیباییشناسی دارد با جانمایی کاربریهای ناهمگن و ناسازگار بهفضایی با ساختاری منفصل، فاقد هویت و مغشوش مبدل شده است. بدین ترتیب فضای ورودی بسیاری از شهرهای کشور با اُفت شدید کیفیت کارکردی و کالبدی روبروست و این امر آسیبهای جدی بهسیما و هویت شهرها واردکرده است. هدف این مقاله بررسی کیفیت کالبدی و کارکردی مبادی ورودی شهر بابلسر به عنوان یک شهر توریستی و دانشگاهی است. بدین منظور از روشهای توصیفی و تحلیلی با استناد به معیارها و شاخصهای مربوطه استفاده شده است. مجموعه معیارهای تحقیق در زمینهی انواع کاربریها، عناصر و اجزای معبر اصلی، اطلاعرسانی شهری و کیفیت کالبدی و نمای ساختمانهای مجاور میباشد. نتایج نشان میدهد کیفیت کالبدی و کارکردی محدودهی مورد مطالعه براساس مجموعه شاخصهای تحقیق در سطح نازلی است و در صورت بیتوجهی به سیما و هویت شهر آسیب خواهد رساند. کلیدواژگان شهر؛ مبادی ورودی؛ کیفیت کالبدی و کارکردی؛ بابلسر http://gdij.usb.ac.ir/?_action=articleInfo&article=587 تداوم هویت در منظر شهری | شهرسازی اگرچه "هویت" در مفهوم عام و کل آن، قدمتی طولانی و هم پای تاریخ تمدن انسان دارد، اما پیشینه این بحث در منظر شهری چندان با سابقه نیست. سهل و ممتنع بودن مفهوم هویت منظرشهری در فرایند شناخت و ادارک، پدیدهای چند بعدی و پیچیده را پیش روی ما قرار میدهد. از آنجا که شهر ویترین عرضه تفکرات جامعه به دنیای بیرون و بستر شکل گیری حیات مدنی است، ارتباط هویت و منظر شهری به مقوله ای تأثیرگذار در علوم مرتبط با این حوزه تبدیل شده و تلاش برای یافتن ماهیت و چیستی هویت منظر شهری جهت ارزیابی معیار سیاستهای مداخله کلان در شهرهای امروز، امری ضروری است. نوشته حاضر درصدد است با تشریح تعاریف هویت و شهر، ضمن پرداختن به نظریه اخیرِ "هویت منظر شهری" و کمی نمودن هویت به عنوان یک امر کیفی با تحلیل ابعاد مختلف این دانش، ادبیات مختصر آن را بیافزاید. هدف این مقاله به سه دلیل، ارائه راهبردهای خرد و جزئی برای تداوم هویت منظرشهری نیست؛ اول اینکه مقولة شهر و منظر شهری به قدری گسترده است که امکان ارائه یک راهبرد قطعی برای آن وجود ندارد؛ دوم، لازمه رویکرد جزءنگر ارائه گزارشی حجیم است که از هدف این مقاله فاصله میگیرد و سوم، برای اولین بار است که این موضوع به صورت مقالهای پژوهشی مطرح میشود و به نظر میرسد تحلیلی پایه ای و گسترده، مفیدتر از برنامه ریزی فنون جزئی است. واژگان کلیدی: هویت، منظر شهری، عینی - ذهنی - کالبد، معنا، حیات مدنی نویسنده: محمد آتشین بار http://www.forum.98ia.com/t741492.html هویت فضایی و شهر از دیدگاه دانش جغرافیا شهر از دیدگاه دانش جغرافیا چکیده: موضوع هویت در طی دهه های اخیر، یکی از چالشهای اساسی در حوزه های مختلف جامعه بشری بطور اعم و حوزه شهری بطور اخص بوده است. اصطلاح هویت مفهومی انتزاعی است که در عین سادگی از پیچیدگی های بسیاری برخوردار است... کلیدواژگان: هویت ، فضا ، هویت فضایی ، هویت مکانی ، هویت محیطی ، شهر http://www.magiran.com/view.asp?Type=pdf&ID=591208 هویت مدنی http://www.ensani.ir/fa/content/127372/default.aspx بـررسی و تحلـیل نقـش سینـما در انتقـاد از شهر سـازی مدرن http://hoviatshahr.srbiau.ac.ir/?_action=articleInfo&article=1081&vol=2 52 رویکردی تحلیلی به لکه های ناهمگون در بـافـت شهر تهـران http://hoviatshahr.srbiau.ac.ir/?_action=articleInfo&article=1077&vol=2 61 پرسمان تبعی در گفتمان کالبد شهر و هویت (کالبد شهر تابع هویت یا هویت تابع کالبد شهر؟) http://hoviatshahr.srbiau.ac.ir/?_action=articleInfo&article=1088&vol=2 52 ارزیابی زیبایی و هویت مکان http://hoviatshahr.srbiau.ac.ir/?_action=articleInfo&article=1130&vol=2 58 1 نقش فضای مرزی – پیوندی، در فرایند آفرینش معنا (ارزیابی توان معنا آفرینی فضا به کمک رویکرد نشانه شناسی) http://hoviatshahr.srbiau.ac.ir/?_action=articleInfo&article=1185&vol=2 55 تاثیر مبلمان شهری در هویت شهروندان http://www.ecouncil.ir/Magazine/Shoraha/Mahname%2062.pdf عوامل مرتبط با هویت شهروندی در شهر تهران http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/830012 nasrinriahi30@yahoo.com دوست و همکار گرامی چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند: شماره حساب بانک ملی: 0108366716007 شماره شبا: IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07 شماره کارت: 6037991442341222 به نام خانم زهرا غزنویان زیبایی، هویت، تهران، تهران: هنر معماری قرن شهری که تجلی وجود حقیقی باشد، هم زیباست و هم سالم و هم مفید برای زندگی این جهانی. و این همان تناسبی است که هم از هویت برمیخیزد و هم زیبایی را پژواک میدهد و هم شهر را پایدار و پویا میسازد. خسرو طالبزاده با بیان این مطلب در مقدمة کتابی که متعلق به سازمان زیباسازی شهر تهران است، میگوید:«مسئلة زیبایی و هویت در شهر تهران به طراحی و انتشار این کتاب منجر شد و بر این اساس در برنامهریزی آن با توجه به وظایف و کارکردهای سازمان زیباسازی شهرداری تهران باید راهی میان مطالعات بنیادین و نظری محض با مطالعات کاربردی و موردی پیموده میشد تا بحثها هم از قلمرو نظری به قلمرو عملی سوق مییافتند و هم مباحث کاربردی بر متکای مباحث نظری و بنیادین، خاستگاهشان روشن میگردید. به این ترتیب محتوای کتاب بر سه نوع روش و گونه مطالب استوار شده است؛ مقاله، مصاحبه، و ترجمه. این روش کمک میکرد تا در مصاحبههایی عمیق و جدی، مسائل شهر تهران صریحتر و شفافتر بحث شود و به نکات اساسی شهر با حوصله و وقت و دقت بیشتری پرداخته شود.» این کتاب، سه بخش یا سه درگاه دارد. هر درگاه، شامل مصاحبهها، مقالات و ترجمهها است. درگاه اول؛ دایرة مینایی: این درگاه، مباحث نظری دربارة مبانی نظری شهر و هویت و زیبایی براساس آموزههای اسلامی و مکاتب غربی را شامل میشود. درگاه دوم؛ مثلث میانجی: این درگاه، مباحث بین رشتهای و بین حوزة نظری و کاربردی دربارة شهر و معماری تهران و جهان را بیان میکند. درگاه سوم؛ مربع زمینی: این درگاه، مباحث موردی و کاربردی محض دربارة تهران و مطالعات موردی و مقایسهای شهرهای جهان را مطرح میکند. تقسیمبندیِ درگاههایِ کتاب با استفاده از نماد دایره، مثلث و مربع صورت گرفته است. در معماری و هنر اسلامی، دایره، نماد آسمان است، مربع، نمادِ زمین و محدود در چهار حد است و مثلث واسطهای است میان زمین و آسمان که بهواسطة آن دایره به مربع میرسد و به نوعی، تربیعِ دایره صورت میگیرد. عناوینی که در درگاه اول ارائه شده، عبارتند از : گسست در هویت قدسی و پیکرة فرهنگی شهر- شهر، هویت و زیبایی- هندسة شهرهای اسلامی در فرایند تکامل. عناوینی که در درگاه دوم مطرح شده، عبارتند از: چالش هویتی تهران میانة بدعت و بداعت- نمود هویت در منظر شهر- سرنوشت و دگرگونی در معماری شهر- دگردیسی هویت، جهانیشدن شهر اسلامی معاصر- شهر اسلامی از منظر بازنمایی دیداری شهر مصنوع- شهر جهانی- شناخت پایگاه خود: برنامهریزی شهری و فضامندی هویت فرهنگی و عناوینی که در درگاه سوم بیان شده، عبارتند از: تأثیر نوگرایی در هویت شهر- هویت پایتخت در گذرِ زمان- فقدان آسایش توأم با زیبایی در تهران- شهر زیبا؛ سلامت و عدالت اجتماعی- هماندیشیِ زیباییِ شهری- چرا پاریس، پاریس است- خلق هویت روشن در ابررخدادها- چرا شهر زیبا را انسان امروزی نمی سازد؟ در انتهای کتاب نیز کتاب شناسی شامل کتابها، مقالات و پایاننامههای مرتبط با موضوع آمده است. خسرو طالبزاده در مقالة خودش با عنوانِ «چرا شهر زیبا را انسان امروزی نمیسازد؟» ابتدا این ادعا را مطرح میکند که در شهرهای ایرانِ امروز به طور عام، تهران به طور خاص، شهری زیبا نیست. او برای اثبات این ادعا، به اجماعی از دیدگاههای نخبگان این رشته، ارجاع و استناد میکند. طالبزاده بر اساس نظراتِ صاحبنظران، عوامل گوناگونی را برای نازیبایی و بیهویتی شهر تهران برمیشمرد: ۱- عامل تاریخی و فرآیند تحولات و تطورات تهران؛ از تبدیل روستا به شهر، از شهر به پایتخت و از پایتخت به کلانشهر؛ رشد ناموزون و ناانداموار و غیرتدریجی تهران؛ ۲- شکلگیری هویت متکثر و چهلتکه، تهران شهر مهاجران است؛ ۳- گسست میان معماری و شهرسازی سنتی و مدرن؛ که نه وطنی است و نه غربی؛ ۴- ناپایداری سیاسی در تهران؛ از دورة قاجار تا دورة انقلاب اسلامی، تهران شهرِ رخدادهای مکرر و ناپایداریِ مدیریتها است؛ ۵- کشف نفت و منطق جاذبة حرکت و گردش سرمایة دولتی؛ طالبزاده در اینجا به نظریة جامعة کوتاه مدتِ محمدعلی همایون کاتوزیان اشاره میکند و یکی از نکات مهم در این نظریه را بحثِ فقدانِ انباشتِ تجربه و بیتداومی و ناتدریجی بودن روند آگاهی و علم و فرهنگ در ایران میداند. موضوع شهرسازی و معماری هم میتواند از مصادیق این نظریه به شمار رود. معماری و شهرسازی امروز در گسست از معماری و شهرسازی گذشته، شکل گرفته است؛ زیرا به قول کاتوزیان«توسعه نه تنها به اکتساب و نوآوری بلکه به خصوص به انباشت و نگهداری نیز نیاز دارد. خواه ثروت باشد یا حق و امتیاز یا دانش و علم». این انباشت در حوزة شهرسازی رخ نداد. توسعه به رویکردی آمرانه در سطح ماکرو و کلان قدرت توسط دولت یا نوآوری بیهویت و «غیرمنطقه»ای در سطح میکرو و خرده قدرت (به قول میشل فوکو) توسط معماران و شهرسازان صورت گرفت. گسست میان معماری ایرانی و اسلامی و معماری مقلد و بیهویت را باید در گسست میان تبار فرهنگی و فکری دیروز و امروز جست و جو کرد. به این منظور باید به دلایل این رخداد و مبانی فرهنگی هر دو بازگشت. به قول دکتر سید حسین نصر، در همین کتاب«آنچه امروزه با عنوان بحران و ناهماهنگی در ساختار شهرهای اسلامی از آن یاد میشود، نتیجهای است که در پی گسست فرهنگی و تزریق غیربومی به پیکرة فرهنگیِ جوامع در دهههای اخیر به وجود آمده است. طالب زاده در تبارشناسی گسست معماری و شهرسازی در ایران، به گفتههای داریوش شایگان در کتاب «آسیا در برابر غرب» ارجاع میدهد. شایگان، چهار حرکت یا تغییر را در وجه انفسی و تفکر و فرهنگ بشر مدرن برمیشمرد که موجب میشود تا از گذشته، دل و دین برکند و به دنیای نو قدم بگذارد: ۱- نزول از بینش شهودی به تفکر تکنیکی ۲- نزول از صور جوهری به مفهوم مکانیکی ۳- نزول از جوهر روحانی به سوائق نفسانی ۴- نزول از غایتاندیشی و معاد به تاریخپرستی این چهار حرکت، حکم چهار نیروی نابودکنندهای را دارندکه در مسیر خود، همة نظامهای ارزشی را که آرمانهای مابعدالطبیعة غرب برآنها بنا شده بود، نفی میکنند. این چهار افق و «نگاه شکسته» انسان امروز، در قلمرو معماری و شهرسازی و ترسیم وضع آن هم تعمیمپذیر است. از سوی دیگر، تهران در میانة روستا و شهر گیر افتاده است. گردباد غربی شدن و نیاموختن مشق مدرن بودن و به مهارت نرسیدن در سنتی بودن، تقدیر تاریخی شهر تهران است. به قول کامران صفامنش«تهران یک روستای بزرگ است... هیچ کنشی در تهران نیست که شما در تهران نشان دهید و من ریشة روستایی آن را به شما نشان ندهم... در ساختن شهر، دورنما لازم است و تهران این دورنما را ندارد». درک این دورنما، نایل شدن به فرهنگ مدنی است. در بزرگراههای تهرانِ سدة بیست و یکم در تابلوهای «دیجیتال» دائمأ این هشدار داده میشود که «بین خطوط برانید». وقتی که این خطوط در تهران امروز، معنا و مفهومی برای شهروندان تهرانی ندارد، به این معنا است که تهرانیان در شهر مستقر شدهاند، اما هنوز شهری نشدهاند. تهران نمیتواند شهر زیبا بسازد زیرا تهرانیان نمیتوانند بین خطوط حرکت کنند، بین خط سنت فراموش شده و بیگانهشده و خط مدرن و پاریسی که به آن تعلق و وابستگی ندارند. طالبزاده، خسرو، زیبایی، هویت، تهران، تهران: هنر معماری قرن، ۱۳۹۳. تاریخ انتشار دوشنبه, تير 14, 1395 - 08:29 شاخه اصلی شهر و فرهنگ * بیشتر بخوانید درباره زیبایی، هویت، تهران، تهران: هنر معماری قرن شیراز در روزگار حافظ: شکوهمندی شهر ایرانی در قرون وسطی کتاب شیراز در روزگار حافظ : شکوهمندی شهر ایرانی در قرون وسطی با ترجمه ی همایون صنعتی زاده و ویراستاری فرخ نیازکار در تیرماه 1386 ، نخستین بار با ترجمه ی (( تاریخ شیراز در عصرحافظ : شکوه و جلال یک شهر ایرانی در سده های میانی )) توسط محمداسماعیل فلزی در همان سال در انتشارات موسسه ی فرهنگی و پژوهشی دانش نامه ی فارس ترجمه شد . این کتاب را دکتر جان لیمبرت در سال 2004 میلادی در آمریکا انتشار داد و کوشید برزمینه ی غزلیات حافظ در دوران شگفت انگیز و گوناگون شیراز درسده ی هشتم هجری (14 میلادی) جایی که در آن شاعران می سرودند ، دانشمندان مطالعه می کردند ، عرفا درجستجوی حقیقت پنهان بودند ، زاهدان ذکر می گفتند وروزه می گرفتند ، میخواران عربده می کشیدند وامیران و درباریان برسر قدرت جان می باختند را مطالعه و بررسی کند . نویسنده برای بازسازی اجتماع آن دوران ، 3 گونه مأخذ از منابع موجود را مورد استفاده قرار داده است. 1)تاریخ های آن روزگار، زندگینامه های اولیا و صاحبان کرامت که در آن ایام در شیراز به سر برده بودند . 