mazloom ____________________ Search this site * روانشناسی * اختلال بیش فعالی کمبود توجه * تحول شناختی و هیجانی در دوره بزرگسالی * خود میان بینی در طول زندگی * داغدیدگی * رشد ادراک در گستره عمر * روابط با همسالان در گستره عمر * مراحل دوستی در کودک * مراحل رشد زبان * نظریه های یادگیری در رشد * هویت فردی ، اجتماعی و جهانی * Sitemap هویت فردی ، اجتماعی و جهانی رابطه هویت فردی ، هوبت اجتماعی و هویت جهانی در روانشناسی دیدگاهای فراوانی در مورد هویت وجود دارد مثل دیدگاه اریکسون ، لووینگر ، مارسیا و برزنسکی . در تعریف هویت از دیدگاههای مختلف تفاوتهایی دیده می شود اما اکثر دیدگاهها پذیرفته اند که هویت با خود در ارتباط است ؛ یعنی عامل مشترک در هر تعریف آگاهی ذهنی در مورد خود می باشد . بعبارت دیگر هویت مجموعه ای از معنای است که فرد برای تعریف خود بکار می گیرد . از نظر اریکسون نوجوان در تلاش است تا این موضوع را کشف کند که واقعاً (( کیست )) و دیگران او را چگونه می بینند و بین تصور خودش و دیگران هماهنگی ایجاد نماید . لووینگر معتقد است که (( من )) طی مراحل ثابت و متوالی تحول می یابد او من را در شش مرحله بر می شمرد . مارسیا چهار وضعیت هویتی را معرفی می کند سبکهای هویتی ای که مارسیا معرفی می کند به روشهایی اشاره دارد که بر اساس آن افراد برای ساخت هویت و یا اصلاح آن وارد عمل شده و با اینکه از هویت یابی اجتناب می ورزند . برزنسکی سه سبک شناختی – اجتماعی را از هم متمایز می کند که افراد برای حل مسائل فردی ، تصمیم گیری و پردازش اطلاعات آنها سبکها را به کار می گیرند مطالعه در مورد هویت را نمی توان از مفاهیم نظیر خود شناسی ، عزت نفس و خود جدا نمود ، زیرا در واقع هویت یعنی کشف خود . هویت فردی معمولاً در سنین دانشگاهی بیشترین پیشرفت را دارد ؛ زیرا بیشترین محرکهای فکری و اجتماعی را در طول سالهای تحصیل دریافت می کند . اریکسون معتقد بود که نوجوانان عمدماً سر درگمی هویت را تجربه می کنند که با یک احساس قوی از عدم اطمینان همراه است . از نظر او دستیابی به هویت برای نوجوانان کار دشواری است . او این مرحله را بحران هویت می نامد و رسیدن به هویت بزرگسالی را ناگزیر از گذشتن از بحران هویت می داند . به نظر اریکسون هویت فردی مستلزم تقابل روانی – اجتماعی است . یعنی نوجوان می خواهد بین تصور خودش از خودش و دیگران از خودش هماهنگی ایجاد کند . جیمز مارسیا چهار وضعیت در هویت را معرفی می کند ؛ 1- سر در گمی در هویت : فرد هیچ تعهدی به عقیده ای خاص ندارد و در مورد اکتشاف عقیده ای نیز نمی باشد . 2- هویت زودرس : به یک سری از باورهای تعهد دارد اما هیچ وقت تجربه اکتشاف را نداشته است .یعنی خود را با ارزشهای از پیش تعیین شده هماهنگ و سازگار می کنند و چالش را تجربه نمی کند . 3- هویت دیر رس : هنوز به انتخاب خاصی متعهد نشده است اما تلاش می کند به یک سری ارزشها متعهد شود . 4- هویت موفق : بحران را پشت سر گذاشته و به یک ارزش متعهد شده اند . مدل پردازش در تشکیل هویت این مدل را گرانه وانت و برزنسکی مطرح نموده اند . طبق این مدل فرد اطلاعات مختلف را جمع آوری نموده و به آزمون فرضیه در مورد خود ، نقش ها و ارتباطات خود می پردازد و طی این فرآیند اکتشاف هویت صورت می گیرد . سبکهای هویتی که توسط برزنسکی معرفی شده است از گسترش همین مدل فرآیندی نشأت گرفته است . سبک هویتی به روشی اشاره می کند که بر اساس آن فرد برای ساخت هویت اقدام می کند . به نظر برزنسکی سبکها تعیین کنندگان اساسی هویت افراد می باشد . این سبکها شامل سبک اطلاعاتی ، سبک هنجاری ، سبک سر در گم – اجتنابی . سبک اطلاعاتی سبک افرادسیت که به جمع آوری اطلاعات پرداخته و آنها را ارزیابی میکنند تا به کشف خود برسند . سبک هنجاری سبک افرادیست که از طریق همنوایی با افراد مهم زندگی به یک هویت دست می یابند . سبک سر در گم – اجتنابی مربوط به کسانی می شود که از موقیت های تعارضی و تصمیم گیری اجتناب می کنند . هویت اجتماعی همانگونه که انسان دارای تصوراتی از ویژگیهای خودش می باشد تصوراتی