2)شرح هایی که سیاحان و جغرافی دانان نوشته بودند . 3)اطلاعات برگرفته از شعرها ؛ این ها شامل اشعار خود حافظ و یا سروده های دیگر شاعران شیرازی هم عصرش بود که همانند حافظ شهرت نداشتند و با آن که شعر کلاسیک فارسی ندرتا به رویداد های تاریخی و یا شرایط اجتماعی می پردازد بخش جدایی ناپذیر از روحیه ی ایران و ایرانی بود . جان لیمبرت این کتاب را درقالب 7 فصل در217 صفحه به پایان برده است و به تاریخ شیراز از بنیادگذاری آن در سده ی اول ظهور اسلام تا استیلای تیمورلنگ در پایان سده ی هشتم پرداخته است . به این صورت که شیراز در اوایل عمر، آبادی دورافتاده ای بوده که تنها امتیازش همجواری با شهراستخر بود اما دیری نپایید که با خدمات آل بویه مرکز پررونق علم و زیارت شد . ریچارد فرای معتقد است که « از رونق افتادن استخر و رونق یافتن شیراز از زمانی آغاز شد که جمع کثیری از زرتشتیان فارس به اسلام گرویدند . » اما این رونق به سبب وجود قبایل و طوایف یاغی وگردن کش همیشه آسیب پذیر بود و فرمان روایی منسجم چون سلغریان را می طلبید که با سیاست های خردمندانه ایی مبتنی بر اطاعت از نیروهای قوی تر ترک یا مغول شهر را هم از دیدگاه مادی و هم ازنظر معنوی و اجتماعی ، علی رغم نا آرامی آن دوره حفظ کند . اما بعد از این اثبات ها حافظ در دهه ی دوم زندگی خود شاهد خشونت های بعد از فروپاشی حکومت مغولان و جانشینان آنان بود به گونه ای که درطی 4 سال (764-760 هجری قمری) ، حکومت فارس شاهد هشت بار انتقال قدرت از فردی به فرد دیگر بود . حکومت این زمان شیراز در دست فرماندهان ترک یا مغولی بود که تمام اندیشه ی آنان فقط به چنگ آوردن غنیمت هرچه بیشتر در زمان اندک بود . کسانی که از سنت های شهرنشینی ایران تنفر داشتند البته شیراز هیچ گاه مزه ی تلخ ویرانی به دست مغولان را نچشید اما حکومت توأم با هرج و مرج مغولان ، خشونت و بحران اقتصادی شدید به بار آورد . نویسنده در فصل 3 و 4 با توجه به شهر شیراز و مردم آن با پرسش هایی از قبیل این که ؛ چگونه شهری می تواند دریک زمان صاحب مشخصه هایی ترکیبی متضاد چون آتن ، واتیکان ، سُدُم و عموره باشد ، روبه رو می شود ؟ که این پرسش در ارتباط با گروه های نخبه ی بیگانه که فرمانفرمایان شهر بودند ، نجبا و اشراف و مردم کوچه و بازار پاسخ داده می شود . و این پرسش که چه چیز باعث می شد ، طبقات پایین جامعه سر به شورش و انقلاب برندارند ؟ با این برداشت که تاریخ آن دوره حاکی از آن است که طبقات پایین جامعه واقعا چنان احساس می کردند که بخشی از زندگی شهری هستند . شهرهایی مدام آشفته در روزگار حافظ ، محققان و دانشمندانی زاهد و با تقوا و هنرمندان نابغه ایی که جوی از نشاط فرهنگی و تنوع اندیشه به وجود می آوردند پرورش می داد . ادره ی این جامعه با فرمان فرمایانی بود که به طورکلی با مردم بیگانه بودند اما در این میان وزیر به شهر علاقه داشت و مسئول امنیت و رفاه اقتصادی کل شهر را برعهده می گرفت . و همچنین بعد از این اشخاص قدرتی که با مردم تماس مستقیم داشت قاضی القضات بود و همراه با نقیب وظیفه ی مقابله با هرج و مرج را برعهده داشتند که نویسنده این ها را در فصل 5 تعریف و تعیین کرده است . فصل ششم جامعه ی نجبا ، شاعران و دانشمندانی که دراکثر بخش های کتاب با وجود شرایط نا به سامان ، سازنده ی اساسی این دوران بوده اند را با خدمات شان شرح و بسط داده است . و در فصل هفتم جایگاه استثنایی این شهر را که درکل کتاب بیان کرده را به صورت خلاصه ای برای خواننده تعریف کرده است . اما نکته ی پایانی از زبان نویسنده « این که دراین اثر یک شهر در یک دوره موردمطالعه قرارگرفته است و این کتاب نه مطالعه ی " شهراسلامی" است نه تحقیقی درباره ی "شهراسلامی" . » تاریخ انتشار يكشنبه, تير 6, 1395 - 13:34 شاخه اصلی جغرافیای فرهنگی و اجتماعی * بیشتر بخوانید درباره شیراز در روزگار حافظ: شکوهمندی شهر ایرانی در قرون وسطی معرفی کتاب «نورپردازی پل ها» معرفی کتاب «نورپردازی پل ها» «نورپردازی پل ها» کتاب دهم مجموعه «دانش زیباسازی شهری» است که با نثری روان سازه پل و عملکرد آنرا در گذشته و حال معرفی نموده و به اهمیت نقش زیباشناسانه و هویت بخشی پل ها در شهر و نحوه نورپردازی آن اشاره می کند. این یادداشت به معرفی کتاب «نورپردازی پل ها» خواهد پرداخت. اثر نوشته گروه علمی متشکل از کاوه احمدیان، افشین کساییان، محمود رازجویان، سید ابوالحسن ریاضی، سید جواد موسوی، لاله کاظمی، اعظم عابد ابیانه است که با مشاوره شرکت مهندسی «رستاک پویا طرح» صورت گرفته است. نشر هنر معماری قرن در سال 1392 آنرا در 63 صفحه به چاپ رسانده است. طرح جلد با فواد علیجانی است و عکس روی جلد از رسول بهزادپور است که یکی از پل های تهران را در نمای شب با نورپردازی نشان می دهد. کاوه احمدیان کارشناس ارشد مهندسی برق دانشگاه علم وصنعت ایران و مدرس همین دانشگاه از سال 1382 است. وی برنده جایزه بهترین کارگاه برگزار شده در اولین کنفرانس روشنایی شهری در سال 1386 است. همچنین برگزاری دوره های مختلف روشنایی و نور پردازی از سال 1385 را برعهده داشته است. احمدیان انتشار کتابهای «اصول طراحی روشنايی بيرونی»، «آشنايی با اصول طراحی روشنايی»، «مهندسی روشنايی: راهنمای تصويری، کاربردی و سريع»، «اصول طراحی روشنايی از ديدگاه ايمنی و بهداشت» و تدوین چندین مقاله در زمینه نورپردازی و روشنایی را دارد. همچنین وی طراح و مجری پروژه های نور پردازی بوده و علاوه بر کتاب «نورپردازی پل ها» در دو کتاب دیگر «نورپردازی بناهای ارزشمند» و «مبانی نور و روشنايی» در مجموعه «دانش زيباسازی شهری» همکاری داشته است. افشین کسائیان کارشناس مهندسی برق قدرت ، سید جواد موسوی کارشناس ارشد طراحی صنعتی و لاله کاظمی کارشناس عمران هستند که همگی علاوه بر کتاب «نورپردازی پل ها» در کتابهای «مباني نور و روشنايي» و چند کتاب دیگر از مجموعه «دانش زیباسازی شهری» همکاری داشته اند. همچنین اعظم عابد ابیانه کارشناس ارشد طراحی صنعتی است که علاوه بر این کتاب و کتب دیگراین مجموعه، «مطالعات طراحی وسایل بازی کودکان در فضای باز» را برای سازمان زیباسازی شهر تهران در کارنامه خود دارد. محمود راز جویان دارای مدرک دکتری معماری است. وی پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد رشته معماری از دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل عازم آمریکا شد و توانست تحصیلات تکمیلی خود را در رشته معماری با گرایش روانشناسی محیط از دانشگاه پنسیلوانیای امریکا در سال 1980 ادامه دهد. ایشان هم اکنون عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه شهید بهشتی است. وی مولف کتب «آسايش در پناه معماری هم ساز با اقليم» و «آسایش در پناه باد» می باشد که کتاب «آسایش در پناه باد» در دوره بیستم از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده انتخاب شده است.سید ابوالحسن ریاضی دارای دکترای جغرافیای انسانی است. وی استاد و عضو گروه مطالعات فرهنگی در پژوهشکده از سال 1385 تاکنون است. علایق پژوهشی وی «فلسفه جغرافیا»، «سیاستگذاری» و «برنامهریزی شهری» است. تیم نویسنده این اثر از حوزه های معماری، برق قدرت، جغرافیای انسانی و طراحی صنعتی است که بیشتر متمرکز بر حوزه «نورپردازی» با دید «طراحی شهری» است. کتاب «نورپردازی پل ها» شامل چهار بخش «نورپردازی شهری»، «روشهای نورپردازی شهری»، «نورپردازی پل ها» و «مطالعه و بررسی ضوابط بصری نورپردازی» است. ابتدا در مقدمه به تغییر معنای شب در شهرها با توجه به استفاده منابع نوری الکتریکی در اوایل قرن بیست و تبدیل آن به یک المان ضروری در حال حاضر اشاره نموده و اهمیت نورپردازی پل ها به عنوان یکی از مهمترین سوژه های نورپردازی می پردازد. - بخش نخست «نورپردازی شهری»: ابتدا به شرحی مختصر از نورپردازی شهری رسیده و عنوان می کند که "طراحی نور امری پیچیده و مستلزم درک صحیح ازنحوه عملکرد منابع نوری به عنوان ابزارهای فنی و هنری است". (ص13) سپس به شرح موارد زیر می پردازد: * «اهداف نور پردازی شهری»: شامل زیبایی، عملکردی و هویتی در منظر شهری است تا به بهبود کیفیت زندگی در فضاهای شهری برسد. نورپردازی با هدف «عملکردی» موارد ایمنی، امنیت، انجام کار، خوانایی محیط ، جهت یابی و ایجاد سلسله مراتب را در درک فضاهای مختلف مد نظر دارد. نورپردازی با هدف زیبایی نیز به دنبال روح بخشیدن به فضا، برجسته ساختن المان های شاخص شهری، جذابیت بصری، تشویق به ارتباطات مردمی، رونق زندگی شبانه و جلب جهانگردان است و نورپردازی با هدف هویتی به دنبال ایجاد هویت شهری، خاطره جمعی و مناظر یادماندنی می باشد. * «طراحی نور از مقیاس کلان تا خرد» در دو سطح بهره گیری نورپردازی در «مقیاس کلان»(کلی و با در نظر گرفتن ارتباط با پیرامون) و «خرد»(با در نظر گرفتن جزئیات) طبقه بندی کرده و به هر یک از آنان می پردازد. * «طرح جامع نورپردازی شهری» یا ایده نورپردازی شهری و پلان تجهیزات نور پردازی در مورد برنامه های آینده شهری بکار می رود که اطلاعاتی دقیق از سلسله مراتب خیابان ها، حجم میدان ها، نوری که بر نمای ساختمان ها می تابد و... است. - بخش دوم «روشهای نورپردازی شهری» چه داخلی و چه خارجی به سه طریق «پس زمینه»، «تاکیدی» و «نمایشی یا تزیینی» نورپردازی می گردد که هر یک را به همراه تصویر توضیح می دهد. البته ترکیبی از همه نورپردازی ها جذاب تر بوده و از تکرار و ملال بدور است. - بخش سوم «نورپردازی پل ها» ابتدا به معرفی پل ها از لحاظ عملکرد و جنس و ... پرداخته و سپس اهمیت این سازه که امروزه پل ها تنها نقش عملکردی ندارند و نقش زیباشناسانه و هویت بخشی آنها در شهرها پر رنگ تر است و بالطبع نورپردازی آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود. در ادامه موارد ذیل را بررسی می کند: * «فناوری نورپردازی در پل ها» "در سالهای اخیر، از میان فناوری های مختلف نورپردازی استفاده از لامپ هایLED با فناوری های مختلف و با توجه به صرفه های انرژی و همچنین امکان برنامه ریزی بیشتر از سیستم های سنتی نورپردازی با پروژکتور و لامپ های رشته ای مورد استفاده قرار بگیرد".(ص 32) * «شیوه های مختلف نور پردازی پل ها» بر سه رویکرد نور پردازی عملکردی، زیبایی و هویت بخشی است و در طراحی نورپردازی پل ها توجه به ویژگی سازه و عناصر تشکیل دهنده، فرم سازه، شاخصه های فرهنگی و تاریخی و.. لازم بوده و همراه با تصویر شرح داده می شود. - بخش چهارم «مطالعه و بررسی ضوابط بصری نورپردازی» است. نور سبب ارتباط بصری و دیدن عناصر شده و طرح نورپردازی خود یک پیام بصری بر بوم تاریکی محسوب می گردد. سپس هنر، عناصر بصری و ترکیب بندی تعریف شده و نتیجه را همان بیانی معرفی می کند که طراح آنرا می جوید و البته وابسته به واکنش مخاطب نیز هست. * «بررسی پیام بصری از سه دیدگاه استتیکی، سمنتیک و سمبلیک» که به بررسی پیام بصری از سه دیدگاه زیبایی شناسی(کاربرد عناصر اولیه و...)، نهادین و معنی شناختی(محتوای معنای اثر و...) می رسد که خالق اثر برای رساندن پیام خود استفاده نموده است. * «رنگ و تاثیر رنگی» در این قسمت کتاب به مطالعه و راهکاری برای استفاده بهینه از نورهای رنگی پرداخته و چهار واکنش روانشناسی اصلی را در رنگ و نورپردازی شرح می دهد. * «رنگهای نور» در این بخش به فیزیک رنگ و تعریف نور طبیعی و طیفهای رنگی با طول موج و... می پردازد. * «توصیه های نورپردازی» به بیست و چهار مورد برای نورپردازی پل ها اشاره می کند ازجمله: نکاتی در مورد انتخاب لامپ مناسب، توجه به توپوگرافی شهر و موقعیت پل در شهر، تبلیغات بر پیشانی پل ها و... . «نورپردازی پل ها» با نثری روان به معرفی سازه پل و عملکرد آن در گذشته و حال می پردازد. امروزه بعد زیباشناسانه و هویت بخشی پل ها در شهر دارای اهمیت خاصی است و بر همین اساس نورپردازی پل ها که بخش قابل توجهی در زیبایی و هویت بخشی سازه پل دارد نیز مهم است. و کتاب به شرح نحوه نورپردازی پل ها و نکات کاربردی از لحاظ فنی و هنری ، جنس سازه، رنگ و نور و ... رسیده است. اثر به لحاظ موضوع مستقل از کتب دیگر مجموعه بوده و برای کارشناسان، مدیران اجرایی، دانش پژوهان وطراحان نورپردازی شهری مفید فایده است. اشاره نکردن به مکان و نام پل بر روی جلد کتاب است و تکرار برخی مطالب در بخش اول «اهداف نور پردازی شهری» و بخش سوم «نورپردازی پل ها» از نکات قابل تامل است. تاریخ انتشار شنبه, خرداد 15, 1395 - 10:32 شاخه اصلی شهر و فرهنگ * بیشتر بخوانید درباره معرفی کتاب «نورپردازی پل ها» معرفی کتاب «نورپردازی میدان ها» در این نوشتار مروری اجمالی بر کتاب پنجم مجموعه «دانش زیباسازی شهری» باعنوان «نورپردازی میدان ها» خواهیم داشت. «نورپردازی میدان ها» عنوان کتابی است که گروه علمی متشکل از آرلن استپانیان، بهمن ادیب زاده، افشین کساییان، سید جواد موسوی و اعظم عابد ابیانه با مشاوره شرکت «طراحان نور پردازان ایده» نوشته است و نشر هنر معماری قرن در سال 1392 آنرا در 62 صفحه به چاپ رسانده است. طرح جلد کتاب با فواد علیجانی است و عکس روی جلد آن از رسول بهزاد پور با نمایی از میدان «حسن آباد تهران» است که بخش کوچکی از میدان را در خلوت شبانه با نورپردازی نه چندان خاص نشان می دهد. آرلن استپانیان کارشناس ارشد معماری است که در در دوره سوم کانون مهندسان معمار دانشگاه تهران سمت عضو اصلی و در دوره پنجم به عنوان بازرس و در دوره ششم سمت ریاست را به ایشان تخصیص داده اند. بهمن ادیب زاده دکترای معماری و مدیر گروه معماری دانشگاه شهید بهشتی است. وی دارای درجه کارشناسی ارشد معماری از «دانشگاه مینسوتا»، درجه کارشناسی مهندسی معماری و کارشناسی طراحی محیط از «دانشگاه کانزاس» می باشد. مقالات علمی از جمله «مهندسی اجتماعی- الگوی شمسه نوسازی» دانشگاه شهيد بهشتی, صفحات:155-168, 1390، ح. عسگری , ب. اديب زاده، «مرور برنامه مشاركت مردم در دفتر نوسازی محله نعمت آباد» , منظر, صفحات:68-73, 1390 و «يك روز خوش در خانه باستانی» ب. اديب زاده, ف. عظيمی,دانشگاه شهيد بهشتی, نسخه 16, 1387 را چاپ شده در مجلات دارد. همچنین از جمله پروژه های شهر سازی وی در قالب معماری می توان به ساماندهی رودخانه تجریش، بهسازی پیاده روی پل تجریش تا میدان قدس و بازسازی بافت فرسوده یافت آباد اشاره کرد. از کتابهای تالیفی و تصنیفی ادیب زاده «الگوهايی براي نوسازی», سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران 1393, «خانه در ايران <نوسنگی- ساسانی> به روايت گنجينه خاك», وزارت مسكن و شهرسازی, تهران, 1384 را می توان نام برد. افشین کسائیان کارشناس مهندسی برق قدرت و سید جواد موسوی کارشناس ارشد طراحی صنعتی هستند که علاوه بر کتاب «نورپردازی میدان ها» در کتابهای «نور پردازی بناهای ارزشمند»، «نور پردازی حاشیه ها و بزرگراه ها» و «مباني نور و روشنايي» و... از مجموعه «دانش زیباسازی شهری» همکاری داشته اند و اعظم عابد ابیانه کارشناس ارشد طراحی صنعتی نیز علاوه بر این کتاب، همکاری در کتب دیگر دانش زیباسازی شهری و همچنین «مطالعات طراحی وسایل بازی کودکان در فضای باز» را برای سازمان زیباسازی شهر تهران در کارنامه خود دارد. تیم نویسنده این اثر از حوزه های معماری، برق قدرت و طراحی صنعتی است که بیشتر متمرکز بر حوزه «نورپردازی» با دید «معمارانه» و «شهرسازی» است. کتاب «نورپردازی میدان ها» شامل مقدمه و پنج بخش «انواع میدان»، «روشهای عملی نورپردازی»، «ضوابط عمومی و استانداردهای نورپردازی»، «تحلیل نمونه های نور پردازی میدان ها» و «ارائه الگوی طرح اجرایی نورپردازی» می باشد. در مقدمه این چنین آمده که در قدیم به هر جای فراخ و بدون عمارت میدان گفته می شد و میادین کاربری های متفاوتی داشتند، از محل فروش کالا تا میدان های حکومتی مثل «ارگ تهران» و «نقش جهان اصفهان» و میدان های نظامی مثل «توپخانه» و «مشق» تهران و عنوان می شود که کتاب برداشتی کوتاه از پروژه «مطالعات نورپردازی میدان ها» است که در سال 1389 توسط سازمان زیباسازی شهر تهران تهیه شده است و هدف از تدوین اثر را موارد زیر عنوان می دارد: «- یکپارچه سازی و ایجاد هویت در نورپردازی میدان ها - طراحی فضاهای شهری در شب با استفاده از قابلیت نور و احیای زندگی شبانه - معرفی روش های نور پردازی میدان ها در قالب الگوی نورپردازی - اقتصادی بودن طرح و انطباق با روش های نوین - استاندارد سازی با تدوین ضوابط و دستورالعمل های نورپردازی میدان ها»(صفحه 11) بخش نخست کتاب «میدان» را محدوده ای ساکن، جمع پذیر، یکپارچه و دارای زندگی جمعی برای شهروندان معرفی می نماید و آنرا به انواع «میدان شهری»، «میدان محلی»، «میدان تشریفاتی» و «فلکه» تقسیم نموده و یکایک آنها را مورد بررسی قرار می دهد. بدین ترتیب که میدان ها هر کدام چه نوع کاربری و ویژگی فضایی دارند؟، حداقل نور و روشنایی لازم برای قسمتهای مختلف آن چیست؟، ارتفاع چراغ و ... چگونه باید باشد ؟ که همگی با تصاویر و ذکر نمونه همراه است. بخش دوم اثر «روشهای عملی نورپردازی» را بر شمرده و به معرفی و شرح هر یک از آنها به لحاظ نوع کاربرد، روش و میزان نور لازم مصرفی و... می پردازد و برای هر یک تصویر و نمونه هایی می آورد. «روشهای عملی نورپردازی» به قرار زیر مشروح می گردد: «نورپردازی از بالا»، «نورپردازی از پایین»، «تاکید بافت سطحی»، «پوشش دادن نور»، «نورپردازی عبوری»، «تشدید نور(تاکیدنور)»، «نورپردازی نور افکنی»، «وارونگی(انعکاس)»، «ضد نور(سایه ی متن)»، «جلوه های نوری»، «نورپردازی محوطه ای»، «سیل نور»، «انتشار نور»، «سایه سازی»، «نورپردازی مهتابی» بخش سوم برای نورپردازی مطلوب میدان ها، ضوابط عمومی، اختصاصی و طراحی استاندارد نورپردازی میدان ها را در مواردی بر شمرده و شرح مختصری می دهد. مانند مراعات هنگام نصب چراغ و علائم راهنمایی به جهت نداشتن درخشندگی کور کننده، یا این مورد که در فضاهای عمومی از چراغ های کامل با نصب افقی استفاده گردد و ... سپس موارد زیر را به همراه تصاویر مربوط مطرح و توضیح می دهد: - «ضوابط نورپردازی بدنه میدان ها» به ذکر مطالب و شرح «موقعیت نصب منبع نوری» و «زوایای تابشی و تاثیر نمایشی آن» می رسد. - «نورپردازی محوطه ها(سطوح نرم) در میدان» که شامل فضاهای متنوعی است و نورپردازی فضا های سبز و سطوح آب از آن جمله هستند به موارد تخصصی آن اشاره می کند. - «نورپردازی المان ها و مجسمه ها(سطوح سخت) در میدان» با نمایش های معمارانه همخوانی داشته و نورپردازی فواره ها و مجسمه ها بخشی از آن می باشد و در این زمینه نکاتی مورد ذکر قرار می گیرد. - «نورپردازی مسیرهای پیاده رو میدان» هم با تمرکز بر روشنایی بر مبنای امنیت افراد پیاده رو در شناخت موانع و مسیرهای پله ای توصیه هایی را مطرح می کند. - «استانداردهای نورپردازی میدان ها» نیز با توجه به جنبه های ارگونومی، ایمنی، هنر و... بیان می شود. در بخش چهارم برای رسیدن به نتایج بهتری از موضوع به تحلیل نورپردازی میدان های تهران و ذکر دو نمونه خارجی، میدان «اسپانیا» در شهر والادولید اسپانیا و میدان «فستیوال» شهر اتاوا کانادا می پردازد. البته در مورد میادین تهران در یک پاراگراف کوتاه عنوان می شود که بعد از بررسی های انجام شده در مجموع کار خاصی برای نور پردازی صورت نگرفته است. و اما بخش پنجم یا آخر اثر برای سه میدان «امام خمینی»، «فردوسی» و «میدان 53 نارمک» تهران «الگوی طرح اجرایی نورپردازی» ارائه می شود که با جزئیات، نکات تخصصی و یک تصویر برای هر کدام همراه است. کتاب «نورپردازی میدان ها» اثری کاربردی، تخصصی با نکات مفید در مورد «میدان» و «نورپردازی» است. تحلیل نمونه های داخلی و خارجی میادین و بررسی آنها در فهم موضوع راهگشا بوده و می توان اثر را مکمل خوبی برای کتاب قبلی مجموعه «دانش زیباسازی شهری»، «مبانی نور و روشنایی» دانست چرا که بسیاری از موارد فنی در این کتاب قابل لمس برای یک فضای عمومی شهری یعنی «میدان» مطرح شده و مطالب صرفا فنی، تخصصی نیست. در مجموع این گفتار برای مدیران، دانش پژوهان و کارشناسان طراحی شهری در جهت زیباسازی شهر مفید فایده است. تاریخ انتشار جمعه, بهمن 16, 1394 - 17:43 شاخه اصلی کتاب * بیشتر بخوانید درباره معرفی کتاب «نورپردازی میدان ها» معرفی کتاب «مبانی نور و روشنایی» در این یادداشت، مروری بر کتاب چهارم دانش زیباسازی شهری با عنوان «مبانی نور و روشنایی» را خواهیم داشت. «مبانی نور و روشنایی» عنوان کتابی نوشته گروه علمی متشکل از کاوه احمدیان، افشین کسائیان، محمود راز جویان، سید ابوالحسن ریاضی، سید جواد موسوی، لاله کاظمی، اعظم عابد ابیانه و مشاوره شرکت «رستاک پویا طرح» است که نشر هنر معماری قرن در سال 1392 در 55 صفحه با طرح جلد فواد علیجانی به چاپ رسانده است. کاوه احمدیان کارشناس ارشد مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت ایران و مدرس دانشگاه علم و صنعت ایران از سال 1382 است. وی برنده جایزه بهترین کارگاه برگزار شده در اولین کنفرانس روشنایی شهری در سال 1386 است. همچنین برگزاری دوره های مختلف روشنایی و نور پردازی از سال 1385 را داشته است. احمدیان انتشار کتابهای «اصول طراحی روشنايی بيرونی»، «آشنايی با اصول طراحی روشنايی»، «مهندسی روشنايی: راهنمای تصويری، کاربردی و سريع»، «اصول طراحی روشنايی از ديدگاه ايمنی و بهداشت» و تدوین چندین مقاله در زمینه نورپردازی و روشنایی را دارد. همچنین وی طراح و مجری پروژه های نور پردازی بوده و علاوه بر کتاب «مبانی نور و روشنايی» در دو کتاب دیگر «نورپردازی بناهای ارزشمند» و «نورپردازی پل ها» در مجموعه «دانش زيباسازی شهری» همکاری داشته است. افشین کسائیان کارشناس مهندسی برق قدرت هم علاوه بر کتاب «مباني نور و روشنايي» در کتابهای «نور پردازی بناهای ارزشمند» و «نور پردازی حاشیه ها و بزرگراه ها» همکاری داشته است. و محمود راز جویان دارای مدرک دکتری معماری است. وی پس از اخذ مدرک کارشناسی ارشد رشته معماری از دانشگاه تهران برای ادامه تحصیل عازم آمریکا شد و توانست تحصیلات تکمیلی خود را در رشته معماری با گرایش روانشناسی محیط از دانشگاه پنسیلوانیای امریکا در سال 1980 ادامه دهد. ایشان هم اکنون عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه شهید بهشتی است. وی مولف کتب «آسايش در پناه معماری هم ساز با اقليم» و «آسایش در پناه باد» می باشد که کتاب «آسایش در پناه باد» در دوره بیستم از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان کتاب سال برگزیده انتخاب شده است. سید ابوالحسن ریاضی دارای دکترای جغرافیای انسانی است. وی استاد و عضو گروه مطالعات فرهنگی در پژوهشکده از سال 1385 تاکنون است. علایق پژوهشی وی «فلسفه جغرافیا»، «سیاستگذاری» و «برنامهریزی شهری» است. سید جواد