در مورد خود در گروه و یا در گروههای اجتماعی دارد هویت خویشتن که از طریق منتسب بودن به یک گروه ایجاد می گردد و بر اساس آن تعریف می شود هویت اجتماعی است . بعبارت دیگر احساس انتساب به مجمو عه ای از افکار و اساسات را هویت ملی و اجتماعی می گویند . نظریه تاجفل: تاجفل معتقد است تصویر خود دارای دو جزء است هویت فردی و هویت اجتماعی . او هویت اجتماعی را دانش فرد در مورد متعلق بودن به گروههای اجتماعی می داند ، و این در حالیست که هویت فردی مفهومی انتزاعی و کلی است که فرد از خودش دارد و هویت اجتماعی از دو طریق ایجاد می شود یک همانند سازی با افراد درون گروه و دیگری مقایسه گروه خود با دیگر گروهها . از آنجا که فرد ممکن است در گروههاب مختلفی عضو باشد هویت های اجتماعی متفاوتی نیز دارد د رحالی که هویت فردی یکی است . تاجفل رابطه بین هویت فردی و اجتماعی را یک پیوستار می داند ، که هویت فردی و هویت اجتماعی در دو سوی این پیوستار قرار می گیرند . او این پیوستار را ، پیوستار فردی – اجتماعی می نامد . این پیوستار از ویژگیهای شخصی فرد در یک سوی پیوستار شروع شده و به ویژگیهای مشتق شده از گروه در فرد منتهی می شود . رفتار انسان ناشی از هویت او است اگر هویت فردی نسبت به هویت اجتماعی برتری داشته باشد و یا بالعکس رفتار فرد همخوان با هویتی است که برتری دارد . و همین امر باعث می شود که در یک موقعیت خاص کدام یک از جنبه های هویتی ( شخصی یا گروهی ) بارز شود . بروئر ارتباط بین هویت فردی و اجتماعی را مانند کره چشم می داند و او هویت فردی را بسان کره چشم می داند که هویت های اجتماعی آنرا احاطه کرده اند . بریکول معتقد است که هویت شخصی نتیجه بر خورد فعال فرد با محیط است یعنی حاصل جذب و انطباق که در مبادله با محیط بدست می آید به همین دلیل هویت فردی وابستگی بسیار نزدیکی با هویت اجتماعی وی دارد . اجتماع بر هویت افراد اثر می گذارد هویت فرد در تعامل با جامعه تثبیت می گردد و استقرار می یابد . در واقع هویت ها با درونی شدن نقشها ثایه ریزی می شوند . ژکاس ( 1982 ) هویت شخص را ترکیبی از نقشهای درونی شده می داند . نظزیه سنتی هویت اجتماعی درونی شدن نقشها را به فرآیند همانندسازی اجتماعی نسبت می دهد . همانند سازی اجتماعی با متغیرهای شناختی همراه است چرا که فرد برای همانند سازی و درونی کردن دست به مقایسه می زند تا نقشهایی را که از نظر او مهم است و نسبت به آن احساس مثبت دارد و ارزشیابی مطلوب نموده درونی کند. هویت جهانی حرکت به سمت جهانی شدن و استقرار فرهنگ و هویت جهانی در بسیاری از جوامع بدلیل دستیابی بر مدینه فاضله وعده داده شده بود . توسعه وسایل ارتباط جمعی و کوتاه شدن فواصل بین افراد ، فرهنگها ومناطق جغرافیایی ، باعث شده که بتدریج مرز بین قومیتها از بین برود . ایجاد هویت جهانی باعث به اشتراک گذاشته شدن و انتقال حجم وسیعی از دستاوردهای بشری به کل مجموعه انسانی می گردد که شامل علم ، فلسفه ، هنر ، مفاهیمی چون آزادی و .... می باشد . هویت جهانی که بر داشت فرد از خود بعنوان عضوی از جامعه بشری است ، طوری که در این بر داشت مرز بین اقوام ، کشورها ، زبانها درنوردیده می شود ، به طور مستقیم یا غیر مستقیم قومیتهای مختلف را به گفتگو و تبادل وا می دارد . هویت جهانی در سطح کلان باعث تجانس فرهنگی – قومی می شود و نهایتاً جهت گیری و اهداف واحدی دا در نظام جهانی دنبال می کند . هویت جهانی باعث فاصله گرفتن افراد از دولت محوری شده و هنجارهای فرا گیر و مسلط دولتها را ضعیف می نماید وطن گرایی افراطی کم می شود و هویت خواهی فرا ملی افزایش پیدا می کند این هویت خواهی حول محور مشترکات تمام انسانها با هم می چرخد که شامل دفاع از حقوق بشر ، پیشرفت علم ، کرامت انسان ، برابری نژادها و اقوام و ... می باشد . هویت جهانی می تواند هویت فردی و قومی را تحت تأثیر گذاشته و به آنها جهت دهد جهتی که هویت جهانی به هویت فردی وهویت قومی می دهد در راستای مشترکات انسانی می باشد . Comments Sign in|Recent Site Activity|Report Abuse|Print Page|Powered By Google Sites