موسوی کارشناس ارشد طراحی صنعتی است و لاله کاظمی کارشناس عمران که علاوه بر کتاب «مباني نور و روشنايي» در کتاب «آب نما های شهری» و «نور پرداری بنا های ارزشمند» همکاری داشته است. همچنین اعظم عابد ابیانه کارشناس ارشد طراحی صنعتی است که علاوه بر این کتاب، همکاری در کتب دیگر دانش زیباسازی شهری و همچنین «مطالعات طراحی وسایل بازی کودکان در فضای باز» را برای سازمان زیباسازی شهر تهران در کارنامه خود دارد. در مجموع تیم نویسنده این اثر از حوزه های برق قدرت، معماری، طراحی صنعتی و جغرافیا وبرنامه ریزی شهری بوده و بیشتر متمرکز بر حوزه «برق و قدرت» می باشند. کتاب «مبانی نور و روشنایی» شامل پنج بخش «نور»، «انواع لامپ ها»، «مروری بر انواع چراغ ها»، «محاسبات روشنایی» و «توصیه ها و نکاتی در انتخاب لامپ» است. در مقدمه اثر نور و روشنایی را یکی از تجلیات هستی دانسته که نقش اساسی در حیات آدمی دارد و با توجه به رشد و توسعه تکنولوژی در این زمینه، امروزه نورپردازی به یک دانش تخصصی، آمیزه ای از علم و هنر در آمده است. با تاریک شدن هوا نور پردازی موجب آرامش شده و زندگی شبانه را میسر می نماید. در نتیجه نور پردازی یکی از موثرترین عوامل ارتقاء کیفیت فضا و هویت شهری است. به کمک آن عناصر مطلوب و هویت شهر را برجسته و به عکس نقاط نامطلوب را در تاریکی می توان محو نمود. بخش اول «نور» را در پیوندی تاریخی با حیات بشر مطرح می کند. زندگی بدون «نور» طبیعی خورشید غیر ممکن است و با «نور» درک و شناخت محیط پیرامون ما میسر می گردد و هشتاد در صد این شناخت نیز از طریق چشمها بدست می آید. همچنین «نور» با مشخص نمودن موانع، ایمنی به همراه دارد. به غیر از این موارد کاربردی نحوه، میزان و رنگ نور، تاثیری بسزا بر روح و تندرستی انسان و برداشت فردی از محیط دارد. بعد از این توضیحات به شرح تخصصی موارد زیر از مفهوم «نور» می پردازد: طول موج نور: وجه تمایز نور مرئی با سایر تشعشعات الکترو مغناطیسی طول موج آنها یعنی بین 380 نانومتر تا 780 نانومتر است که چشم انسان به آن حساس است. اتمسفر مانع از ورود تشعشعات خطرناک مادون قرمز و ماوراء بنفش است. طیف نور: نور مرئی یا سفید خورشید، امواج الکترو مغناطیسی با طول موجهای متفاوت است که با بر خورد به منشور مصنوعی یا طبیعی( باران ) به یک طیف رنگی(رنگین کمان) قابل دیدن است که هر رنگ طول موج مشخصی دارد و جمع تمام این امواج نوری در چشم تبدیل به نور سفید می گردد. برای دیده شدن رنگ اجسام باید نور سفید متشکل از طیف تمام رنگها بر اشیاء تابیده شود. شار نوری (جریان نوری): همان معدل فیزیکی توان تابشی یا کل نوری است که لامپ در تمام جهات فضا منتشر می نماید. شدت نور(I): حاصل تقسیم شار نوری ساطع از یک زاویه فضایی بر همان زاویه فضایی را «شدت نور» گویند. شدت روشنایی(E): حاصل تقسیم شار نوری بر مساحت سطح را «شدت روشنایی» نامند. درخشندگی(L): شدت نور روی سطح دیده شده را درخشندگی گویند که واحدی برای اندازه گیری تاثیر روشنایی است که سطح روشن شده روی چشم ایجاد می نماید. مشخصه مواد: با تابش نور بر مادهای مانند شیشه بخشی از نور منعکس، بخشی از نور جذب و بخشی از آن عبور می کند که این شار نوری به «انعکاسی»، «جذبی» و «عبوری» تقسیم می شود. رنگ نور : «رنگ نور را تاثیر رنگی می نامند که از یک منبع نور حس می کنیم.»( صفحه 22) شاخص نمود رنگ (CRI): «از این عبارت متوجه یکی از ویژگی های منبع نور می شویم که شیئی روشن شده تا چه حد با رنگ های طبیعی به نظر می رسد.» (صفحه 23) بخش دوم کتاب ابتدا «امکان تامین روشنایی» از سه طریق حرارتی، الکترو مغناطیسی و تابناکی که به دو صورت طبیعی و مصنوعی موجود است و «مشخصات الکتریکی لامپ ها» شامل توان الکتریکی، بهره نوری، رنگ نور و نمود رنگ است را مطرح نموده و در ادامه انواع لامپهای مذکور زیر را به همراه تصاویر ساختمان تک تک آنها معرفی و شرح میدهد: «لامپ های التهابی»، «لامپ های التهابی هالوژنی»، «ساختار لامپ های فلورسنت(مهتابی)»، «لامپ های فلورسنت فشرده»، «لامپ های بخار جیوه پرفشار»، «لامپ های های بخار فلز- هالوژن(متال هالید)»، «لامپ های های بخار فلز- هالوژن کم توان»، «لامپ های بخار سدیم پر فشار»، «لامپ های بخار سدیم کم فشار»، «دیوید های نوری(LED)» و در آخر «بهره نوری لامپ ها» را توضیح و تفسیر می نماید. بخش سوم اثر به «انواع چراغ ها» با شرح و توضیح تخصصی موارد زیر می پردازد: «پرژکتورها» که بر اساس پخش نورشان به دو دسته «پرژکتورهای متقارن» و «نامتقارن» تقسیم می شوند. «چراغ های دیواری» روی دیوار و ستون برای تزئین و تاکید نصب می شوند و به دو گروه توکار و روکار تقسیم می گردند. «چراغ های دفنی» که درون زمین قرار می گیرند و برای روشن نمودن سطوح عمودی کاربرد بسیار دارند. «چراغ های سقفی» در قسمتهای مختلف بنا از جمله در زیر کنسول نماها و توکار سقفی استفاده می شنود. «چراغ های پایه کوتاه BOLLARD» معمولا برای فضای سبز و معابر پیاده کاربرد دارند. «چراغ های پارکی و پایه دار» همانطور که از نامشان مشخص است برای پارکها و فضای سبز استفاده می شوند. «نوارها، تیوب ها و پنل ها LED» تک رنگ یا با قابلیت تغییر رنگ هستند و از انعطاف پذیری خوبی برخور دارند و با استفاده در لبه خطها، شکلها و حجمها بر موضوع تاکید می کنند. «فیبر نوری» در مواردی که هدف تاکید روی مرزها و مسیرهاست یا دسترسی سخت است از فیبر نوری استفاده می شود. «نحوه توزیع شدت نور: خروجی از یک رفلکتور چراغ و لامپ های رفلکتور دار، به صورت منحنی های توزیع شدت نور IDC ارائه می شوند. با استفاده از این منحنی ها می توان شدت نور ناشی از چراغ را در زوایای مختلف نسبت به پای عمود چراغ به دست آورد.» (صفحه 52) بخش چهارم کتاب به محاسبات روشنایی با دستگاه لوکس متر به طور خلاصه و تخصصی می پردازد. و بخش آخر یاد آوری توصیه ها ونکاتی کوتاه برای انتخاب لامپ ها است. در مجموع اثر اطلاعات مختصری از برق و قدرت با مباحث تخصصی نور و روشنایی را مطرح کرده است. اگر چه مطالب کاملا فنی و تخصصی است ولی اطلاعات مفید و کوتاهی برای طراحان و هنرمندان به لحاظ شناخت فنی با نور و روشنایی و نکات کارکردی آن دارد. همچنین به مسئولین و برنامه ریزان شهری اهمیت نور و روشنایی و حضور آن را در فضای شهری یادآورمی شود اینکه نورپردازی به یک دانش تخصصی، آمیزه ای از علم و هنر نیاز دارد و در هویت بخشی و تاکید فضاهای هویتی هر شهر نقش بسزایی دارد. تاریخ انتشار جمعه, بهمن 9, 1394 - 11:29 شاخه اصلی کتاب * بیشتر بخوانید درباره معرفی کتاب «مبانی نور و روشنایی» تجربه ی ناب شهروندی: پدیدار شناسی قدم زدن در مسیر چهار راه- شریعتی شهر اردبیل فرهنگ شهر، دارای تجارب شهروندی متنوعی است و یکی از این تجارب، قدم زدن در خیابان های شهر است که احتمالا ناشی از حضوری بدون مقصد در خیابان باشد. حضوری که خود همان خیابان یا راه رفتن در پیاده روهایش، مقصد اصلی ان است. اگرچه بازار، خود مقصدی برای مبادله خلق می کند، اما خیابانهای شلوغ شهر از سالها پیش، به همراه جمعیت مردم افزایش پیدا کرده و تبدیل به عرصه ای عمومی از تعامل نمادین مردم شده است. تعامل نمادینی که بیشتر بصری بوده و کمتر از تعامل ارتباطی بهره می برد، اما با این حال، تجربه ای از شهروندی است که در وضعیت فعلی یکی از تجارب مشهود مردم اردبیل به شمار می رود. بیش از جمعیتی که به تئاتر، سینما و حتی بازار می روند، در شهر قدم می زنند و شناختن این موضوع خود مسئله ای مهم برای شهود معنای شهروندی امروز این شهر است. مرکز شهر جایی برای حضور مردم چهارراه امام خمینی(ره) تقریبا نقطه ی تقاطع همه ی مردم اردبیل است. همه که نه، اما از همه ی اقشار و گروه های ساکن در اردبیل به این نقطه سرازیر و در آن جا تقسیم می شوند. پیشتر بازار شهر، این وظیفه را در سطح مردم شهرستان داشت و امروز در بخش شهری مردم به همین چهارراه که خیابان هایش پر از مغازه هستند بسنده می کنند. از هر چیزی که در بازار باشد در ان وجود دارد از مواد غذایی، آجیل، لباس و حتی لوازم التحریر. عموماً هم مردم ظروف و یا چیزی مثل گاو صندوق را به ندرت خرید می کنند اما اغلب به قصد تهیه ی مواد غذایی یا نیازهای روزمره به وکیل، پزشک و حتی تعمیرگر کفش به چهارراه امام خمینی(ره) می آیند و از همان جا تقسیم می شوند به بازار و مراکز خدمات. به این صورت تقاطع چهارراه امام خمینی(ره) مرکز اصلی شهر اردبیل می باشد. اینجا، مدت ها قلب مدارس شهر نیز بوده، فضایی که جوانان شهر به قصد دیدن همدیگر و قرار گذاشتن در آن گرد می آمدند. عمدتاً همه مردم آن جا همدیگر را ملاقات کرده و یواش یواش به سمت قرارهای عمیق تر در کافه ها و مراکز تفریح می روند. تقریبا از پیش چنین رسمی بوده و امروزه ماشین ها بسیاری از قرارهای ملاقات را به نقاطی حاشیه ای تر اختصاص می دهند و همان طور ملاقات های طولانی شان به حاشیه های شهر می پردازد که امروزه به ساخته شدن کافه و رستوران در حاشیه شهر انجامیده است. اما چهارراه، از گذشته مرکز ملاقات عمومی مردم شهر بوده و برای پرداختن به این موضوع، بسیاری از افراد از نقاط مختلف شهر به صورت پیاده به ان نقطه سرازیر شده و پس از ملاقات هم به صورت دو یا سه نفری در مسیرهای میان عالی قاپو، شریعتی، بازار و بالیغلوچایی در جریان هستند. اما به خاطر اهمیت میدان شریعتی، بیشتر ملاقات ها در مسیر میان چهارراه امام و میدان شریعتی رخ می دهد. قرار های چهارراه- شریعتی یک رسم قدیمی میان جوانان امروز و جوانان قدیمی برای گشت و قدم زدن بوده و به نوعی دیدن این نوع تجربه می تواند معرف بخشی از فرهنگ مردم شهر اردبیل باشد. نمی توان گفت این منطقه در داخل شهر است و معرف فرهنگ داخل شهر است. بسیاری از مردم حاضر در آن، هر روز از گوشه و کنار شهر در آن حاضر می شوند و به این ترتیب این مسیر، یعنی چهارراه – شریعتی، بازنمودی از فرهنگ قومی، طبقاتی و فکری شهر اردبیل است. مردم فردی و دو یا سه نفری، به آن جا آمده و پیاده روی می کنند و این واقعیت که این مسیر، مانند بازاری بوده و قلب تجاری شهر است را به بازی می گیرند تا همدیگر را ملاقات کرده و در این نقطه سرگردان شوند و مدت ها مسیر را رفت و برگشت نمایند تا بالاخره در مسیرهای فرعی افتاده و پس از دقائقی ایستادن در یک نقطه، با خداحافظی از هم، در رگهای شهر پخش شوند. آری این نقطه همچون سیاهرگ شهر، مردم خسته از زندگی روزمره را پررنگ و با فشار فرا می خواند و پس از جابجا شدن در رگ های مرکزی شهر و تصفیه ی روحیه، آن ها را به سوی سلول های شهر می فرستد تا دوباره به بازسازی زندگی روزمره خود بپردازند. به سوی معنای آن چه مردم در خیابان می پیمایند ... - نوئما یا عینیت متظاهر، برای معنا کردن، به سبک پدیدارشناسی، باید نخست به نوئما یا ان چیزی که در این میدان به وضوح مشاهده می شود را بیان کرد. باید گفت چه پدیدار هایی در مسیر چهارراه به شریعنی و سپس در مسیر برگشت آن دیده می شود؟ نخستین عینیت، تشخص های فردی است. افراد به صورت منِ عینیت یافته در این مکان حاضر می شوند و حضور خود را اثبات می کنند اما حضوری در جمع و نه حضور فردی. هر فردی از این موضع که در جمع حاضر است و مورد دید جمع است، نمود می یابد. در میدان های قدیمی که شاهان برای همآورد تشکیل می دادند، مردم جمع می شدند و گروهی در درون میدان به جنگاوری و قدرت نمایی می پرداختند و مردم خاصه آنان که اهالی مرکزی قدرت بودند، به دیدن این صحنه ها می پرداختند(نظیر صحنه هایی که در کشتی باستانی و نمایش تعزیه دیده می شود). اما در فضای شهری، کسی تماشا نمی کند و خود مردم در میدان حاضر شده و بدون این که کار خاصی انجام دهند،فقط راه می روند و همدیگر را می بینند. آن چه به برخورد و رزم می پردازد، چشم های مردم است که قبلا بیشتر با مفهوم چشم چرانی توصیف می شد یا همان چیزی که با اصطلاح نگاه خیره بیان می شود. اما مردم در این خصوص، نگاه خیره ای ندارند و نگاه خیره ی ان ها بیشار متوجه فضا است تا همدیگر. مردم این خیابان بیشتر متوجه حضور خود هستند تا دیگری. آن ها دیگری را در کنار خود میبینند و همراه خود، اگرچه از روبرو، ولی چنان که همگی احساس هماورد بودن دارند و در سطح شهر قدم می زنند. در مسیر چهارراه- شریعتی، هر فردی می گوید کسی که روبروی من است، مثل خود من است، با شباهتها و تمایزهایش. به این صورت از خلال این فرم همآوردی یا جمع بودن، فرم های دیگری بیرون می ریزد که به تفکیک آدم ها می پردازد. نخستین فرم جنسیت است که در معنای زیبا شناسانه ی ان، در صحنه حاضر شده و به تفکیک زن و مرد می پردازد و حضور و همراهی زن و مرد را در فضای عمومی شهر به عرصه می آورد. زنان، جنسیت خود را در معرض دید گذاشته و آرایش می کنند و به خود میرسند و مردان نیز چنین، خود را می آرایند اما هر یک به نسبت ان چه که صنعت آرایش برایشان تأمین کره است، به این امر می پردازند. در خلال همین موضوع نیز طبقات به گونه های متفاوت و در حد وفور می توانند به خود رسیده و خود را متمایز کنند. طبیعی است زنان طبقات بالاتر، رفته رفته وضع خوبی داشته و رفاه و توانایی اقتصادی موجب افزایش زیبایی قابل مشاهده ایشان می شود. در مردان نیز این طور است و دست کمی از زنان ندارند، چه این که تمایز اقتصادی در آنان شاید به ساخته شدن زوایای پنهان بیشتری بیانجامد. از سویی خود حرکت و فضا هم فرم های این صحنه هستند. حرکت، به صورت فردی و گروهی صورت می گیرد و روابط دوستانه و یا قومیتی را نمایان می کند. مردم با سرعت های کم و زیاد می روند و هیچ انسجام و نظمی در رفت و آمد ایشان وجود ندارد. آن سان که این رفت و آمد در زندگی روزمره شهری بیشتر به یک نظم شهری شبیه است. هر روز در این فضا، جریان انسانی برقرار بوده و مردم جمع می شوند برای رفت و آمد و گاه انجام کاری در خلال این رفت و آمد و همآورد شهری. فضا، ساخته ی وضع اقتصادی شهر است و به شکل گرفتن مردم در چنین مکانی می انجامد. اصلا چرا باید این مسیر بهترین باشد؟ به خاطر وجود قدیمی ترین ساختمان بانک، سینما و فرمانداری؟ این مکان از فضاهای مدرنی است که در شهر ساخته شده و بعد از دوران قاجاریه و با ویرانی قلعه ی مشهور اردبیل موسوم به "نارین قلعه" شکل گرفته و میدانی که به مجسمه شاه مشهور بوده و ورودی شهر از سوی تبریز (جنوب غربی) بود. بعد از انقلاب اسلامی، این میدان توسط آقای بیدار به عنوان شریعتی نامیده شده و به قلب تحول شهری اردبیل در هویت انقلابی آن تبدیل شده است. از این رو این فضا، دروازه ی ورود مردم شهر به مدرنیسم بوده و به خلق همآورد عمومی آنان طی استفاده از ابزارهای مدرن فردیتی مانند لباسهای تولید انبوه، دگرگونی در ظاهر، نوع حضور در شهر و ... می انجامد. چهارراه امام و پیرامون آن نیز در بیست سال اخیر شاهد ظهور چند پاساژ و تجربه ی روزافزون قیمت زمین های آن بوده است. - گذار به شهود معناهای فردی: بیان معنی از طریق فهم درونی تجربه ی زیسته میسر است. تجربه ی عمومی مردم از حضور در این مکان چیست؟ راه رفتن چگونه صورت میگیرد و آن حضور اجتماعی در فضای داخل شهر از کجا نشأت میگیرد؟ راه رفتن خود فعلی در خلال تجربه ی روزمره ی زندگی میان تمام طبقات و فرصت های مبادله ای (عینی) و فرهنگی زندگی است. میان همه ی مردمی که حضور دارند، یک ایده ی مشترک و به تعداد افراد، ایده های فردی وجود دارد. حضور در این فضا، به اشتراک گذاشتن تجربه های فردی و در کنار دیگر مردم قرار گرفتن است. آن جمله ی عمومی از همآوردی در فضای عمومی موجب می شود، تجاربی فردی رخ داده، انسان ها را در این نقطه حاضر کند. به این نکات در قالب کنشگران شهری از زبان خودشان می توان اشاره نمود: « خوب دلمان تنگ می شود و می گوئیم برویم خیابان قدمی بزنیم سر حال بیاییم ... تنها همین خیابان است دیگر کجا برویم؟ البته گاهی می رویم سفر و بیرو ن از شهر، خیابانهای دیگر هم میرویم ... اینجا خوب دم دست است و دوستان را هم میبینیم » « همه هستند، من هم هستم، من معمولا میام بازار و دیدن چیزهایی که تازه آمده ولی سعی می کنم مرتب و شیک باشم و مثل افرادی که توی شهر دارای احترام هستند اینجا بیایم » « دیدن همه برای من مهم است ولی قرار نیست بگویم به خاطر دخترها می آیم اما خوب این یک نیاز عادی برای همه ی انسان ها است ... ولی به خدا زمانی مدرسه مان این طرف بود، اگر نبود شاید عادت هم نمی کردیم » « من از جای دوری می آیم اینجا، خانه ی ما که حاشیه شهر است ولی گاهی می آییم اینجا قدم بزنیم، برویم قهوه خانه ... جای دیگه که مثلا گاهی پارک هم میرویم... محله های دیگر نمی شود قدم زد ... همیشه که نمی آئیم » « اینجا همه می آیند برای قدم زدن، به علاوه اینجا فقط قدم زدن نیست که، ما از این مسیر گذر می کنیم و آن سو کاری داریم، اینجا خودش هست که وسط شهرقرار گرفته، ولی جالب است » « عادت کرده ایم به اینجا، الان جاهای خوبی هم توی شهر هست ولی به مغازه های اینجا، به دیدن دوستها در اینجا عاده کرده ام ... تازه از این جا به همه جا هم مسیر هست، تاکسی همیشه هست، ولی این روزها کمی سخته» « من معمولاَ برای خرید می آیم این جا، همه که قصد قدم زدن ندارند الان خود شما هم تقریبا کار دیگری دارید ... درسته اینجا بازار نیست ولی همه چیز هست، کمی گران تر هست ولی جنس هایش هم خوب هستند » این خیابان مرکزی شهر، فضای مرسوم و موجود در شهر برای حضور همگانی است و آن ها بیشتر به این منطقه به صورت حد وسط شهر و نقطه ای که مردم هم چون گردابی با رفتن در ان خود را فرو رفته در داخل شهر می فهمند. شاید به این دلیل است که نهادهای شهروندی همچون تئاتر و سینما آن ماهیت و مفهوم مرکزی خود را از دست داده اند و آمدن به خیابان، تجربه ی ناز از فضای شهری را به انسان ها به دست می دهد. حضور در جایی که مردم همدیگر را به عنوان اعضای شهری، ببینند و در عین این اشتراک، تمایزهای همدیکر را هم مورد نظر قرار دهند. توجه مردم به تجربه شان از فضا، می تواند این نکته را عمیق تر بیان کند: «وقتی می آیم اینجا، کمی دلم باز میشه به خصوص با دیدن دوستان و رفقا» «اینجا هر روز یک صحنه ی تازه دارد و یک اتفاق تازه است، برای من تکراری نمی شود» «می آیم بازار و توی بازار گشتن به آدم ذوق و صفا میده» «من هم می آیم خوب مردم هم هستند، ولی آن طور که شما فکر می کنید، نه» «من اکثراَ وقتی قصد خرید داریم اینجا هستم ولی معمولا یک بهانه ای برای خرید و حضور در اینجا هست» «عصرها دیگر اینجا هم قدم نزدیم که آدم از دلتنگی میمیرد، می آیم، روزنامه ها را میبینم، به دوست هایم سر میزنم» «با وکیل کار دارم، اینجا است، به دکتر می خواهم بروم، اینجا است، وسایل بخرم این جا است» «من کمتر میایم اینجا، بیشتر ورزش می کنم ولی گاهی راهم می افتد اینجا و برایم جالب است» «همه چرا میآیند؟ چرا از آن ها نمی پرسید؟ من بچه که بودم هم با والدینم اینجا می آمدیم میرفتیم بازار» «درست است، اینجا مغازه زیاد هست ولی ما که نگاه نمی کنیم، اکثر مغازه ها را همه می شناسن» این التفات مردم به مکان و در واقع مکان مندی حضور خود است. آن ها از این فضا به صورت کلی درکی دارند که به حضور هر روزه شان تداوم می بخشد. کارکردهای این فضا، گره بودن آن در مرکز شهر و عادت مردم به آن در جریان افعال روزمره و تربیت شان و همچنین کهن الگویی که این مکان از خود به صورت تقویت احساس شهروندی در ذهن مردم دارد، فضایی است که آن ها را برای حضور در خود فرا می خواند و مردم در اینجا حاضر می شوند. مردم از همه ی نقاط می آیند و به مراکز کاری و اداری می روند و یا با دوستان و خویشاوندان قرار گذاشته اند. برخی فقط به قصد خواندن فضا، به خصوص خواندن متن انسانی فضا و یا به شدت برای خواندن خود در جریان زندگی روزمره می آیند. تمایزها در این نقطه برجسته است. مردم از منتهی الیه فردیت خود می آیند و فردیت ها در طبقات، قشرها و قومیت های مختلف نهفته است. شهر از چهار سو به شهرستان ها و روستاهایی ارتباط دارد که موجب حاشیه نشینی شده و به شکل گرفتن لایه های قومیتی در این حاشیه ها انجامیده است. مردم اردبیل، اکثرا طبقات متوسطی هستند که چنین تجربه هایی برای آن ها روح نابی از شهروندی ایجاد می کند. کم بودن سرمایه فرهنگی موجب شده است در این مکان، تنها سینمای موجود از سالهای گذشته با خاطر ارث بسته باشد. تنها یک کتابفروشی رسمی وجود دارد و البته سه کتابفروشی دانشگاهی و مدرسه ای حضور دارند. البته گاه دستفروشی هم به فروختن کتابهای ممنوعه و ریسوگراف می پردازد. مابقی، مدرسه، بانک، فروشگاه های کفش و لباس، عطاری و مواد غذایی اند که در کنار هم چیده شده اند. دفترهای وکالتی، پزشکی و مهندسی هم مانند همه ی نقاط شهر و در این مکان بیشتر حضور دارند. چند پاساژ در دو سوی این مسیر قرار گرفته و جمعیت داخلی همان ها هم خود گویای علت حضور بیشتر مردم در این مکان است. نتیجه گیری: تجربه ی ناب شهروندی خیابان امام خمینی مابین میدان شریعتی و چهارراه امام خمینی مشهور به چهار راه، مسیری است که مردم اردبیل آن را با عنوان چهارراه-شریعتی می شناسند و افرادی خاص در آن به پیاده روی می پردازند. زمان حضور افراد در این مکان متفاوت است و افرادی که روزانه حضور داشته باشند، چندان زیاد نیست. اما گاه حضور دانشجویان، جوانان و ... طی چندین سال و در زمان های خاصی، در این نقطه تبدیل به کلیشه ای می شود که هر چند سال یک بار رنگی عوض می کند. "چهارراه- شریعتی" محل آورد تمایزها، فرهنگ ها و سلایق مختلف فرهنگی و اقتصادی است و مردم با جنبه های احساسی و زیبا شناختی در آن جا حضور می یابند و نسبت به ساختن وجهه ی شهروندی شهر اردبیل اقدام می کنند. گفت و گوهای مردم در گوشی و میان فردی بوده، تعامل بصری میان جنسیت ها نیز اغلب مشهود می باشد. اکثر جوانان و حتی میان سالان به صورت فرد در این مکان حاضر می شوند و با پیوندهای دوستانه در جریان هستند، حتی زن و شوهر نیز چنین قدم می زنند و به صورت گروه های دوستی گذر می کنند. زن و شوهرهای جوانی که تجلی خاطره های نامزدی و یا روابط دوستانه ی خود را در این مکان باز می یابند، مردان مسنی که یاد روزگاران جوانی و جوانانی که یاد عادت های کودکی بازارگردی هستند. پیاده روی به این خیابان چندان اهمیت می دهد که گرانترین نقطه ی تجاری شهر است. آری اینجا قلب شهر و مهمترین نقطه ی شهر برای حضور روزمره است و می توان گفت با این گونه حضور در میان مردم، تجربه ای ناب از شهروندی را برای مردم حاضر شکل می گیرد. تاریخ انتشار جمعه, آبان 15, 1394 - 13:46 شاخه اصلی شهر و فرهنگ * بیشتر بخوانید درباره تجربه ی ناب شهروندی: پدیدار شناسی قدم زدن در مسیر چهار راه- شریعتی شهر اردبیل هویت شهرهای جدید هویت شهرهای جدید: مجموعه مقالات همایش بین المللی شهرهای جدید- اردیبهشت 1384؛ به کوشش: رضا کربلایی نوری، فرانه ریاحی دهکردی؛ تهران: انتشارات شرکت عمران شهرهای جدید، 1385. کتاب هویت شهرهای جدید مجموعه ای برگزیده از مقالات ارائه شده در همایش بین المللی شهرهای جدید است، که در این مجلد خود به ویژه به مفهوم "هویت" در این شهرها می پردازد. این موضوع (هویت شهرهای جدید) که در واقع محور سوم این همایش بوده است، از نظر رویکرد به موضوع، به دو بخش تقسیم شده است. رویکردی که به نقش عوامل طبیعی و مصنوع در هویت این شهرها می پردازد، که در این بخش بیشتر رویکردهای شهرسازی و فیزیکی به مفهوم فضا مورد توجه قرار می گیرد، و شاید بتوان گفت بیشتر در حوزه ی شهرسازی، معماری و طراحی شهری باقی مانده، هویت را در بعد مادی آن بررسی کرده است و سایر جنبه ها کمتر دیده شده اند. بخش دیگر که شامل مقالاتی با رویکرد روانشناختی- اجتماعی است، به جنبه های دیگر هویت بیشتر می پردازد و مسائلی از جمله؛ مفهوم شهروند و شهری شدن، جنبه های فرهنگی و اجتماعی در شکل گیری هویت شهر، و همچنین مبحث خاطره های جمعی به عنوان محورهای بحث در نظر گرفته شده اند، و در یک کلام می توان گفت، جنبه ای انسانی تر به موضوع داده شده و شهر در ارتباط با ساکنان اش معنا یافته است. پیش از هر چیز لازم است که دو مفهوم در عنوان کتاب توضیح داده شود؛ مفهوم "هویت" و مفهوم "شهرهای جدید". «هویت» مفهومی است که به خودی خود، خاصیتی پیچیده و چند بعدی دارد، و هنگامی که این مفهوم، در ارتباط با شهر قرار می گیرد، می توان گفت به نوعی این ویژگی تشدید می شود. هویت، مفهومی است که در درون خود با دوگانه ی تشابه و تمایز همراه است. تشابه میان اجزایی که با آنها در یک گروه قرار می گیرد و تمایز از دیگران. هنگامی که از هویت شهر صحبت می شود، باید از یک سو ویژگی های یک محدوده ی جغرافیایی را که در ذهن به طور منطقی با یکدیگر مرتبط اند و می توان آنها را به عنوان یک کل منسجم به تصور درآورد، در نظر گرفت. و از سوی دیگر بخشی از هویت در گرو وجوه تمایز و تفاوتی است، که باعث می شود آن محدوده را از سایر محدوده های مجاورش تشخیص دهیم و جدا کنیم. فقدان در هر کدام از این مراحل، باعث می شود که هویت شهر در ذهن کنشگرانش، با اختلال مواجه شود. لینچ در کتاب سیمای شهر خود به تفصیل به این موضوع می پردازد : «به آسانی اجزاء شهری را بتوان شناخت و بتوان آنها را در ذهن، در قالبی به هم پیوسته به یکدیگر ارتباط داد.» (لینچ1959: 12) جنبه ی دیگری که باید در توضیح هویت شهر به آن توجه کرد؛توجه به ابعادی است که این مفهوم را توضیح می دهد؛ یکی سیمای شهر، که ابعاد جسمانی و فیزیکی شهر را شامل می شود و دیگری ساکنان شهر است. در واقع هنگامی که از هویت شهر صحبت می کنبم، از یک سو با یک بعد فیزیکی و جسمانی مواجهیم، که کالبد شهر است. در اینجا بیش از هر کسی نظریات لینچ درباره ی سیمای شهر گویاست. لینچ معتقد است، که هر شهر با تصویری که از خود در ذهن ساکنین اش ایجاد می کند، شناخته می شود. هر چقدر این تصویر از خوانائی برخوردار باشد، شهر با حس خوشایند و آشنایی در ذهن بیننده گانش بازنمائی می شود. خوانائی و تصویر مستحسن یک شهر، وابسته به حضور 5عامل است: گره، لبه، نشانه، محله و راه. اگر چه بعد فیزیکی و طراحی شهری در هویت مندی یک شهر حائز اهمیت است، اما این بعد شرط لازم اما نه کافی برای هویت یافتن یک شهر است. شهر، با حضور ساکنانش روح می یابد، و به مکانی معنادار تبدیل می شود، چنانچه تصور شهری خالی از سکنه، به تصویر یک خرابه و بیابان نزدیک است. پس آنچه در تعریف هویت یک شهر نقش اساسی دارد، رابطه ی میان فضا و ساکنین است. در واقع شهر با ایجاد فضای مناسب و امکان حضور، حرکت، گردهمایی ظرف کنش انسانی را فراهم می کند. در توضیح رابطه ی شهر و شهروندان، باید نوعی رابطه ی متقابل قائل بود؛ انسان برای هویت بافتن و تعریف خود، ناگزیر خود را به مکان منسوب می کند، و از سوی دیگر با حضور و فعالیت در شهر به شهر هویتی خاص می بخشد: «بخشی از شخصیت وجودی هر انسان که هویت فردی وی را می سازد، مکانی است که او خود را با آن شناسایی می کند و به دیگری می شناساند.» (برگرفته از متن: "رویکردی روان شناسانه و جامعه شناسانه به هویت مکانی در شهرهای جدید" ؛ ص 236) اما آخرین مفهومی که باید توضیح داده شود "شهرهای جدید" و یا "نوشهر" هاست. دکتر پیران در تعریف این شهر ها چنین می گوید: « نوشهر به آن دسته از شهرها اطلاق می شود که از هیچ و بر زمینی ناساخته و در محیطی طبیعی و یا نامصنوع ساخته می شوند و به دنیا می آیند و این ساختن و پدید آمدن، اندیشیده و آگاهانه و براساس درک ضرورت یا ضرورت هایی رخ می دهد.» (برگرفته از متن: "شهرهای جدید، بی تاریخ و بدون فرهنگ: مسئله هویت یابی" ؛ ص111) شهرهای جدید با اهداف و کاربردهای مختلف خوابگاهی، صنعتی و یا حتی توریستی ایجاد می شوند. اما مهم ترین مسئله در ارتباط با شهرهای جدیدی که بر ناکجاها ساخته می شوند، مسئله ی هویت یابی است. زیرا مهم ترین عاملی که شهر و ساکنین اش را به هم پیوند می دهد، خاطراتی است که ساکنین از حضور در مکان و از کنش با دیگران در ذهن دارند و با آن خاطرات با شهر و دیگر شهروندان احساس تعلق و اشتراک می کنند. و همانطور که گفته شد، هویت یک شهر، در گرو تصویر و خاطراتی است که در ذهن ساکنین اش ایجاد می کند. دکتر حبیبی در تشریح این مسئله در مقدمه ی مقاله ی خود می گوید: « او (ساکن شهر) در مکانی ساکن شده است که هیچ خاطره ای از قبل و بعد آن در ذهن ندارد. شهر، خود نیز خاطره ای از خود به یاد ندارد، چون در جایی استقرار یافته است که قبل از او فضایی بوده است باز و گسترده در دامن طبیعت بکر. این فضا با استقرار شهر به مکان تبدیل شده و مکانی است بی خاطره ی قبلی، بی آوازه ی قبلی و بی هویت قبلی.» (برگرفته از متن: شهر جدید، آستانه ای برای تکوین خاطره و حافظه ی شهری؛ ص145) "شهر جدید" برای آنکه به جایی تبدیل شود، برای آنکه هویت بیابد و از ناکجا بودن تغییر بیابد، ناگزیر است تا از یک سو، تصویری خوانا از خود ارائه دهد و با استفاده از نشانه های شهری، وجوه تمایز و تشابه را در خود ایجاد کند . و از سوی دیگر خاطره ای در ذهن ساکنین اش بیافریند تا میان شهر و ساکنین، حس تعلق و این همانی بوجود آید. فهرست مطالب محور سوم: هویت در شهرهای جدید معضلات و توان های تعامل اجتماعی در شهرهای جدید/ وفا آمر شهرهای جدید و خاطرات جمعی/ فاطمه اسمعیل پور هنر همگانی در شهرهای جدید-رهنمودهایی برای بهبودبخشی فضاهای همگانی/ دلیله الکردانی زیبایی شناسی شهری- معیارها و روش ها/ نسیم ایرانمنش- نسیم چیت سازان عرصه های عمومی، عرصه های فراموش شده در شهرهای جدید/ شیدا باقری بهشتی اطلاع رسانی محیطی در شهرهای جدید/ ناصر بنیادی دیدگاه جدید طراحی شهری در شهرهای جدید/ ترانه بهفروز ارزیابی ملاحظات جنسیتی در برنامه ریزی ایجاد شهرهای جدید/ فروزنده پایدار شهرهای جدید در تاریخ- الگوهای فرهنگی در شهرسازی/ آتیلیو پتروچولی تقویت هویت در شهرهای جدید/ بیتا تختی- ویدا وثوقی مقدمه ای بر آسیب شناسی شهرهای جدید ایران/ اسماعیل توکلی مهر بحثی درباره ی فضاهای شهری در شهرهای جدید/ امیر جوانبخت فضاهای مطلوب شهری/ فریبرز حاج سیدجوادی شهر جدید- آستانه ای برای تکوین خاطره و حافظه ی شهری/ محسن حبیبی ضرورت بررسی عوامل جغرافیایی در برنامه ریزی و مکان یابی شهرهای جدید/ سکینه خلیلی هویت در شهرهای جدید- تاثیر و نقش رنگ در هویت شهرهای جدید/ محمدتقی دادرس جدی هویت شهرهای جدید- نقش عوامل طبیعی و مصنوع/ کامران ذکاوت طراحی شهری در فرآیند توسعه ی شهرهای جدید/ کریم راجی نقش عوامل جغرافیایی وزیست محیطی در مکانیابی شهرهای جدید/ محمدعلی رجایی- مرضیه زحمتکش رویکردی روانشناسانه و جامعه شناسانه به هویت مکانی در شهرهای جدید/ راضیه رضازاده ارزیابی نقش عوامل طبیعی در هویت شهرجدید اندیشه با استفاده از تکنیکGIS/ خدیجه رضاطبع- حسین اصغری- ایرج تیموری آسیب های اجتماعی شهرها و امنیت اجتماعی/ سید محمد رضوی بافت شهرهای جدید/ مصطفی روشن زاده جایگاه مفهوم هویت در شهرهای جدید/ سهیل صبری- زهرا مشاورزاده مهرابی نشانه ها و هویت بخشی به محیط شهری در شهرهای جدید/ نسیم صفایی منفرد استفاده بهینه از سیستم های تهویه ی مطبوع در شهرهای جدید/ محمد طباطبایی زواره طراحی شهری و ایجاد مناظر شهری مطلوب در شهرهای جدید/ فاطمه عارفیان آفرینش حس شهروندی باتوجه به نیازهای روانشناختی-اجتماعی در شهرهای جدید/ مصطفی عباس زادگان بررسی حس مکان در شهرهای جدید/ مروارید قاسمی فرهنگ به مثابه ی قوه ی محرکی برای ارتقای رقابت گری و جذابیت در شهری/ یوران کارس ترکیب بندی فضاهای شهری/ راب کریر هویت، شهر، خاطره/ رضا کربلائی نوری هویت شهری برمبنای جنبه های زیبایی شناسی محیط/ سکینه کرددورنکلایی-مسعود عسگری هشت چالش عمده برای بازسازی شهری در شهرهای اروپا/ یوکا کولبرگ بررسی شهرهای جدید از دیدگاه زیبایی شناسی و هویت شهری/ حمید ماجدی تعیین عوامل زیست محیطی در مکان یابی شهرهای جدید در ایران/ سعید مسعود منوری- سحر طبیبیان کاربرد فناوری های نو در شهرهای جدید/ منصور نجفی مطیعی- محمدرضا نوربخش مشخصه های معماری و شهرسازی در به وجود آمدن فشارهای روانی شهرنشینی در شهرهای جدید/ محمدرضا نیلفروش شهر خیالی و هویت در شهرهای جدید/ محمدرضا هلفروش ماخذ لینچ، کوین؛ سیمای شهر؛ ترجمه: دکتر مهندس منوچهر مزینی؛ تهران: انتشارات دانشگاه ملی ایران، 1350. شاخه اصلی نظریه * بیشتر بخوانید درباره هویت شهرهای جدید شیزوفرنی شهری؛ مطالعه موردی: شهربرازجان یک: شهر و نظم ارگانیک: «سکونت گاه ها و بودباش های شهری مدرن غالبا در همان مکان های شهری سنتی برپا شده اند. و ممکن است چنین به نظر برسد که صرفا نتیجه گسترش و بسط تکامل همان شهرهای سنتی هستند. در حقیقت شهرنشینی و شهر گرایی مدرن مطابق با اصولی تنظیم و ترتیب یافته که کاملا متفاوت از اصولی هستند که شهرهای ماقبل مدرن از شهرک ها و حومه ها و مناطق روستایی دوران های پیشین جدا می سازد.» (نوذری، 79، 133) زندگی شهری و شهرنشینی از اواسط قرن نوزدهم سرشت کاملا متفاوتی به خود گرفت؛ چنان که رشد و شتاب سریع تفکر مدرن در خاستگاه های اشان، مدیون این نظم ارگانیک و همبسته بین معماری، روابط اجتماعی، مسکن، اشتغال، اوقات فراغت و دیگر کنش های درون شهری بوده است. امیل دورکیم؛ جامعه شناس فرانسوی معتقد است که: « شهرنشینی در دوران مدرن حرکت از همبستگی ماشین واره (مکانیکی) به همبستگی اندام واره (ارگانیکی) است که پیامد تقسیم کار فرایندی است که در واقع کلید جامعه شناختی زندگی مدرن به شمار می رود. » (نوذری، 77، 66) در کنار این زایش جدید زندگی، شاهد تبلور اندیشه های اومانیستی- انسان گرایی- دنیاگرایی، سکولار شدن، بوروکراسی و آداب شهرنشینی نیز بوده ایم که به شهر وجهه ای کاملا متفاوت از روستا می بخشد. در شهر، سوژه یا انسان از طبیعت یا ابژه جدا شده و زندگی مصنوعی ای را دنبال می کند. زندگی ای که همراه با تصاویر و ایماژهای گونه گون و متکثری است که باعث ایجاد ذهنیت و عقلانیت جدیدی می گردد، ذهنیتی که از مقولاتی عینی و تجسد یافته، شمایل یافته و عقلانیتی که بر مبنای محیطی سرشار از ماجرا، قدرت، هژمونی، شادی، تصاویر، رشد و دگرگونی لحظه ای انعکاس می یابد. دو: شهر در ایران: « برخلاف ساحت فیزیکی شهر که تابع الگوی ناهمگونی از مدل های جهانی است، اما واجد فرهنگ متناسب با شهرنشینی نیست. در شهرنشینی ایرانی وادادگی، گروه گرایی، بی توجهی به حوزه خصوصی دیگری، لج بازی با قوانین مدنی، دوری از عقلانیت ابزاری و مفاهمه ای، توطئه پنداری و ... به شدت موج می زند و تداعی بخش استیلای روح روستا نشینی در کالبد شهر است. شهر در ایران، کم و بیش عبارت از روستاهایی بزرگ دارد که مزین به عریض و طویل بودن خیابان و دیوار و برج و ... شده است.» شهرنشینی در ایران همچون تمام کنش های مدرن، به دلیل حضور مسلط روح سنت زده ی بر ایرانیان، شاهد زایش فرزندی ناقص الخلقه و نامتوازن هست. ایرانیان به دلیل بحران متوالی طبیعی داخلی؛ چون خشکسالی و استبداد های دراز عمر و خارجی؛ چون هجوم و یورش های پیاپی مهاجمان بیگانه، اساسا در سپهر زیستی ای از هم گسیخته و فروپاشیده می زید، این هویت قومی و ملی هزارتکه و آش و لاش، بی شک در برخورد با دنیایی از مفاهیم جدید و مدرن، دچار نارسایی ها و سردرگمی هایی می شود که می توان این نارسایی ها را در چگونگی کیفیت شهر نشینی مردم ایران مشاهده نمود. البته شاید در برخورد با این دنیای عظیم مفاهیم مدرن، جوامعی چون ایران بتوانند براساس نظریه ی مانوئل کاستلز؛ اقتصاددان اسپانیایی تبار و نویسنده سه گانه «عصر اطلاعات» با رویکردی مبتنی بر «سازش و مقاومت»، زمینه های حضور خود را در مناسبات جهان معاصر مهیا سازند. سه: برازجان و شهر: برازجان؛ مکانی جغرافیایی و تاریخی ست که در استان بوشهر در جنوب ایران قرار دارد و از دیرباز به مانند شهری درمیانه راه ها محسوب می شده است. شهری که همواره به مثابه نامکانی بوده که صرفا برای اقامت موقت مورد استفاده قرار می گرفته و وجود کاروانسرایی که در دوران جدید تبدیل به زندان شد، خود نشانی از نامکان بودنش دارد. برازجان؛ شهری ست که تاریخش برآن سنگینی می کند است. برازجان؛ روستایی بزرگ که در دام توهم شهربودگی افتاده است. این مکان که مختصات نسبی جامعه بسته را دارا می باشد، همواره در درون خود نیروی دافعه ای را باز تولید کرده است که همواره تبدیل به دلیل و برهانی برای برگشت به موقعیت سنتی و استبداد زده ی پیشین خود شده است( فرار مغزها و...) برای اثبات شهر نبودگی برازجان به مثابه ی یک جامعه هژمونیک و «آش شله قلمکار»، در ادامه به برشمردن حوزه های خاص فرهنگی در برازجان می پردازم که به گونه ای حاصل تجربه زیسته نویسنده در مواجهه ای بیست ساله می باشد و در این نگرش از روش شناسی زیر برخوردار می شوم. چهار: روش شناسی: این مقاله با صورتی بریکولاژگونه تحریر شده است تا علاوه بر این که واسازی و واپاشی فضای شهری را تحلیل می کند هم چنین صورتبندی آن نیز متضمن همان ایده ی دریدایی "زبان واپاشیده و واسازی شده" نیز باشد، به همین دلیل شکلی منظومه ای همچون آثار فریدریش نیچه و والتر بنیامین به خود گرفته است. چه بسا نقطه عزیمت این مقاله از همین نکته ی روش شناختی نیز برآید که بریکولاژنویسی دلالت بر برساخت گرایی و ضد ذات گرایی دارد (گلیکز، 88) و طبق این دیدگاه نیازی به ایجاد مرکزی جدید، مرجعی برتر، منشا یا حقیقت نیست (منظور همان شکل کلاسیک مقاله نویسی). این دیدگاه خلاقیت و نوآوری را هم برمی انگیزد و راه های جدیدی را برای کنار هم قراردادن مطالب و تحلیل های فرهنگی ممکن می سازد. از همین رهگذر با مرکز زدایی کردن از زبان و ساختار، متذکر می شویم که چه بسا تنها روایت از فضایی نامکان و ازهم گسیخته همین شکل منظومه نویسی باشد که در کولاژهای خود چه بسا بتواند به بازنمایی انتقادی فضای شهری یاری رساند. الف- بهداشت و محیط زیست: شیوع بیماری ها به طور مقطعی و موقتی در یک مکان، حاصل مهیا بودگی فضای زیستی آن می باشد که به یکباره شاهد بیماری خیل عظیمی از افراد می باشیم(همانند شیوع بیماری های طاعون، وبا و ... در زمان های بسیار دور). فضا به دلیل در حال ساخت بودن – چه بسا نظریه "جامعه کوتاه مدت و کلنگی"؛ محمدعلی همایون کاتوزیان را به یاد آورد- ، مجاورت با آب های روان در کوچه ها، گل و خاک و سنگ و هوای مرطوب همگی شرایطی را مهیا می کنند که ویروس ها و میکروب ها رشدیافته و بیماری همگانی را موجب شوند. محله های قدیمی، کوچه های خاکی مملو از آشغال، نبود درک پاکیزگی از محل زندگی و تصنعی بودن رفتارهای بهداشتی، متن زندگی برازجان را پر از حاشیه های اپیدمیک تهاجمی و بیمارگونه کرده است. محیط زیست زندگی شهری در برازجان نیز مملو از صداها، صحنه ها ، تصاویر و ... نامتوازن و سادیستی -دگر آزاری- است، ایماژهایی که هر فردی را دچار سردرگمی و گیجی می کند، صدای گاز دادن موتور، عدم رعایت قواعد رانندگی، دعواهای خیابانی، آلودگی رها شده ی موجود در خیابان ها و... همگی فضایی را متبلور نموده است که فضا را ملتهب نشان می دهد. عدم وجود هماهنگی بین ساختمان ها، رنگ ها، جنس آن ها ما را با فضایی کایوس وار(هرج و مرج) از شهر مواجه کرده است. ب- دانشگاه: توهم توسعه یافتگی در حضور ساختن دانشگاه در شهرها و شهرستانها، تمام کشورهای در حال توسعه را فرا گرفته است. در برازجان شاهد راه اندازی دانشگاه هایی هستیم که چون موجودی متعین، ضرورت حضور آن را درک نمی کنیم، که فقط راه اندازی خود را بدون پیش نیازهای ضروری متصور هستند. آیا نشر و تولید دانش، آنقدر در برازجان فربه بوده که نیاز به احداث و راه اندازی دانشگاه برای هدایت شدن آن به وجود آمده باشد؟ حال بعد از راه اندازی آن، چه چالشی حل شده و یا گسل فکری ای پر شده است؟ و یا حتی با ایجاد دانشگاه، ما شاهد زایش گسل در دانش و دانایی امان شده ایم؟ آیا دانشگاه ما را به جهل و نادانی امان اشارت می دهد و یا توهم دانایی و توسعه یافتگی به جای آن تبلور یافته؟ آیا وجود دانشگاه توانایی مبدل کردن جامعه بسته و مکانیکی برازجان را به جامعه ای باز و تولید گر دارد؟ و خیل عظیم پرسش های دیگر که من را به تردید انداخته است و عقلانیت ابزاری حاکم بر اینگونه فضاها همواره استدلال می آورد که: "دانشگاه بیاید باعث پیشرفت می شود و وضع مالی مان بهتر خواهدشد." که این از کارکرد مکانیکی دانشگاه در نامکانهایی حکایت می کند که دچار شیزوفرنی معنایی شده و صرفا کالبد دانشگاه حضور دارد و هرآنچه که درونش ریخته اند چیزی جز نقیض ساخت اینچنین فضاهایی نیست. جیم- کتابفروشی: یکی از معیارهای رشد فکری و فرهنگی هرجامعه شهری ای، میزان حضور فعال و مؤثر کتابفروشی ها و روزنامه فروشی ها در عرصه عمومی آن می باشد. برازجان آیا کتابفروشی ای با کارکرد انتقال مفاهیم عمیق شهروندی و کاربرد در حوزه های فردی و روابط اجتماعی و نه کتب آموزشی ـ کنکور یا نشریات زرد (که تلویزیون کارکردی وسیع تر از این ها دارد!) در خود دارد؟ و یا حتی توانسته است در دوره ای طولانی تداوم حیات داشته باشد؟ چه بسا این نوع کتابفروشی ها بطور قلیل و بی نهایت اندکی باشند ولی آیا برای مکانی با این همه جمعیت و ادعاهای فرهنگی ـ دانشگاهی ، کافی ست؟! تفاوت ماهوی کتابفروشی های چندین دهه پیش را می توان طی پژوهشی با کتابفروشی های حاضر تبیین نمود و همچنین می توان این تغییر و تحولات انضباطی و جزم گرایانه را به عقبگرد از رویای شهر بودگی برازجان تفسیر کرد. کتابفروشی های متفاوت با کارکرد مدرن، یک یک تعطیل شدند یا ورشکسته شدند و امروز هیچ کتابفروشی متفاوتی جز همین نوشت افزار فروشی ها در این شهر وجود ندارد و جالب اینکه در غیاب آن کتابفروشی های متفاوت، مغازه های نوشت افزار فروشی و کتب کنکور، خود را کتابفروشی نامیده اند و همین درون خود شیزوفرنی معنایی ای را صورتبندی کرده که تفکر را به تعطیلات (به زعم داریوش شایگان) فرستاده است. دال- مطبوعات: در برازجان برای سال های مدیدی نشریه ای به طور محلی و وزین طبع نشده بود اما از همین سال های نزدیک (1377)که توهم شهربودگی و فضای بازسیاسی کشور، برخی افراد را برآن داشت تا اقدام به انتشار نشریات محلی نمایند. فضای رکود و رخوت در برازجان، حاکم بودن اندیشه طایفگی، مدیریت سنتی و خانوادگی بر نشریات و توهم قدرت مطبوعاتی ها، ما را و مطبوعات ما را بدان سوی رهنمون شد که هیچ نشریه ای در برازجان دارای هیات تحریریه منسجم و حرفه ای، تولید عکس و گزارش خبری و ارائه اندیشه هایی برای شهروند شدن و شهرشدگی برازجان نباشد. مطبوعات برازجان بعد از یک دهه فعالیت در بهترین حالت ممکن؛ صرفا به باز تولید اندیشه های ما قبل مدرن و مکانیکی با ابزارهای جدید و نو می پردازند و این مجددا در لباسی مدرن همان «دعواهای نعمتی/حیدری» را بازتولید کردن است. ابزاری که خود باید در فراروی از این مطلق انگاری ها دخیل باشد به چیزی مبدل شده که آتش و حرارت این جنگهای زرگری را، خود، شعله ورتر می کند. ها- سینما: داستان سینما در برازجان از فرط تراژیک شدن، وجهی فکاهی(به زعم کارل مارکس) یافته است. برازجان؛ جایی که از شبه مدرن بودگی دهه های چهل و پنجاه شمسی به مکانی مشوش و ناموزون دهه های هفتاد و هشتاد تقلیل یافته است. سال های دور ( 1345) در برازجان شاهد راه اندازی سینما و اکران فیلم های مختلفی بودیم اما این مفهوم و کنش مدرن، عمرکوتاهی داشت. برازجان مکانی برای تداوم حضور این ابزار و ایماژهای مدرن نبود و نیست. ادعای شهربودگی در نبود حتی یک سالن سینما اندکی کمیک و به مقدار زیاد هجو آمیز به نظر می آید. سالن های سینما و تئاتر یک یک، مخروبه شدند و این به گمانم سرانجام ایده های مدرنی ست که در فضاهایی می خواهد ببالد که درهم بودگی و مشوش بودگی فضای شهری، همه چیز را جوانمرگ می کند. فضای شیزوفرنی که خودش نیاز به امر مدرنی چون سینما را ایجاد می کند اما مجددن خودش با دست های خود آن را سرکوب و جوانمرگ می کند. واو- کافه و کافی شاپ: کافه؛ محلی سنتی برای دیدار و حضور افراد در کنار هم بوده و بدیل- جایگزین- مدرن این مکان؛ کافی شاپ می باشد. ادعای این نوشته نبود کافی شاپ در برازجان حتی نیست! بلکه این پرسش آن را در برگرفته که چه شده حتی کافه های سنتی نیز برچیده شده اند؟ به غیر از یک یا دو کافه، چه بر سر مردم برازجان آمده است که حتی وجه سنتی بودگی اشان را هم فراموش و گم کرده اند!؟ براساس کدام دریافت از زندگی، برازجانی ها دیگر نیاز به حضور و دیدار در کافه ندارند؟ در کنار این کافه ها، اوضاع مهمان سراها و مهمان پذیرها نیز بهتر نیست و آنها هم در حال دست و پازدن درین گرداب فرهنگی ازهم پاشیده ی برازجان هستند. دیالوگ و گفتگو از شهر رخت بربسته و فضایی صورتبندی شده است که افراد از حضور در کافه ها صرف نظر می کنند و تن به مونولوگی در تمام لحظات و در تمام فضاها می دهند. در فضایی مملو از آدم های موبیوس وار و جداجدا، که همگی درحال تک گویی اند، چیزی جز فضایی شیزوفرن شکل نمی گیرد که حتا این روابط پاره پاره تا درونی ترین روابط انسانی اش نیز سرایت می کند. ز- توالت و حمام عمومی: داستان این دو را می توان از روی داستان کافه ها در برازجان تقریر کرد و احساس تراژیکی با مایه هایی از طنز در آن سراغ گرفت. از وجهی دیگر این مکان ها در هر شهری نمود و بروز میزان احترام به دیگری، غیریت و مهمانان را حکایت می کند. در صورت نبود آن میزان بی اهمیتی به نیازهای اولیه و حیاتی دیگران را نیز نشان می دهد. برازجان در این پیوستار اهمیت تا بی اهمیتی، جایی را اشغال می کند که به عدم درک حضور دیگری می تواند متهم شود. اینقدر فضای شهری را مونولوگ ها تصرف کرده اند که جایگاهی برای دیگری، قابلیت تعریفش را ازدست می دهد. حا- گروه های دوستی: این گروه ها اساسا با قراردادن یک گرانیگاه چه به طور اهداف هنری، ورزشی، اقتصادی، و ... و چه بطورتکثری از این اهداف، تشکیل می شوند. افراد عضو درین گروه ها ، تمام تلاش خود را برای نیل و نزدیک شدن به هدفشان صرف می کنند و اغلب مدتی طولانی در کنار هم به سوی آن هدف ها در حرکتند. برازجان و گروه های دوستی مؤثر- به آن معنا که اثر گذاری آن را بر مقولات شهری و شهربودگی ببینیم.- دو قطبی هستند که همواره یکدیگر را دفع می کنند؛ چراکه این دو در سپهر زیستی ای گذران می کنند که هر دو حکایت گر داستان های بی ضرورتند، هردو داستان های زنگار گرفته ای را از سالیان دور تعریف می کنند که کودکان و جوانان امروزش، احساس نیازی به آن در شهر بودگی اش پیدا نمی کنند. گروه های دوستی ای هم که اگر شکل بگیرند همواره با محوریت توتم هایی سنتی شکل می گیرند و یا اگر نشانه ای شهری مدرن را درخود داشته باشد همواره به جوانمرگی و کشتار منتهی می گردد؛ منظور تصادفهای موتورسواری و یا نزاعهای مسلحانه است که هردو با محوریت ابزارهای مدرن، نتایجی را به بار می آورد که همان ازهم گسیختگی و شیزوفرنیک شدن فضای شهری را به همراه دارد. طا- تشکل های غیردولتی: گویا درین نوشتار انتقادی، توقعات و انتظارات عقلایی را باید بسط می دادم اما این تشکل های غیر دولتی ـ غیرانتفاعی به دلیل حضورشان درین فضا - برازجان- مرا واداشت که حتی نشانه های مدرن ترین و متأخرترین اتفاق در حوزه عمومی/ شهری کشور را در برازجان نیز باز جویم. تشکل های غیردولتی نیز مانند سینما و ابزارهای دیگر در برازجان بدون درک ضرورت های شان روئید، اندکی شکوفه داد و سپس پژمرد و به محاق رفت. بی شک هنگامی که نقش و مسؤولیت اجتماعی یک کنش و نهاد در شهر شدگی جایی تعریف نشده باشد، این محاق قابل توجیه خواهد بود. سازمان های غیردولتی ای که در بستری از نگره های اتهام برانگیز و خواسته های شهرگرا صورتبندی شد، در برازجان به سرعت منحرف شد و کارکردهای مدرن خود را فراموش کرد و یا به تعطیلی کشیده شد و یا استحاله ای در خود صورت داد و همانگویی نظم نمادین سنتی ای شد که ملبس به افزارهای مدرن بود. وظیفه و مسئولیت شهروندی سریعا مبدل به تکلیف شهرگرایانه ای شد که به بازتولید استیلای قدرت سنت می پرداخت. یا- خیابان ها، پاساژها و پرسه زنی: ادعای شهربودگی در جایی که هنوز بعد از چند دهه زیست، فقط یک خیابان اصلی و یک بازار اصلی دارد و دیگر فضاهای شهری به طور پیرامونی شکل گرفته اند، ادعای گزافی است. هنوز با توجه به وسعت یافتگی برازجان، یک بازار وجود دارد و بازارچه های محلی در مناطق پیرامونی وجود ندارد. در همین فضای شیزوفرنیک، پاساژها هم محل ارائه دهنده ی ایماژهای مدرن، اساس ابزاری مدرن است که در سال های اخیر تب ایجاد آن بالا گرفته است، اما از آنجا که ضرورت و دلیل بنیادین ایجاد آن هنوز برای افراد تبیین و درک نشده است، درین حوزه نیز می توان تردیدی برای اثرگذاری بر روند شهرشدگی برازجان روا داشت. پرسه زنی نیز آن چنان که در جوامع سنتی به عنوان ولگردی و بیکاره گی تفسیر می شده است. همچنان تفکر غالب در میان برازجانی هاست. اما با توجه به حضور تصاویر و تکثر دنیاهای موازی در شهر، پرسه زنی؛ خلق فردیت و تعمیم آن به فضای بیرونی و در نتیجه آفرینش شهر می باشد، فرد با پرسه زنی خود در شهر، خود آفرینش گر فردیت خود و محیط زندگی خود می شود. این پارادوکس و تضاد، بین ساخت انبوه پاساژها- محیط - بدون حضور اندیشه ی مؤثری برای مواجهه با آن - فردیت- چگونه قابل تأویل می باشد. مجددا با همان کالبدی مواجه می شویم که پاساژ دارد اما پرسه زن ندارد یا پرسه زنانش؛ ولگرد خوانده می شوند و حتا در برخی موارد با برخورد قانونی مواجه می شوند. کاف- سرمایه اجتماعی: «شبکه ی اعتماد» بین افراد به طور خرد و بین گروه ها به طور کلان، ایجاد کننده ی سرمایه اجتماعی می باشد به دیگر سخن، اگر در تعامل های اجتماعی با هم در ارتباط هایی برقرار کنیم و پاسخ های مورد انتظارمان را دریافت کنیم و نسبت به هم خوش بین شویم. ذخیره اجتماعی شکل می گیرد و وقتی این ذخیره ها را با هم مبادله کنیم، سرمایه اجتماعی پدیدار می شود سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از ضرورت های رشد شهر و تصور شهروندی در جوامع مدرن است.(رنانی، 86، 55) پرسشی که پیش می آید این است که ادعای شهربودگی برازجان در کدام شبکه ی اعتماد اجتماعی معنا می یابد؟! آیا این سرمایه اجتماعی به صورت ارگانیک در شهر جاری می باشد؟ که این هم در جایی که مونولوگ و افراد تک افتاده همان معنای اجتماعی را شکل می دهد که وجدان جمعی برایش متصور نیست. اجتماع دقیقا ازجمع تک تک افراد حاصل می آید و هیچ کم یا زیادی را معنا نمی بخشد. برازجانی ها اساسن به هم ظنین هستند و در این فضای فروپاشی شده، معنای دیگری؛ چیزی جز دزد، ناکس، فریبکار، حقه باز و... نخواهد شد. لام- تورم حباب جمعیتی و گستردگی: توهم توسعه یافتگی در جوامع مختلف به مهاجرت افراد از روستاها به شهرها کمک می کند و در عدم افزایش منابع تولیدی در شهر و حتی کاهش منابع تولیدی در روستاها، شاهد افزایش در میزان در خواست و تقاضاهای پاسخ نیافته مصرفی می شویم، و از طرف دیگر تورم وسعت و گستردگی درین جوامع به طور کاملن بدوی و غیر ارگانیک، شاهد ایجاد گونه ای از معماری، پوشش افراد، نام آنها و کنش ارتباطی بین آنها می شود که به طور کمیک و طنزآمیزی غیر قابل تحمل است، نامتوازن بودگی و عدم همبسته بودن این ایماژها، تصاویر، عناوین و مکان ها؛ برازجان را در وضعیت فروپاشیدگی شهری قرار داده است. پنج: شهرشدگی( شهروندی ) و ضرورت شکستن شالوده های توهم زای شهرگرایی: به تمام این نکاتی که در بالا ذکر گردید مؤلفه هایی چون همایش ها، احزاب، انتخابات، فضای مجازی و ... را نیز می توان به این کهکشان نامتوازن و در حال فروپاشی اضافه نمود و نیز می توان با درک ضرورت از هم پاشیدن توهم توطئه، توهم شهر بودگی، توهم مرکز بودگی، توهم توسعه یافتگی، توهم خود برتربینی، توهم « هنر نزد برازجانیان است و بس» و غیره، به جایگاهی قدم گذارد که رها از هر پسوندی و پیشوندی، به عنوان یک «فرد»، «جامعه» و «شهر»، توانایی بالقوه خود را در شهروند شدن مصرف نمود و از دام شهرگرایی به در آمد. - آنگاه است که مردم و افراد با هر نوع تفکر فردی و خاص خود می توانند در کنار انگاره های مدرن شهر بودگی به صورت متکثر زیست کنند. به اعتقاد من برازجان به مثابه ی یک واژه تاریخیت دار، نیاز به شالوده شکنی و تکان عظیم ماهیتی دارد تا از پس توهم های هزارساله شهربودگی توان زایش زیست شهروندی و شهری را داشته باشد. به بیان یک ضرب المثل چینی: « اگر فرزندان از والدین خود بهتر نشوند، هر دو بازنده اند.»؛ برازجان گویا در ورطه ی واقعیت بازندگی افتاده و فرزندانش هیچ کدام نه دارای سینما ، کافه ها ... که حتی ضرورت دارا بدونش را درک نکرده اند. منابع • نوذری، حسینعلی (1379)، مدرنیته و مدرنیسم، چاپ اول، تهران: انتشارات نقش جهان. • رنانی، محسن(1386)، «سرمایه اجتماعی»، ماهنامه پژوهشی- سیاسی- اجتماعی آئین، شماره ششم. نوروز. • گلیکز، مری(1388)، درسنامه نظریه ادبی، ترجمه جلال سخنور و...، چاپ دوم، تهران: نشر اختران. Paradox_hesam@yahoo.com وبژه نامه «شهر و فرهنگ» http://anthropology.ir/node/10240 دوست و همکار گرامی چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید http://anthropology.ir/node/11294 * بیشتر بخوانید درباره شیزوفرنی شهری؛ مطالعه موردی: شهربرازجان قومیت، هویت و ارتباط آن با نهاد خانواده: خشونت علیه کودکان و نوجوانان افغان در یکی از محلههای شهری کرج(6) بخش ششم و آخر پایان نامه خانم امیری شامل منابع و عکس های آن در این قسمت می آید. برای دستیابی به تمام بخش های این پایان امه به صفحه «پایان نامه» در منوی آزمایشگاه در صفحه اول وارد شوید. برای مشاهده این بخش در زیر کلیک کنید: شاخه اصلی منابع و ماخذ * بیشتر بخوانید درباره قومیت، هویت و ارتباط آن با نهاد خانواده: خشونت علیه کودکان و نوجوانان افغان در یکی از محلههای شهری کرج(6) نشریه «هفت شهر» ویژه مرمت شهری شماره چهارم مجله "هفت شهر" همچون سومین شماره آن به موضوع "تجربه های ایرانی مرمت شهری" پرداخته است. چاپ این شماره مربوط به تابستان و پاییز سال 1380 است. صاحب امتیاز این مجله سازمان عمران و بهسازی شهری است و زیر آرم آن نام وزارت مسکن و شهرسازی به چشم می خورد. طرح روی جلد این شماره نیز اشاره ای به موضوع و رویکرد آن دارد و یک نقاشی مینیاتور است که تصویری از شهر سلطانیه مربوط به دوره ایلخانی را نشان می دهد. در این شماره نخستین مطلب، یادداشت مدیرمسئول است. اوسعی کرده است در مطلبی کوتاه، به ضرورت و لزوم توجه به مسئله مرمت شهری در ایران بپردازد و به آسیب شناسی آن نگاهی اجمالی داشته باشد. نظر مدیر مسئول ابوالقاسم وحدتی نسب این است که در سرزمین ما مفهوم شهر امروزی با مفهوم آن در گذشته تفاوت بسیاری دارد. او کلید روی دادن این تحول را در سرازیر شدن کالاهای غربی به بازارهای ایران میداند. این کالاها در شرایطی وارد شدند که ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهرهای ما همچنان سنتی بود و ورود محصولات صنعتی بر کلیه روابط شهری تأثیر مستقیم گذاشتند. این محصولات نیازهای فرهنگی و فضایی ویژه خود را طلب می کردند و در این میان چهره ی شهر سنتی بدون هیچ برنامه ریزی برای آینده، دستخوش تغییرات ناگهانی شد. نکته ی قابل توجه این است که در خود اروپا تغییرات از بطن خود جوامع و پیشینه تاریخی و فرهنگی آن ها سر برآورده اند ولی در ایران این تحولات و بحران های ناشی از آن از خارج تحمیل شدند و هیچگونه زمینه ای برای اندیشیدن به آن ها و مقابله با مشکلات و مسائل ناشی شده وجود نداشته است. در نتیجه ی این فرآیند ها به نظر نویسنده در ایران ارتباط سازمند(ارگانیک) شهر و شهروند از مسیر طبیعی خود خارج شده است و همین مسئله پدیده ی شهر نشینی را با دشواری های فراوانی درگیر نموده است. مسئله مرمت شهرها نیز از همین منظر است که اهمیت می یابد و می تواند تلاشی باشد برای اندیشیدن به این مسائل و یافتن راه هایی نو برای آن. نویسنده می گوید: "از این زمان به بعد، نه تنها پیوند و ارتباط فکری و فرهنگی ما با گذشته و هویت تاریخی مان رفته رفته گسیخته شد، بلکه شهرسازان ما نیز ارتباط خود را با دانش و فرهنگ گذشته خود قطع کردند و بدون هیچ گونه تعمق و آینده نگری، شهرسازی مدرن را رواج دادند و بنیادی نهاده شد که حتی تا امروز هم ژرفای فاجعه برای ما روشن نشده و هم ناگزیریم برای مقابله با پیامدهای شهرهای شبه مدرن، برای رفع معضلات خود دراین حوزه فقط مسکنهای را مصرف کنیم که در غرب تجویز شده اند." مطالب این شماره در قالب چند مقاله، میزگرد، گزارش، گفتگو و... این موضوع را از جنبه های گوناگون بررسی می کنند که در ادامه فهرست آن ها را می بینید یادداشت مدیر مسئول شهر امروز و هویت فراموش شده شهر ایرانی/ ابوالقاسم وحدتی اصل مقاله ضرورت نوزایی شهری/ عباس فرخ زنوزی تحلیل های اقتصادی فرسایش محلات شهری و سیاست های مناسب برای مبارزه با آن/ مرتضی چینی چیان میزگرد: مداخله در بافت های شهری و مسئله مشارکت مورد پژوهی: نگاهی به طرح حفظ، احیا و بازسازی بافت تاریخی سمنان/ راضیه رضازاده/ مصطفی عباس زادگان فرآیند طراحی شهری در برنامه ریزی، طراحی و تحقق طرح/ کامران صفامنش/ علی سنجابی طرح مرمت شهری بافت مرکز تاریخی کرمانشاه/ شیوا اسدالهی گزارش: گزارش تحلیل طرح بهسازی و نوسازی(کرمانشاه – محله فیض آباد)/ زهرا افتخاری راد/ حبیب جباری گفتگو : مفهموم شهر و سؤ تلقی از آن/ گفتگو با سید محمد بهشتی ریاست سازمان میراث فرهنگی کشور نقد و نظر: دخالت نه، مشارکت/ مهدی طالب تامین مالی در بافت های فرسوده درون شهری/ حسین عبده تبریزی بافت تاریخی، حفاظت، مرمت، بهسازی یا نوسازی؟/ علیرضا ابلقی دیدگاه: شهر، موجد کمال/ حمیدرضا سپهری بسترسازی فرهنگی، یک واقعیت جوهری در احیا و ساماندهی شهری/ منا عرفانیان پایان نامه: شالوده شهر، از فضاهای عمومی تا عرصه های خصوصی.../ مهشید صحی زاده/ محمد سعید ایزدی سخنرانی معرفی مجامع علمی و تخصصی همایش های تخصصی معرفی کتاب خلاصه انگلیسی دوست و همکار گرامی چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی، نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید http://anthropology.ir/node/11294 * بیشتر بخوانید درباره نشریه «هفت شهر» ویژه مرمت شهری صفحهها * 1 * 2 * بعدی › * انتها » اشتراک در RSS - هویت شهری * خانه * علوم انسانی * علوم اجتماعی * علوم سیاسی و اقتصادی * طبیعت و فرهنگ * هنر و ادبیات * شهر و معماری * تاریخ و پیش از تاریخ * مطالعات منطقهای * منابع و ماخذ * International sites پیوندهای کاربردی * نگارخانه * همکاریها * فرهنگ آنلاین * حوزههای علمی * حوزههای فرهنگی-جغرافیایی * کتابها اخبار * گشایش دوباره وبگاه انسان شناسی و فرهنگ * پروژه بازنمايي شهری ايران مدرن * منشور توانمند سازی مدرسه محور (متمم) کتابچه آنلاین انسانشناسی و فرهنگ * درباره ما * وب سایت * مرکز اسناد * جلسات و کارگاههای آموزشی * انتشارات * پژوهشها و مطالعات * همکاری و حمایت * پرسش و پاسخ به انسانشناسی و فرهنگ بپیوندید * همکاریهای نهادی * همکاریهای علمی * همکاریهای کاری و اجرایی * کمکهای مادی غیرنقدی * کمکهای مادی نقدی پیوندها لینکهای پرکاربرد * تاریخ فرهنگی * پروندهها * یکشنبهها * کتابها * ویژهنامهها * برنامههای دیداری * برنامههای شنیداری * همکاریها * فرهنگ آنلاین * حوزههای علمی * حوزههای فرهنگی-جغرافیایی همکاران و مدیران * شورای عالی * شورای مرکزی * مدیران * نویسندگان * حامیان بلاگ * وبلاگ رسمی انسانشناسی و فرهنگ و آغاز به کار چهارمین ویرایش سایت آمار © استفاده از مطالب انسانشناسی و فرهنگ با ذکر نام نویسنده و منبع آزاد است. شیوه ارجاع صفحات وب: نام نویسنده. (تاریخ انتشار). نام مقاله. لینک: www.anthropology.ir/article/xxxx. آخرین بازدید: تاریخ بازدید. پیاده سازی با دروپال